حملات اسرائیل به سوریه با چه انگیزهای صورت گرفت و چه تبعاتی داشت؟
خلع سلاح دائــمـی سوریه
یکی از مهمترین تبعات اقدام اسرائیل این است که سوریه دیگر طی دستکم یک دهه آینده توان بازسازی نیروهای نظامی خود را نخواهد داشت و مجموعهای عوامل از اقتصاد تا روابط سوریه جدید با کشورهای همسایه و قدرتهای بینالمللی در این زمینه تأثیرگذار هستند.
با اینکه برنامهریزی برای آنچه اسرائیل باید پس از ساقط شدن حکومت سوریه انجام میداد، سالها پیش صورت گرفته بود، هفته گذشته زمانی که نیروهای تحریرالشام وارد دمشق شدند و بشار اسد رئیسجمهور سوریه به مسکو گریخت، نیروهای اسرائیلی حتی یک لحظه را هم برای پیاده کردن این برنامهها از دست ندادند.
صدها نقطه از خاک سوریه طی هفته گذشته از سوی نیروی هوایی اسرائیل مورد حمله قرار گرفت تا به گفته کارشناسان، یکی از بزرگترین مجموعه حملات هوایی در تاریخ اسرائیل رقم بخورد و توان نظامی سوریه ظرف چند روز بهطور موثری نابود شود. به موازات این حملات، نیروی زمینی اسرائیل نیز اقدام به پیشروی در خاک سوریه کردند و برخی از مناطقی را که بر اساس توافق سال ۱۹۷۴ از ورود به آن منع شده بودند، به تصرف خود درآوردند. این اتفاق در شرایطی رخ داده است که حکومت در سوریه ساقط شده و دولت انتقالی جدید موضعی علیه اسرائیل اتخاذ نکرده است.
آوی دیختر، وزیر اسرائیلی و عضو کابینه امنیتی اسرائیل میگوید این اقدامات با هدف «ایجاد واقعیتهای جدید در میدان» صورت گرفته و مدعی است که پیشروی سریع شورشیان سوری و مقاومت ناچیز ارتش سوریه، تلآویو را هم شوکه کرده است. میری آیزن، یکی از افسران اطلاعاتی ارشد رژیم اسرائیل در خصوص حملات اخیر اسرائیل به سوریه به روزنامه واشنگتنپست گفته است: «ما به زبان عبری به این گونه طرحها، طرحهای در کشو میگوییم.»
به گفته او، نیروهای اسرائیلی برای سالها وضعیت استقرار نیروهای سوری و متحدان آنها را زیر نظر داشتند و زمانی که «نیروهای ایرانی برخی مواضع را در سوریه ترک کردند» و «بشار اسد به مسکو فرار کرد» ارتش اسرائیل «همه اهداف را شناسایی کرده بود» و «تمامی اطلاعات لازم را در اختیار داشت.»
براساس گزارش نشریه تایم، اسرائیل علاوه بر حملات متعدد هوایی، نیروهای زمینی خود را در ۲۵ کیلومتری شهر دمشق، پایتخت سوریه مستقر کرده است اما تأکید دارد برنامهای برای پیشروی به سوی دمشق ندارد. خبرنگاران مستقر در دمشق نیز میگویند از این شهر و همچنین برخی از شهرهای حومه دمشق صدای انفجار بهطور مرتب شنیده میشود.
اسرائیل تاکنون حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع از منطقه حائل میان سوریه و اسرائیل را که براساس قوانین بینالمللی متعلق به سوریه است اشغال کرده و توافقی را که پس از جنگ ۱۹۷۳ منعقد شده بود، نقض کرده است.
آمریکا، حامی همیشگی تجاوزات اسرائیل
رژیم اسرائیل تاریخچهای طولانی از اشغال کشورهای همسایه به بهانه نگرانیهای امنیتی دارد. آنها در سال ۱۹۶۷ بلندیهای جولان را اشغال و نیروهایشان را در آن منطقه مستقر کردند تا در هر درگیری احتمالی با نیروهای سوری برتری جغرافیایی داشته باشند. تاکنون به جز ایالات متحده، هیچ کشوری الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل را به رسمیت نشناخته است.
برخلاف رویه معمول در تلآویو که سکوت درباره حملات علیه کشورهای دیگر و عدم تأیید رسمی حملات بوده، اسرائیلیها ضمن پذیرش مسئولیت ادعا میکنند این حملات با هدف از بین بردن سایتهای ذخیره تسلیحات شیمیایی و از بین بردن تسلیحات سنگین برای جلوگیری از افتادن آنها به دست افراطگرایان صورت گرفته است.
روزنامه واشنگتنپست گزارش داده تصمیمگیری در خصوص این حمله روز پنجشنبه ۵ دسامبر در کابینه امنیتی اسرائیل گرفته شد. آنها ماهیت این حمله را «پیشگیرانه» خواندهاند و گفتهاند با هدف از بین بردن تهدیدهای آینده هیئت تحریرالشام صورت گرفته است. بر اساس این گزارش، نتیجه نشست کابینه امنیتی اسرائیل در روز پنجشنبه با آمریکاییها در میان گذاشته شد و ارتش اسرائیل روز یکشنبه بلافاصله پس از سقوط حکومت بشار اسد حمله را آغاز کرد. این روزنامه نوشته است که آمریکا از سالها قبل آزادی عمل اسرائیل در سوریه را پذیرفته بود و اسرائیل هم نه نیازی به مجوز آمریکاییها داشت و نه درخواستی در این خصوص مطرح کرد.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید پنجشنبه ۱۲ دسامبر در طول سفر به اسرائیل به خبرنگاران گفت که حملات این متحد خاورمیانهای آمریکا را «منطقی» میداند. به گفته او، «آنها شاهد فروپاشی ساختاری بودند که ممکن بود خلأ قدرت ناشی از فروپاشی آن با یک تهدید جدید پر شود.» سالیوان تأکید کرد که ایالات متحده با اسرائیل، نیروهای جدید به قدرت رسیده در سوریه و سایر کشورهای منطقه دائماً در تماس است.
از هدف اعلامی تا هدف واقعی
تنها چند ساعت پس از خارج شدن نیروهای ارتش سوریه از پستهای دیدهبانی در تپههای نزدیک به بلندیهای جولان، نیروهای ارتش اسرائیل پیشروی خود را آغاز کردند و تانکها و سربازان اسرائیلی در نبود نیروهای سوری، به سرعت تمام پستهای ارتش سوریه را تصرف کردند. آنها در منطقه حائلی مستقر شدند که بر اساس توافق سال ۱۹۷۴ ایجاد شده بود.
بنی کاتا، فرمانده تیپ جولان ارتش اسرائیل در این باره به رسانهها گفته است که این پیشروی «در پی سقوط رژیم سوریه» و همچنین «نامعلوم بودن آنچه اتفاق خواهد افتاد» صورت گرفت: «ما میخواستیم جلوی نزدیک شدن گروههای جهادی به مرز را بگیریم.» روی هوا هم ارتش اسرائیل حملات متعددی را علیه اهداف گوناگون در سوریه ترتیب داد. براساس گزارش تایمز اسرائیل، برنامهریزی برای ورود نیروهای اسرائیلی به منطقه حائل چند سال قبل در زمانی صورت گرفته بود که اسرائیل از حمله احتمالی گروههای محور مقاومت از طریق سوریه به سرزمینهای اشغالی نگران بود و به دنبال طرحی بود که بتواند چنین حملهای را دفع کند.
ارتش اسرائیل هم اعلام کرده است که استقرار نیروها در منطقه حائل و سایر مناطق استراتژیک اقدامی «دفاعی و موقت» است. با این حال تجربه تاریخی نشان میدهد اسرائیل جز در مواردی که تلفات زیاد یا فشارهای بینالمللی آن را مجبور به عقبنشینی کند، از مناطق اشغالشده خارج نمیشود. در گفتوگوی مقامهای امنیتی اسرائیل با رسانهها یا یادداشتهای منتشرشده از آنها اما اهدافی بسیار فراتر از آمادگی برای مقابله با حملات احتمالی دیده میشود.
میری آیزن گفته است که «تسلیحات شیمیایی، تسلیحات بیولوژیکی و موشکهای بالستیک دوربرد» هدف حملات هوایی اسرائیل بودهاند. حملات پی در پی، موشکها، پهپادها، جنگندهها، بالگردهای تهاجمی، تانکها، سیستمهای راداری و ناوگان کوچک دریایی سوریه را که بدون حفاظت در بندر لاذقیه مستقر بودند، نابود کرد. یوآو لیمور، مفسر نظامی اسرائیلی در روزنامه اسرائیل هیوم نوشته است: «هدف این بود که سوریه از نظر نظامی به نقطه صفر بازگردانده شود.»
هیچ چیز از توان نظامی سوریه باقی نمانده است
رویترز به نقل از منابع نظامی نوشته است که چندین کشتی نیروی دریایی سوریه که به موشکهای دریایی مجهز بودند، در حملاتی که دوشنبهشب توسط قایقهای موشکانداز نیروی دریایی اسرائیل در خلیج مینت البیضا و بندر لاذقیه در ساحل سوریه انجام شد، منهدم شدند. ارتش اسرائیل تأیید کرده است که نیروی هوایی این رژیم بیش از ۳۵۰ حمله هوایی انجام داده و صدها ساعت پرواز بر فراز حریم هوایی سوریه به ثبت رسانده است.
اهداف این عملیات شامل سامانههای ضدهوایی، پایگاههای نیروی هوایی سوریه و دهها مرکز تولید تسلیحات در دمشق، حمص، طرطوس، لاذقیه و تدمر بوده است. همچنین، تسلیحات استراتژیک از جمله موشکهای بالستیک اسکاد، موشکهای کروز، موشکهای سطح به دریا، سطح به هوا و سطح به سطح، پهپادها، جنگندهها، هلیکوپترهای تهاجمی، سیستمهای راداری، تانکها و آشیانهها نیز از بین رفتهاند. علاوه بر این، مرکز کنترل آتش فرماندهی شمالی ارتش اسرائیل ۱۳۰ هدف را در سوریه از جمله انبارهای تسلیحات، تأسیسات نظامی، پرتابگرها و موقعیتهای شلیک مورد حمله هوایی قرار داد.
گزارش Ynet حاکی از آن است که «نیروی هوایی سوریه ممکن است بهطور کامل ظرف چند روز گذشته نابود شده باشد» که این امر توان نظامی سوریه برای مقابله با اقدامات اسرائیل را به طور کامل از بین میبرد. آخرین باری که اسرائیل یک نیروی هوایی کامل را نابود کرد، در سال ۱۹۶۷ و در ساعات اولیه جنگ ششروزه بود که نیروی هوایی مصر بهکلی از بین رفت و توان عملیاتی خود را از دست داد.
جروزالم پست مدعی شده که نیروی هوایی سوریه تا هفته گذشته ۳۰ فروند میگ ۲۹ در اختیار داشت. علاوه بر این، قبل از شروع جنگ داخلی، تقریباً ۱۵۰ هواپیمای جنگنده و تهاجمی از جمله میگ ۲۳، و سوخوی ۲۲ در اختیار دولت مرکزی سوریه بود. سوریها همچنین حدود ۵۰ هلیکوپتر ترابری Mi-17 و حدود ۳۰ هلیکوپتر تهاجمی از جمله مدل میل-۲۴ و هلیکوپترهای Aérospatiale Gazelle ساخت فرانسه داشتند که دیگر قادر به پرواز نیستند.
وبسایت اسرائیلی والا نوشته است: ارزیابیها نشان میدهد که نابودی نیروی هوایی ارتش سوریه توسط اسرائیل ظرف چند روز اتفاق غیرممکنی نیست و گروههای مخالف مسلح که بر سوریه مسلط شدهاند، نمیتوانند از تجهیزات نظامی این کشور دفاع کنند. سامانههای پدافند هوایی ارتش سوریه که شامل موشکهای زمین به هوا میشود، طی دهه گذشته برتری هوایی اسرائیل در سوریه را محدود کرده بود و حتی منجر به سرنگونی یک جنگنده اف 16 اسرائیل شد. روزنامه عبری هاآرتص نیز در گزارشی نوشت که ارتش اسرائیل طی سه روز گذشته با صدها حمله، حدود 80 درصد توان و تجهیزات ارتش سوریه را نابود کرده است.
دلایل اقتصادی و سیاسی غیرقابل بازسازی بودن ارتش سوریه
یکی از مهمترین تبعات اقدام اسرائیل این است که سوریه دیگر طی دستکم یک دهه آینده توان بازسازی نیروهای نظامی خود را نخواهد داشت و مجموعهای عوامل از اقتصاد تا روابط سوریه جدید با کشورهای همسایه و قدرتهای بینالمللی در این زمینه تأثیرگذار هستند. بر اساس گزارش بانک جهانی، اقتصاد این کشور که پیش از جنگ داخلی سرعت رشد خود را حفظ کرده بود، از آن زمان تاکنون با مشکل مواجه شده است؛ بهطوریکه پیشبینی میشود تولید ناخالص داخلی واقعی آن در سال جاری، 1/5 درصد کاهش یابد و بیش از کاهش 1/2 درصد در سال ۲۰۲۳ را ثبت کند.
بر اساس آمار رسمی، تولید ناخالص داخلی سوریه بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ به میزان ۵۴ درصد کاهش یافته است. تا سال ۲۰۲۲، فقر بر ۶۹ درصد جمعیت، معادل حدود 14/5 میلیون سوری تأثیر گذاشته است و بانک جهانی گفت که فقر شدید، درحالیکه قبل از درگیری تقریباً وجود نداشت، در سال ۲۰۲۲ بیش از یک نفر از هر چهار سوری را تحت تأثیر قرار داد و ممکن است به دلیل تأثیر زلزله ماه فوریه ۲۰۲۳ وخیمتر شود.
عوامل خارجی متعددی از جمله بحران مالی ۲۰۱۹ در لبنان، همهگیری کووید-۱۹ و جنگ در اوکراین نیز به کاهش بیشتر رفاه خانوادههای سوری کمک کردهاند. درحالیکه این کشور میتواند روند احیای اقتصاد را با بازسازی و توسعه آغاز کند، به هفت تا هشت سال کار برای بازگشت به صفر، یعنی مشابه سطحی در سال ۲۰۱۱ نیاز دارد. چشمانداز نفت سوریه نیز بیش از پیش امکان احیای اقتصاد این کشور را دور از دسترس نشان میدهد.
مارس ۲۰۱۱ با آغاز اعتراضات در سوریه و سرکوب اعتراضات از سوی دولت که به مرور به یک جنگ داخلی میان گروههای مختلف و دولت بدل شد، همه چیز در سوریه تحت تأثیر قرار گرفت. یکی از این حوزهها صنعت نفت بود. بر اساس دادههای منتشرشده از سوی معاونت دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران، در سال ۲۰۱۰ میلادی و قبل از آغاز بحران در سوریه، این کشور ۵۸ میلیون بشکه نفت در سال (۱۵۹ هزار بشکه در روز) صادر میکرد.
منابع دیگر مانند بریتیش پترولیوم تولید نفت سوریه را بسیار بیشتر از این ارقام ارزیابی میکردند. این شرکت معتبر نفتی تولید نفت سوریه در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ را بیش از ۴۰۰ هزار بشکه در روز تخمین میزند. بر اساس گزارش این شرکت، تولید نفت سوریه در سال ۲۰۱۱ به ۳۵۰ هزار بشکه در روز رسید و پس از آن با یک سقوط چشمگیر به ۱۵۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ و ۵۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۳ رسید.
وبسایت بیبیسی جهانی نوشته است مخازن نفت این کشور در استان دیرالزور در شرق سوریه و نزدیک مرز عراق، و حسکه در شمال شرق متمرکز است. اما شروع درگیریها در سال ۲۰۱۱ باعث شد تولید نفت در این کشور عملاً متوقف شود. با فراگیرتر شدن جنگ داخلی، ذخایر نفت سوریه از دست دولت خارج شد و ابتدا به دست گروههای مخالف و سپس داعش افتاد.
داعش موفق شد که تا سال ۲۰۱۴ بر بیشتر ذخایر نفت موجود در شرق سوریه از جمله بزرگترین مخزن نفت این کشور در استان دیرالزور مسلط شود. فروش نفت به یکی از بزرگترین منابع درآمدی این گروه تبدیل شد؛ طوری که بنا به ادعای وزارت دفاع ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ ماهانه حدود ۴۰ میلیون دلار عاید این گروه میشد. در پی شکست داعش در شرق سوریه در سال ۲۰۱۷، تسلط این گروه بر منابع نفتی به پایان رسید و این منابع به تصرف نیروهای دموکراتیک سوریه درآمد.
حملات هوایی آمریکا به تاسیسات نفتی سوریه با هدف مختل کردن منابع درآمدی داعش باعث شد که این تاسیسات به شدت آسیب ببیند. از طرف دیگر، نیروهای داعش هم وقتی مشخص شد که این تاسیسات به دست کردها خواهد افتاد، بسیاری از زیرساختهای نفتی را نابود کردند.
بعد از پایان جنگ، سوریه هیچگاه نتوانست جایگاه سابق خود را در زمینه تولید و صادرات نفت بازیابد. تابستان سال گذشته یک مسئول ارشد در بخش نفت سوریه به خبرگزاری اسپوتنیک گفت که بعد از جنگ، تولید ملی شاهد کاهش چشمگیری بود. علاوه بر غارت منظم بزرگترین چاههای نفتی توسط ارتش آمریکا و گروههای مسلح مورد حمایت آن موانع لجستیکی مانع فعالیت تعدادی از چاههایی شد که بعد از شکست داعش به کنترل ارتش سوریه درآمدند. تولید در حال حاضر بین 5 تا 10 درصد از مجموع مصرف محلی است که به روزانه ۲۵۰ هزار بشکه میرسد.
به گفته او، حدود ۱۰۰ هزار بشکه از نفت سوریه به طور روزانه از سوی آمریکاییها و متحدان آنها سرقت میشد: «چاههای میدان نفتی العمر از نظر اقتصادی حیاتی هستند و افسران ارتش آمریکا این را به خوبی میدانند. تولید این چاهها به صورت خودکار و بدون نیاز به مداخله انسانی است. رقم تقریبی تولید در شرق رود فرات در حومه دیرالزور بیش از ۱۰۰ هزار بشکه در روز است. این مقدار به صورت کاملاً آشکارا توسط ارتش آمریکا و نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) که مورد حمایت آمریکا هستند، سرقت میشود.»
مجموع شرایط باعث شده بود در سالهای اخیر سوریه توان تولید نفت کافی برای نیاز داخلی را هم نداشته باشد. در چنین شرایطی وابستگی دولت اسد بیش از همیشه به واردات نفت از متحدان بهویژه از ایران بود. با روی کار آمدن شورشیان تحریرالشام در سوریه و در شرایطی که چشماندازی برای روی کار آمدن دولتی نزدیک به ایران در این کشور وجود ندارد، پیشبینی میشود واردات نفت از ایران قطع شود و سوریه برای تأمین نیازهای روزمره خود دچار مشکل شود. همچنین انتظار میرود میادین نفتی به سبک گذشته هر کدام در اختیار گروههای معارض مختلف باقی بماند و آمریکاییها نیز همچنان به سرقت نفت سوریه ادامه دهند.
این عوامل باعث میشود سوریه توان اقتصادی لازم برای ایجاد نیروی هوایی، نیروی دریایی و نیروی موشکی قابل اتکا برای حفاظت از تمامیت ارضی خود نداشته باشد. همزمان قدرتهای بزرگ هم به دلیل ماهیت بازیگران تأثیرگذار در سیاست داخلی سوریه و نقشآفرینی ترکیه در این کشور بعید به نظر میرسد که منافع خود را در حمایت از بازسازی ارتش سوریه ببینند و در نتیجه بدون حمایت قدرتهای بزرگ امکان ایجاد یک نیروی هوایی قوی هم وجود ندارد.
واکنشهای بینالمللی
اسرائیل با دقت مراقب بود که بههیچوجه به تأسیسات و ادوات نظامی روسیه در سوریه حمله نکند. واکنش اولیه روسها نشان از نارضایتی آنها از شرایط ایجاد شده بود؛ با این حال واکنشی تند به اقدامات اسرائیل به حساب نمیآمد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه هفته گذشته در پاسخ به سوالی پیرامون این موضوع گفت: «به طور حتم این اقدامات در راستای ایجاد ثبات و آرامش در سوریه نیست و بالعکس، شرایط سخت سوریه را سختتر میکند.»
هیئت تحریرالشام در روزهای آغاز حملات به طور کامل در برابر حملات اسرائیل سکوت کرده و هیچ واکنشی به این حملات نداشت اما روز گذشته دولت موقت سوریه از شورای امنیت سازمان ملل خواست برای توقف فوری حملات اسرائیل به سوریه و عقبنشینی از خاک این کشور، اقدام کند. در دو نامه مشابه که به شورای امنیت و آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل ارسال شد، «قصی الضحاک»، سفیر سوریه در سازمان ملل، اعلام کرد که «براساس دستور دولت خود» این درخواست را مطرح کرده است.
در این نامه، سفیر سوریه نوشته است: «در زمانی که جمهوری عربی سوریه وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شده و مردم آن به دنبال برپایی دولتی مبتنی بر آزادی، برابری، حاکمیت قانون و تحقق آرزوهای خود برای رفاه و ثبات هستند، ارتش اسرائیل به مناطق بیشتری از خاک سوریه در جبلالشیخ و استان قنیطره نفوذ کرده است.» کشورهای عربی منطقه تجاوز نظامی اسرائیل به سوریه را محکوم کردهاند. سازمان ملل متحد، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز خواستار خروج نیروهای اسرائیلی از خاک سوریه و پایان حملات هوایی اسرائیل علیه این کشور شدهاند.