ترامپ نباید کنار بکشد
کییف همچنان ممکن است تصمیم به ادامه جنگ در چنین شرایط دشواری بگیرد، اما شانس موفقیتش در میدان نبرد بهشدت کاهش خواهد یافت.

اگر دولت ترامپ واقعاً به تهدیدهای خود مبنی بر کنارهگیری از تلاشها برای حلوفصل جنگ در اوکراین عمل کند، وضعیت به احتمال زیاد برای همه طرفهای درگیر، از جمله ایالات متحده، بدتر خواهد شد؛ شاید بسیار بدتر. این امر بهوضوح در مورد اوکراین صادق است، بهویژه اگر کنارهگیری آمریکا از کمک دیپلماتیک با قطع کمکهای نظامی و اطلاعاتی همراه شود. کییف همچنان ممکن است تصمیم به ادامه جنگ در چنین شرایط دشواری بگیرد، اما شانس موفقیتش در میدان نبرد بهشدت کاهش خواهد یافت.
با توجه به چالشهای مداوم اوکراین در زمینه نیروی انسانی و کاهش تعداد سامانههای دفاع هوایی پاتریوت ساخت ایالات متحده برای محافظت در برابر حملات موشکی گسترده روسیه، ضربه به روحیه اوکراینیها ممکن است تعیینکننده باشد. انتخاب گزینه ادامه یا حتی افزایش سطح کنونی کمکهای نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده به اوکراین، شکست را صرفاً به تأخیر میاندازد، اما از آن جلوگیری نخواهد کرد. بسیاری به کندی پیشروی روسیه در خط مقدم به عنوان نشانهای اشاره میکنند دال بر اینکه اوکراین، با اراده سیاسی کافی از سوی غرب، میتواند وضعیت بنبست را حفظ کند.
اما سنجش شانس اوکراین صرفاً با ردیابی پیشروی روسیه بر روی نقشه، گمراهکننده است. در یک جنگ فرسایشی، پیشرفت نه با موفقیتهای مقطعی در میدان نبرد، بلکه با تعداد سربازان آموزشدیده و مجهزی سنجیده میشود که هر طرف قادر است به میدان اعزام کند. با این معیار، اوکراین در تنگنای بزرگی قرار دارد. با این حال، برخلاف تصور رایج، فروپاشی اوکراین کاملاً هم خبر خوبی برای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، نخواهد بود.
البته، روسیه در میدان نبرد موقعیت برتری خواهد یافت که به آن امکان میدهد چهار منطقه اوکراینی را که رسماً ضمیمه خاک خود کرده اما هنوز کاملاً به تصرف درنیاورده است، اشغال کند و مسکو میتواند بهطور منطقی انتظار داشته باشد که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، از نظر سیاسی تاب چنین شکستی را نیاورد و راه برای تغییر رژیمی که روسیه مدعی است خواستار آن است، هموار شود. اما این احتمالاً یک پیروزی پرهزینه خواهد بود. اگرچه مسکو میتواند اوکراین را درهم بشکند، اما قادر به ترمیم آن نخواهد بود.
اوکراینی که از نظر فیزیکی و نظامی درهمشکسته باشد، به احتمال زیاد از نظر سیاسی نیز فرو خواهد پاشید. با اینکه شکست اوکراین ممکن است در ظاهر به نفع روسیه باشد، اما در واقع پیامدهای خطرناکی برای مسکو به همراه دارد. اشغال کامل اوکراین غیرممکن است و یک اوکراین ویرانشده و متلاشی، نهتنها تهدیدی برای ثبات داخلی روسیه خواهد بود، بلکه زمینهساز بروز ناامنیهای مرزی، افراطگرایی، و بیثباتی در همسایگیاش خواهد شد. از سوی دیگر، بدون توافقی مبتنی بر مصالحه، امکان همکاری امنیتی گسترده میان روسیه و غرب از میان میرود و مسابقه تسلیحاتی در اروپا شتاب میگیرد.
در واشنگتن، برخی ممکن است نسبت به این تحولات در اروپا بیتفاوت باشند، اما واقعیت این است که ایالات متحده همچنان نقش اصلی در بازدارندگی هستهای خواهد داشت. استقرار موشکهای جدید آمریکا در اروپا و احتمال تجهیز آنها به کلاهک هستهای، رقابت هستهای را تشدید میکند و کشورهای اروپایی را به سمت توسعه سلاحهای هستهای سوق میدهد. این روند، اشاعه تسلیحات در سایر نقاط جهان را نیز تسریع خواهد کرد.
افزون بر آن، بیثباتی بیشتر در اروپا باعث وابستگی عمیقتر روسیه به چین، و افزایش تمایل مسکو برای ایجاد بیثباتی در خاورمیانه خواهد شد. این عوامل، رسیدن به هدف ترامپ برای ایجاد ثبات در نظام بینالملل چندقطبی را دشوارتر میسازند. بدون صلح در اوکراین، تنشزدایی میان آمریکا و روسیه تقریباً ناممکن خواهد بود.
در واقع، هیچکدام از طرفین، نه ترامپ و نه پوتین، خواهان آیندهای چنین بیثبات و پرخطر نیستند. اما راهی برای گریز از آن وجود ندارد، مگر از مسیر یک توافق مذاکرهشده. پوتین تنها زمانی با آتشبس موافقت خواهد کرد که تضمینهایی درباره تأمین نگرانیهای امنیتی روسیه دریافت کند. اروپا و اوکراین نه توان و نه اختیار لازم برای چنین توافقی را دارند؛ تنها ایالات متحده میتواند چارچوبی را ارائه دهد که هم نگرانیهای امنیتی روسیه را در نظر بگیرد و هم استقلال و ثبات اوکراین را تضمین کند.
این چارچوب باید بر پایه یک مصالحه ژئوپلیتیکی استوار باشد: عدم پیوستن اوکراین به ناتو در ازای حمایت روسیه از عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا. چنین توافقی نیازمند نقشه راهی دقیق برای حل مسائل پیچیده جنگ است.