عصر جدید و خطرناک سوریه
با ورود شورشیان به دمشق، نخستوزیر اسد، محمدغازی الجلالی بهآنها پیشنهاد کمک داد اما هنوز مشخص نیست که دیگر حامیان رژیم چه کاری ممکن است انجام دهند.

21 ژانویه 1994، باسل اسد در آنچه که دولت سوریه سانحه رانندگی توصیف کرد، کشته شد. بهگفته مسئولان، باسل باسرعت زیاد در مسیر فرودگاه در حال رانندگی بوده که کنترل خودرو را از دست داده است. این ماجرا هم کاملاً باورپذیر بود و هم این تصادف از نوعی نبود که برای فرزندان پسر دیکتاتورهای خاورمیانهای اتفاق میافتد؛ بهویژه آنهایی که برای بهدست گرفتن قدرت تربیت میشوند.
مرگ باسل باعث شد تا دومین پسر بزرگ حافظ اسد، جای برادرش را بگیرد. بشار اسد در لندن زندگی میکرد و در زمان مرگ برادرش مشغول تحصیل در رشته چشمپزشکی بود. حافظ که در سال 1971 بهقدرت رسید بین سالهای 1994 تا 2000، نظم سرکوبگرانه و بیسرانجامی را برای سوریه رقم زد و برای جانشین ناخواسته خود دوره تند آموزشی اداره کشور را برگزار کرد.
حالا سه دهه پس از ظهور او به قدرت و تقریباً نیم قرن حکومت، بشار و خاندان اسد از قدرت رفتهاند. اتفاقی تقریباً ناباورانه که طی دو هفته شورشیان اسلامگرای هیئت تحریرالشام و متحدانش، ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه، ادلب را گرفتند و پیش بهسوی برکناری بشار رفتند که در نبود متحدان سوریه یعنی ایران و روسیه، تقریباً هیچ مقاومتی نکرد. آن روی دیگر این شکست مسکو و تهران، آزادی سوریهایی است که در کنار هیئت تحریرالشام قرار گرفتند تا خیزشی را که در بهار 2011 آغاز کردند، بهثمر برسانند.
در این لحظهای که یادآور رخدادهای سال 1989 در شرق اروپا است، مردمی که تسلیم زورگوییهای بیرویه اسد شده بودند، دوباره رویه سال 2011 را پیش گرفتند و خواستار پایان دیکتاتوری اسد شدند. البته سوالها مبنی بر اینکه رژیم جانشین در دمشق چگونه عمل خواهد کرد، پابرجاست. سقوط اسد علاوه بر مسکو و تهران، کشورهای بزرگ عربی را تحتتاثیر قرار داد که نگاه محتاطانهای به قدرت هیئت تحریرالشام و تظاهرات مردم سوریه داشتند.
هسته اصلی تحریرالشام شاخهای از القاعده است و با اینکه رهبر این گروه، ابومحمد جولانی فرصتهای خود را از افراطگرایی جهادیستها بهدست آورده، باید دید آزادسازیای که او مهندسی کرده همانطور که میگوید برای تمام سوریهاست یا تاکتیکی است برای دفع انتقادها و مخالفتها. باید اشاره کرد حتی با اینکه جولانی وعده سوریهای که تمام مردم را دربرمیگیرد، داده، گزارشهایی مبنی بر حمله ارتش ملی سوریه به کردها وجود داشته است.
سابقه جولانی در اداره ادلب در سوریه که تحت کنترل هیئت تحریرالشام (با حمایت ترکیه) قرار داشت پیچیده است. او بهنظر درسهایی را از دولت اسلامی (داعش) یاد گرفته و از سختگیرانهترین فرم کنترل سیاسی اجتناب کرد اما هیئت تحریرالشام همچنان با مشت آهنین خود حکومت میکرد. حتی زمانی که مبارزان هیئت تحریرالشام زندانیهای اسد را آزاد کردند، مخالفان جولانی شاهد آزار و اذیتها در زندانهای او بودند.
صبح روز بعد از خروج اسد، گزارشهایی مبنی بر اینکه بانک مرکزی سوریه غارت شده، منتشر شد. شاید اتفاقی منحصربهفرد باشد. با طولانی شدن جنگ داخلی سوریها مستأصل شده بودند اما غارت بغداد پس از آنکه نیروهای آمریکایی صدام حسین را در بهار 2003 برکنار کردند، سایه بزرگی انداخته است. مقایسه آزادی سوریه به دستان سوریها با تجربه عراق متفاوت است اما داینامیکهای مشابهی وجود دارد.
با ورود شورشیان به دمشق، نخستوزیر اسد، محمدغازی الجلالی بهآنها پیشنهاد کمک داد اما هنوز مشخص نیست که دیگر حامیان رژیم چه کاری ممکن است انجام دهند. سرعت سقوط رژیم اسد خیرهکننده بود اما به این معنی نیست که هیئت تحریرالشام بدون مخالف باقی بماند. سوریه مملو از تسلیحات است و ناگهان با مردمی روبهرو خواهیم شد که چیزی برای از دست دادن ندارند. سرنوشت کشور، آیندهای خشونتآمیز نیست اما احتمال شورش علیه نظم جدید را هم باید در نظر بگیریم.
خارج از مرزهای سوریه که به مسئله ثبات داخلی سوریه مرتبط است، موضوع مورد توجه واکنش رهبران منطقهای است که بیشتر آنها در سالهای اخیر از بازگشت اسد استقبال کرده بودند. اماراتیها، سعودیها، اردنیها و مصریها عمیقاً مخالف انباشتگی قدرت سیاسی اسلامگرایانند. این تصور که هیئت تحریرالشام حاکمیت خود را در دمشق سازماندهی کند و این دولتها هیچ کاری انجام ندهند، نادیده گرفتن تاریخچه اخیر سخاوتمندانه است.