| کد مطلب: ۲۴۰۳۴
جبهه متحد یا ناهمگون

بریکس هر سال بیشتر از سال قبل گسترش می‌یابد اما هنوز با چالش‌های درونی مواجه است

جبهه متحد یا ناهمگون

بریکس نیز مانند گروه ۷ و گروه ۸، مجموعه گسترده‌‏ای از ابتکارات و مشارکت‌‏ها را در زمینه‌‏های مختلف از انرژی گرفته تا سلامت و توسعه پایدار راه‌‏اندازی کرده است. نتیجه این تلاش‌‏ها ایجاد یک شبکه فراملی چشمگیر و متراکم فزاینده با تمرکز شدید بر همکاری جنوب-جنوب است. در عین حال، ناهمگونی سیاسی، استراتژیکی و اقتصادی ائتلاف بریکس و رقابت‌‏های ژئوپلیتیکی در درون خود این گروه، انسجام آن را کمرنگ کرده و تأثیر دیپلماتیک آن را محدود کرده است.

از نظر برخی مقامات غربی، ظهور بریکس، رخداد شومی است که به لطف تشدید رقابت ژئوپلیتیکی بین شرق و غرب و افزایش بیگانگی متقابل بین شمال و جنوب، جهان را به بلوک‌های رقیب تقسیم می‌کند. براساس این قرائت، پکن و مسکو قصد دارند از نارضایتی برخی کشورها از ایالات متحده و متحدان ثروتمندش در جهان برای تحکیم وزنه تعادلی بر ضد غرب در مقابل گروه 7 استفاده کنند. این روندی است که احتمالاً جهانی را فلج خواهد کرد.

همکاری کشورهای بریکس به صورت چندجانبه، یکی از نگرانی‌های ویژه گروه 20 نیز به شمار می‌رود. گروه 20 حتی پیش از گسترش بریکس نیز به دنیای کوچکی از شکاف‌های رو به رشد جهانی تبدیل شده بود. بیشترشدن این تقسیم‌بندی‌ها، دلیل وجودی گروه 20 را تضعیف می‌کند چراکه گروه 20 براساس پل‌زدن بین شکاف‌ها و استفاده از توانایی‌های کشورهایی که ذاتاً یا لزوماً همفکر نیستند، بنا شده است.  این خطرات واقعی هستند، اما باید آنها را در چشم‌انداز نگه داشت.

بدون شک، گسترش بریکس نشان‌دهنده نارضایتی فزاینده جهانی و عزم راسخ برای به چالش کشیدن مزیت‌های ساختاری است که دموکراسی‌های بازار در نظم جهانی برای خود بنا کرده‌اند. کاهش این مزیت‌ها، با ایجاد نهادهای جایگزین و موازی، هدف اساسی بریکس است و با این حال، ناهمگونی ائتلاف در حال حاضر و تمایل قدرت‌های متوسط مهم برای حفظ انعطاف‌پذیری دیپلماتیک در گروه 20 و سایر ائتلاف‌های چندجانبه، احتمالاً از ظهور بلوک‌های انعطاف‌ناپذیر که یادآور جنگ سرد هستند، جلوگیری می‌کند. بریکس احتمالاً به جای حمله مستقیم به نظم موجود جهانی، به دنبال اثرگذاری متناسب و افزایشی است. 

بریکس، گروه 7 و گروه 20: باشگاه‌های کوچک رقیب

ظهور  بریکس منعکس‌کننده این باور مشترک در میان بازیگران نوظهور است که نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین تحت سلطه غرب - و به‌ویژه سیستم حاکمیت اقتصادی جهانی - هم برخلاف منافع آن‌ها است و هم اساساً منسوخ شده است. از این نظر طعنه‌آمیز است که نام اختصاری بریکس توسط یک بانکدار گلدمن ساکس به نام جیم اونیل ابداع شده است. در سال 2001، او اتحاد کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین را بریک نامید و اعلام کرد که این کشورها آماده رشد اقتصاد جهانی در یک دهه آینده هستند.

سال‌های 2000 و 2011، سهم این گروه از تولید جهانی از 8 به 19 درصد افزایش یافت. در ژوئن 2009، چهار کشور BRIC تصمیم گرفتند تا نام وال استریتی خود را به چیزی ملموس‌تر تبدیل کنند و اولین نشست رهبران خود را در شهر یکاترینبورگ روسیه برگزار کردند. به دنبال بحران مالی جهانی، که در ایالات متحده آغاز شده بود و سایر کشورهای غربی را تحت فشار قرار داده بود، این اجلاس مملو از نمادگرایی بود که نشان‌دهنده طلوع یک نظم اقتصادی جدید است که توسط اقتصادهای نوظهور هدایت می‌شود. سال بعد، این گروه آفریقای جنوبی را به عضویت پذیرفت و نامش به بریکس تغییر کرد. 

از همان ابتدا، بریکس به‌عنوان یک وزنه تعادل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در مقابل غربی در نظر گرفته شد، که برای چندین دهه به دنبال مدیریت اقتصاد جهانی از طریق باشگاه کوچک خود بود. این تلاش‌های غربی در سال 1975 و پس از تحریم نفتی اعراب و آشفتگی‌های اقتصاد جهانی شکل گرفت. در آن زمان رهبران ایالات متحده، ژاپن، آلمان غربی، بریتانیا، فرانسه و ایتالیا در فرانسه گردهم آمدند. با اضافه شدن کانادا در سال 1976، گروه 7 به‌عنوان یک انجمن دائمی برای هماهنگی اقتصاد کلان متولد شد.

در سال 1997، گروه 7 درهای خود را برای آخرین بار باز کرد و روسیه را به شرط اجرای اصلاحات به عضویت پذیرفت. در آن زمان بوریس یلتسین رئیس‌جمهور روسیه بود. اگرچه این مجمع تحت تسلط وزرای دارایی و رؤسای بانک‌های مرکزی بود، اما این مجمع مجموعه گسترده‌تری از مسائل، از سلاح‌های کشتارجمعی گرفته تا کاهش بدهی‌ها، امنیت بهداشت جهانی و تغییرات آب و هوایی را مورد بررسی قرار می‌داد. بحران مالی جهانی بین سال‌های 2007-2008 وضعیت مهمی برای گروه 8 بود.

برخلاف بحران‌های قبلی در آمریکای لاتین در دهه 1980 و آسیا در اواخر دهه 1990، این بحران در وال استریت، مرکز سرمایه‌داری جهانی آغاز شد و نمی‌شد آن را در یک اتاق هیئت‌مدیره غربی حل و فصل کرد. نجات اقتصاد جهانی مستلزم بسیج قدرت مالی و اقدامات هماهنگ همه اقتصادهای بزرگ، به‌ویژه چین بود. دولت جورج دبلیو بوش در ایالات متحده در نوامبر 2008 این واقعیت را پذیرفت و اولین اجلاس سران گروه 20 در سطح رهبران را تشکیل داد.

بسیاری از ناظران ایجاد گروه 20 را به‌عنوان نقطه عطفی برای حکمرانی جهانی تفسیر کردند، که نویددهنده عصر جدیدی است که در آن مهمترین اقتصادهای مستقر و نوظهور جهان به‌طور مشترک اقتصاد جهانی را مدیریت می‌کنند. این نهاد جدید که دوسوم جمعیت جهان و بیش از 80 درصد از تجارت و تولید ناخالص داخلی را در بر می‌گیرد، ادعا می‌کرد که قدرت اقتصادی دارد که  گروه 8 به سادگی نمی‌تواند با آن برابری کند.

گروه 20 در طول بحران، عملکرد تحسین‌برانگیزی داشت و نقدینگی بی‌سابقه‌ای را برای تحریک تقاضای جهانی تزریق کرد. این گروه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی را احیا کرد و هیئت ثبات مالی را به‌عنوان ستون جدیدی از سیستم برتون وودز ایجاد کرد. در سومین اجلاس سران گروه 20 در پیتسبورگ در سپتامبر 2009، رهبران جهان گردهم آمدند و این گروه را به عنوان «مجمع برتر برای همکاری‌های اقتصادی بین‌المللی ما» نام نهادند.

در آن زمان، بسیاری پیش‌بینی کردند که گروه 8 به سرعت در هاله‌ای از ابهام محو خواهد شد. به چند دلیل این اتفاق نیفتاد. نخست اینکه، اگرچه گروه 20 ثابت کرد که در مدیریت بحران توانمند است اما به دلیل اندازه و ناهمگونی درونی، قادر نبود یک کمیته راهبری پایدار در درون خود ایجاد کند. دوم، با ناامید شدن اقتصادهای نوظهور، ظهور گروه اساساً نابرابری‌های ساختاری حاکمیت اقتصاد جهانی، به ویژه نقش دلار به‌عنوان ارز اصلی و سلطه غرب بر مؤسسات مالی بین‌المللی را تغییر نداد.

سوم، افزایش تنش‌های ژئوپلیتیکی بود که چین و روسیه را در مقابل غرب قرار می‌دهد. این مسئله اقدام هماهنگ گروه 20 را پیچیده‌تر کرد. سرانجام، حمله روسیه به کریمه در سال 2014 و حمایت از جدایی‌طلبان در شرق اوکراین، کشورهای غربی را بر آن داشت تا روسیه را از گروه 8، اخراج کنند. در ژانویه سال 2017، مسکو اعلام کرد که برای همیشه از این گروه خارج خواهد شد. اخراج روسیه اهمیت استراتژیک گروه 7 را به‌عنوان ائتلافی نزدیک از دموکراسی‌های همفکر و پیشرفته بازار احیا کرد. 

سابقه بریکس تا به امروز

از آنجایی که ثروت گروه 7، گروه 8 و گروه 20، در یک‌دهه‌ونیم گذشته مدام کاهش یافته، ائتلاف بریکس تلاش‌های خود را برای به چالش کشیدن هژمونی غربی با فشار برای اصلاحات در مدیریت جهان، ایجاد نهادهای موازی چندجانبه برای رقابت، عمیق‌تر کرده است. کشورهای عضو بریکس، نقش دلار را به چالش می‌کشند و به دنبال کاهش اهرم فشار ایالات متحده بر رگه‌های اقتصاد جهانی هستند. موفقیت این تلاش‌ها متفاوت بوده است و پیروزی‌های بریکس بیشتر نمادین بوده است.

در سال 2015، این بلوک دو مؤسسه چندجانبه جدید با نام بانک توسعه جدید  و ترتیبات ذخیره احتمالی را برای رقابت با بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول تأسیس کرد. هیچ‌کدام سر و صدای زیادی ایجاد نکرده‌اند. بانک توسعه ملی که چندین کشور غیربریکس را نیز به عنوان سهامدار شامل می‌شود، کم‌سرمایه باقی ماند و در دهه گذشته تنها یک‌سوم از وجوهی را که بانک جهانی در سطح جهان در سال 2021 متعهد شده بود، پرداخت کرده است و برخلاف ادعاهای برابری‌خواهانه گروه BRICS، بانک توسعه جدید، فرمول رأی‌گیری وزنی دارد که بی‌شباهت به نهادهای برتون وودز نیست. 

بریکس در آرزوهای خود برای ایجاد یک ارز ذخیره جهانی که وابستگی جهانی به دلار آمریکا را کاهش دهد و شاید در نهایت جایگزین دلار آمریکا شود، موفقیت کمی داشته است. در اجلاس سال گذشته، اعضای بریکس متعهد شدند که امکان‌سنجی ایجاد یک ارز مشترک را بررسی کنند، اما با توجه به نقش تثبیت‌شده دلار در مبادلات فرامرزی، مبادلات ارزی، بازارهای کالاها، و ارزش بدهی، این تلاش‌های دلارزدایی با موانع جدی مواجه است و یکی از این موانع، فقدان زیرساخت‌های مالی برای تسهیل تراکنش‌های غیردلاری بین بانک‌های مرکزی کشورهای عضو بریکس و ادامه محدودیت‌ها در مورد تبدیل ارز چین است. بر این اساس، کشورهای بریکس بر سازوکارهایی برای تسهیل تجارت و سرمایه‌گذاری با ارزهای محلی و همچنین تنوع بخشیدن به ذخایر ارزی خود تمرکز کرده‌اند.

کشورهای بریکس اقداماتی را برای کاهش توانایی ایالات متحده و متحدانش در وابسته کردن‌شان به ساختار جهانی از جمله کنترل واشنگتن بر انسداد زیرساخت‌های مالی بین‌المللی انجام داده‌اند. به‌عنوان مثال، چین، روسیه، هند و برزیل، همگی پلتفرم‌های تسویه‌حساب جایگزین را برای سیستم پرداخت جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی (SWIFT) ایجاد کرده‌اند.

با این حال، در سایر زمینه‌ها، آرزوهای بریکس برای بازسازی زیرساخت‌های جهانی‌شدن نتوانسته است فراتر از ادعا برود. یکی از موارد، تعهد این گروه در نشست سال 2012 خود برای ایجاد یک شبکه جهانی جدید از کابل‌های زیردریا بود که ارتباطات راه دور کشورهای بریکس را برقرار می‌کند و مانع از تلاش‌های جاسوسی ایالات متحده و غرب می‌شود. این اتفاق هرگز رخ نداد.

بریکس نیز مانند گروه 7 و گروه 8، مجموعه گسترده‌ای از ابتکارات و مشارکت‌ها را در زمینه‌های مختلف از انرژی گرفته تا سلامت و توسعه پایدار راه‌اندازی کرده است. نتیجه این تلاش‌ها ایجاد یک شبکه فراملی چشمگیر و متراکم فزاینده با تمرکز شدید بر همکاری جنوب-جنوب است. در عین حال، ناهمگونی سیاسی، استراتژیکی و اقتصادی ائتلاف بریکس و رقابت‌های ژئوپلیتیکی در درون خود این گروه، انسجام آن را کمرنگ کرده و تأثیر دیپلماتیک آن را محدود کرده است.

برای مثال تفاوت‌های آشکار سیاسی را می‌توان بررسی کرد. بریکس شامل سه دموکراسی ناقص در کنار دو قدرت پیشرو اقتدارگرا است. هر نارضایتی مشترکی که بریکس ممکن است در مورد نابرابری‌های نظم جهانی معاصر بیان کند، باید گفت که این تفاوت‌ها در نوع رژیم و فرهنگ سیاسی کشورهای عضو به راحتی قابل حل نیست؛ چه موضوع حقوق بشر باشد و چه ژئوپلیتیک. کشورهای بریکس در جهت‌گیری استراتژیک خود نیز متفاوت هستند.

درحالی‌که برزیل، هند و آفریقای‌جنوبی در برابر فشار ایالات متحده برای حمایت از اوکراین در برابر تجاوز روسیه مقاومت کرده‌اند اما به دفاع از روسیه نیز برنخاسته‌اند. این امر به‌ویژه در مورد هند صادق است که بریکس را تنها یک وسیله مهم در پیشبرد استراتژی چندجانبه‌گرایانه خود می‌داند. در نهایت، این پنج کشور موقعیت‌های اقتصادی بسیار متفاوتی دارند.

چین تا حد زیادی بازیگر مسلط در این گروه است که نزدیک به 70 درصد از کل تولید ناخالص داخلی ائتلاف بریکس را به خود اختصاص داده است. در نتیجه مواضع چین در روابط دوجانبه چهار کشور دیگر با چین غالب است. سطح درآمد اعضای بریکس نیز به‌طور قابل توجهی متفاوت است. برای مثال، سرانه تولید ناخالص داخلی هند (2389 دلار) کمتر از یک‌پنجم تولید ناخالص داخلی چین (12720 دلار) و یک‌ششم تولید ناخالص داخلی روسیه (15345 دلار) است.

آنچه که مسئله را پیچیده‌تر می‌کند این است که چین و هند، که هر کدام 1/4 میلیارد نفر جمعیت دارند، درگیر رقابت شدید ژئوپلیتیکی در آسیا و به‌طور فزاینده‌ای در سطح جهانی هستند. این دو در یک بن‌بست سرزمینی در هیمالیا محبوس شده‌اند و برای به دست آوردن مزیت استراتژیک در اقیانوس هند مانور می‌دهند و در خصوص رهبری جنوب جهانی، اختلاف‌نظر دارند. هند همچنین عضو Quad است که یک شراکت استراتژیک با عضویت ایالات متحده، ژاپن و استرالیا است و هدف اصلی آن، جلوگیری از هژمونی چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام است.

اگر اندکی بیشتر لایه رویی را بشکافید، شکاف‌های ژئوپلیتیکی به‌طور کلی در سراسر بریکس ظاهر می‌شوند. موضوع همیشگی اصلاحات شورای امنیت سازمان ملل را در نظر بگیرید. درحالی‌که هر پنج کشور عضو بریکس از این ایده حمایت می‌کنند، اما به شدت در جزئیات اختلاف‌نظر دارند. چین و روسیه همچنان به مقاومت در برابر هرگونه گسترش تعداد اعضای دائم شورای امنیت ادامه می‌دهند اما هند، برزیل و آفریقای جنوبی همگی آرزوی عضویت در شورای امنیت را دارند. 

همانطور که انتظار می‌رود، رهبران بریکس ترجیح می‌دهند این تفاوت‌های اساسی را نادیده بگیرند. چنین موردی در اجلاس سپتامبر 2023 در دوربان آشکار شد. در آن اجلاس، سیریل رامافوزا، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی به‌طور جالبی به دنبال ایجاد پیوند بین تنوع و وحدت بود. او اعلام کرد: «بریکس شراکت برابر کشورهایی است که دیدگاه‌های متفاوتی دارند اما دیدگاه مشترکی برای ایجاد جهانی بهتر دارند».

در واقع، روند مذاکرات در دوربان، بریکس را به عنوان یک ترتیب بسیار نابرابر نشان داد که چین اغلب در آن دست برتر را دارد. در آستانه این اجلاس، مقامات برزیل، هند و آفریقای جنوبی همگی نسبت به سرعت و دامنه گسترش بریکس، از جمله دعوتی که این گروه از ایران کرده بود، احتیاط کردند. 

پیامدهای گسترش بریکس برای غرب

تصمیم سال 2023 ائتلاف بریکس برای باز کردن درهای خود به روی پنج عضو جدید، نگرانی‌های غرب را در مورد شتاب بخشیدن به تجزیه جهانی و بدتر شدن آن افزایش داده است؛ به‌ویژه که 32 کشور دیگر ظاهراً در انتظار عضویت در بریکس هستند. چنین نگرانی‌هایی قابل درک است، اما نباید بیش از حد مورد توجه قرار گیرد، زیرا گسترش بریکس تنها ناهمگونی ائتلاف و ناهنجاری احتمالی در درون این گروه را افزایش می‌دهد. از نظر ظاهری، بریکس یک بلوک اقتصادی قدرتمند است که نیمی از جمعیت جهان، 40 درصد تجارت و 40 درصد تولید و صادرات نفت خام را شامل می‌شود. این ائتلاف می‌تواند از این اهرم نه‌تنها برای ایجاد نظم بین‌المللی عادلانه‌تر، بلکه برای عمل به این خواسته استفاده کند.  

در عین حال، تنوع روزافزون در این سازمان ممکن است تدوین، اتخاذ و پیگیری مواضع سیاست یکپارچه را دشوارتر کند. تا به امروز، بریکس در نشان دادن آنچه که علیه آن است – یعنی تداوم تسلط غرب بر معماری حکومت جهانی – مؤثرتر بوده است تا آنچه که طرفدار آن است. توسعه یک دستور کار منسجم و مثبت برای اصلاح نظم جهانی و پیشبرد همکاری‌های بین‌المللی احتمالاً سخت‌تر می‌شود زیرا بریکس کشورهای بیشتری با نهادهای سیاسی، مدل‌های اقتصادی، سیستم‌های فرهنگی و منافع ملی بسیار متفاوت به خود می‌افزاید. ترکیب اولیه همچنین آرزوهایی آن را برای صحبت از جنوب جهانی پیچیده‌تر می‌کند و تأثیر آن بر نظم جهانی را بیشتر کاهش می‌دهد.

مقایسه گروه‌های کوچک

موضوع مکرر اجلاس‌ها و بیانیه‌های بریکس، نقش این گروه به عنوان صدای اکثریت جهانی است؛ یعنی بخش بزرگی از جمعیت جهان که در دنیای پسااستعماری ساکن هستند و کشورهای آنها از لحاظ تاریخی فاقد عاملیت و صدای مؤثر در تصمیم‌گیری جهانی بوده‌اند؛ موضوعی است که کرملین بارها در دوران ریاست‌جمهوری روسیه در بریکس در سال 2024 بر آن تاکید کرده است.

این ادعا را باید با شک و تردید نگریست. در نهایت، دولت‌های بریکس نماینده جوامع ملی خود خواهند بود و منافع حاکمیتی خود را در مجامع بین‌المللی دنبال خواهند کرد. این ترجیحات ممکن است با ترجیحات کشورهای کم‌درآمد و متوسط ​​که در گروه 77  و جنبش غیرمتعهدها شرکت می‌کنند، که به ترتیب دارای 134 و 120 عضو هستند، همسو باشد یا نباشد.

گسترش اولیه بریکس شامل یک کشور کم‌درآمد به نام اتیوپی و دو کشور با درآمد متوسط ​​پایین  به نام‌های مصر و ایران است، اما شامل دو کشور ثروتمند، یعنی عربستان سعودی و امارات نیز می‌شود. هم عربستان سعودی و هم امارات متحده عربی و همچنین ایران و روسیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده نفت و گاز هستند، درحالی‌که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جنوب جهانی و همچنین چین و هند واردکنندگان خالص نفت و گاز هستند.

وقتی نوبت به نمایندگی از نیازها و منافع فقیرترین و کم‌قدرت‌ترین کشورهای جهان می‌رسد، هیچ جایگزینی برای مجمع عمومی سازمان ملل وجود ندارد و در سازمان ملل همه کشورها دارای رای برابر هستند. به‌طور کلی، کشورهای اصلی بریکس با اکثریت قریب به اتفاق کشورهای در حال توسعه در برخورداری یا آرزوی کسب موقعیت قدرت تفاوت دارند.

چین دارای بزرگترین اقتصاد جهان است، روسیه یک ابرقدرت هسته‌ای است، هند پرجمعیت‌ترین کشور جهان است، و برزیل یک هژمون منطقه‌ای با اهداف جهانی است. همه آنها بازیگران مهم ژئوپلیتیک و همچنین اقتصادی هستند و برای نفوذ در سراسر جنوب جهانی از جمله در آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و آسیا با یکدیگر رقابت می‌کنند. این رقابت‌ها در درون بریکس تنها با پذیرش رقبای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک عربستان سعودی و ایران افزایش می‌یابد. 

تاثیر بر گروه 20

یکی از بزرگترین سوال‌ها این است که بریکس چه تأثیری بر نقش و عملکرد گروه 20 خواهد گذاشت. گروه 20 نشست خود را در 18 تا 19 نوامبر در ریودوژانیرو به ریاست برزیل برگزار خواهد کرد. از زمان ظهور و افزایش سطح اجلاس‌های گروه 20 به سطح رهبران در سال 2008، یکی از مزیت‌های نسبی ظاهری آن این بوده است که زمینه‌ای برای ائتلاف‌های منعطف اجماعی برای ظهور بلوک‌های مهم فراهم می‌کند. به این معنا که چارچوبی برای اعضا فراهم می‌کند تا بتوانند براساس منافع مشترک، بدون توجه به تفاوت‌های نوع رژیم یا تنش‌ها بر سر موضوعات دیگر، پل‌هایی ایجاد کنند و همکاری را پیش ببرند.

با این حال، تحقق این پتانسیل به تمایل کشورهای عضو گروه 20 برای تقسیم کار و همکاری در برخی چالش‌های مشترک و در عین حال ادامه رقابت نسبتاً شدید، در حوزه‌های دیگر بستگی دارد. ایجاد این موازنه در سال‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای دشوار شده است.  این گروه به جای بستری برای اقدام جمعی، اغلب به محلی برای رقابت‌های شرق-غرب و شمال-جنوب تبدیل شده است.

گسترش بریکس مطمئناً پتانسیل تشدید این داینامیک‌ها را با تقسیم گروه 20 به گروه‌های مخالف گروه 7 و بریکس در خود دارد. از سال 2000، سهم گروه 7 از تولید ناخالص داخلی جهانی، از 43 به 30 درصد کاهش یافته است، درحالی‌که سهم پنج کشور اصلی بریکس از کمی بیش از 21 درصد به نزدیک 35 درصد افزایش یافته است. گروه همچنان از برتری قابل توجهی برخوردار است، اما این شکاف در حال کاهش است.

با فرض پیوستن ترکیه به عربستان سعودی در عضویت بریکس، این گروه نیز مانند گروه 7، دارای هفت عضو در گروه 20 خواهد بود، با این احتمال که اندونزی نیز روزی به آنها بپیوندد. سوال اساسی این است که آیا اعضای بریکس که عضو گروه 20 هم هستند، قادر خواهند بود این موقعیت را به موقعیت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی واحد در بدنه دوم تبدیل کنند یا خیر؟ با کنار گذاشتن چین و روسیه، چهار عضو فعلی بریکس که عضو گروه 20 هستند - هند، برزیل، آفریقای جنوبی و عربستان سعودی - منافع اساسی در باز نگه داشتن گزینه‌های استراتژیک و همسویی‌های خود را دارند. عضویت در هر دو باشگاه به آن‌ها اجازه می‌دهد که یک بازی درونی و بیرونی انجام دهند.

قدرت‌های نوظهور دارای هویت‌های متعدد و همپوشان هستند که جهت‌گیری‌های آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنها می‌توانند بیش از یک بازی و همچنین تغییر کد را در تنظیمات مختلف انجام دهند. برزیل را در نظر بگیرید که یک دموکراسی پویا و البته شکننده است. تحت رهبری پرزیدنت لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، برزیل همبستگی خود را با اکثریت جهان اعلام می‌کند، از نابرابری‌های نهادهای برتون وودز انتقاد می‌کند و تاکید می‌کند که نباید بین شرق و غرب یکی را انتخاب کند.

برزیل در عین حال، روابط دوستانه‌ای با ایالات متحده ایجاد می‌کند و نامزد پیوستن به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، باشگاه دموکراسی‌های بازار ثروتمند است. هند، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی نیز مانند برزیل، هر کدام هویت و ترجیحات پیچیده خود را دارند.  قدرت‌های میانه نقش مهمی در تضمین این موضوع دارند که گروه 20 به‌رغم تشدید شکاف‌های شرق و غرب، محیطی باشد که در آن امکان همکاری بین‌المللی وجود دارد.

امسال سومین سال از چهار سال متوالی است که برزیل به عنوان کشوری از جنوب جهانی پس از اندونزی و هند و آفریقای جنوبی ریاست دوره‌ای گروه 20 را در اختیار دارد. هر چهار کشور به دنبال پیشبرد اولویت‌های جهانی در حال توسعه و اصلاحات حکومتی جهانی از طریق دیپلماسی چندجانبه سازنده و فراگیر هستند و هیچ علاقه‌ای به تشویق هر گونه تکه‌تکه شدن بیشتر جهان یا گرفتار شدن در تنش‌های متقابل رقابت ژئوپلیتیکی ندارند. 

نتیجه گیری

ظهور بریکس نقل قولی از آنتونیو گرامشی را به یاد می‌آورد که می‌‌گفت:«دنیای قدیم در حال مرگ است و دنیای جدید در تلاش است تا متولد شود.» اینکه دنیای آینده چگونه به نظر می‌رسد تا حدی به انتخاب‌هایی که سیاست‌گذاران انجام می‌دهند بستگی دارد. برای ایالات متحده و سایر دولت‌های غربی، بریکس یادآور خطرات نادیده گرفتن خواسته‌های مشروع کشورها و مردم سراسر جهان برای عاملیت، نفوذ و قدرت بیشتر در ساختارهای حکمرانی جهانی است.

نادیده گرفتن یا مقاومت در برابر این فشارها، به جای درگیر شدن و در صورت لزوم، سازگاری با آنها، تنها شکاف‌های جهانی را سخت‌تر کرده، اقتدارگرایان را جسورتر می‌کند و فرصت‌هایی را برای بازیگران بدخواه فراهم می‌کند. یک واکنش دوراندیشانه غرب این است که با ایجاد بریکس به عنوان یک انگیزه و فرصت برای تعامل با قدرت‌های نوظهور مهم از جمله کشورهایی مانند برزیل، هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و ویتنام که هیچ تمایلی ندارند رعیت چین شوند، برخورد کند. 

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • برای اولین بار از زمان آغاز جنگ اوکراین، کاخ سفید به کی‌یف اجازه داد تا از «سامانه‌ موشکی تاکتیکی ارتش آمریکا» موسوم…

  • ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌جمهوری اوکراین روز سه‌شنبه، پس از اعلام خبر شلیک نخستین موشک آمریکایی میان‌برد به خاک روسیه با…

  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار