استراتژی پرخطر اسرائیل در قبال حزبالله
جنگها برای برقراری صلح به ندرت موفقیتآمیزند. آنها معمولاً با یک انتخاب رخ میدهند: حمله پیشگیرانه برای خنثی کردن یک تهدید محسوس. اسرائیل و حزبالله حدوداً یک سال است که در وحشت تشدید حملات تلافیجویانه گیر کردهاند.
اما در هفته گذشته اسرائیل بهوضوح تصمیم گرفت تا حملات خود را علیه این گروه نیابتی ایران بهطور گستردهای افزایش دهد. به گفته برخی گزارشها اسرائیل ادعا میکرد بهدنبال «تشدید تنش برای تنشزدایی» است تا دشمن خود را به یک راهحل دیپلماتیک وادار کند. این قرائت خطرناک و ناقصی است که شاید برای فریب دادن متحد خود، ایالات متحده طراحی شده تا این باور را داشته باشد راهحل دیپلماتیک که واشنگتن میزان زیادی از انرژی خود را برای آن گذاشته، همچنان هدف اسرائیل است.
اما هرچه آسیبهایی که اخیراً به حزبالله وارد میشود، بیشتر شود، احتمال موفقیت کوتاهمدت اسرائیل بیشتر بهنظر میرسد. یک جنگ زمینی تمامعیار بین ارتش خسته و دودسته اسرائیل و نیروهای باتجربه و خشمگین حزبالله در جنوب لبنان احتمالاً برای اسرائیل فاجعهبار خواهد بود. این دقیقاً همانچیزی است که حزبالله در آن خوب است و انتظار آن را میکشد. با این حال همان چیزی است که اسرائیل فعلاً نمیخواهد وارد آن شود.
هفته گذشته شکاف فناوری بین دو دشمن را بهنمایش گذاشت. یک طرف برای فرار از جاسوسافزار و نظارت اسرائیل مجبور شد به فناوری دو دهه پیش روی آورد. طرف دیگر میتواند به زنجیره تامین محدود آن دستگاهها (هزاران پیجر طراحی تایوان) نفوذ کند و مواد منفجره کار بگذارد که به صدها نفر از عوامل ارشد حزبالله بهطور همزمان آسیب بزند، آنها را معلول کند و در عین حال کودکان را بکشد و هزاران نفر دیگر را زخمی کند.
این حمله بهشدت بیرحمانه برای اسرائیل کافی نبود و 24 ساعت بعد با انفجار مجموعهای از بیسیمهای واکیتاکی، حتی در مراسم تشییع جنازه افرادی که روز قبل ترور شده بودند، شبهنظامیان بیشتری را کُشت. در وحشت پس از آن، اسرائیل ظاهراً اعضای حزبالله را شناسایی میکند و میتواند بیش از دهها مقام ارشد و یک فرمانده ارشد، ابراهیم عقیل را همزمان در انفجاری مهیب در جنوب بیروت ترور کند.
در تمام این مدت، مواضع حزبالله در جنوب لبنان با حملات هوایی مکرر مورد حمله قرار گرفت. آسیبهای قابلتوجهی به فرماندهی، کنترل، روحیه و تجهیزات حزبالله وارد شده که تماماً بدون حضور یک سرباز اسرائیلی روی زمین انجام شده است.
مهم است که تاثیر روانی و عملیاتی چنین حملهای مثل انفجار پیجرها بر هر دشمنی را نادیده نگرفت. اعضای حزبالله احتمالاً نمیدانند با چه کسانی و چگونه باید تماس بگیرند. آنها پراکنده میشوند و بهدنبال راهی میگردند. آنها احتمالاً نتوانند پاسخ یکپارچهای دهند و زمان را برای درگیری بر سر انتخاب جانشینان از دست بدهند. با گذشت زمان، آنها ممکن است قیام کنند و با شدت بیشتری پاسخ دهند اما فعلاً اسرائیل از هرجومرج بیرحمانه اولیه بهرهبرداری میکند.
«تنشزدایی» در کجای این ماجرا قرار میگیرد؟ اسرائیل احتمالاً امیدوار است که حزبالله احساس کند ضربه بزرگی خورده و نسبت به آسیبهای بیشتر به غیرنظامیان لبنانی نگرانی پیدا کند، در نتیجه موافقت میکند به شمال رودخانه لیتانی عقبنشینی کند و به خواستههای دشمن خود تن دهد بهگونهای که غیرنظامیان اسرائیلی میتوانند به خانههای خود در شمال اسرائیل برگردند.
اسرائیلیها که بهنظر میرسد کاملاً در ارتباطات حزبالله نفوذ کردهاند احتمالاً در مذاکرات داخلی این گروه نسبت به آنچه در انظار عمومی نشان میدهند، کنترل بیشتری دارند. از نظر نظامی هفته گذشته برای حزبالله فاجعهبار بود. در مقایسه با سال 2022 زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد خطرناکتر است؛ زمانی که یک سنگواره مورد ستایش آشکار شد که نه مدرن بود نه قدرتمند. بر اساس شواهد آسیبپذیری قابل توجه حزبالله در روزهای اخیر، اسرائیل ممکن است مطمئن شود که میتواند به این گروه ضربه سنگینی وارد کند که دشمنانش نتوانند با ضربه معناداری جبران کنند. حزبالله قطعاً میتواند موشکهای بهتری را شلیک کند اما بسیاری از آنها رهگیری میشوند. ذخایر حزبالله همچنین نامحدود نیست.
اگر حزبالله داوطلبانه عقبنشینی کند یا نپذیرد و خشونت ادامه پیدا کند، اسرائیل همچنان میتواند با نیروی هوایی برتر خود اهداف را یکی پس از دیگری بزند و در عین حال نگرانی چندانی نداشته باشد که حزبالله میتواند بهای سنگینی برای مراکز جمعیتی خود بپردازد. اسرائیل در غزه نشان داد که به غیرنظامیان اهمیتی نمیدهد. تاثیر افزایش خشونت بر مردم عادی لبنان شمشیر دولبه است: نفرت پیشین نسبت به همسایه جنوبی کاهش پیدا میکند اما همچنین بر دشمنی نسبت به خسارات و هرج و مرجی که حملات حزبالله به لبنان وارد کرده، دامن میزند.
شاید نتانیاهو که در یک سال گذشته نشان داده فقط به راهحل نظامی تکیه میکند که دلیل آن میتواند پیشرفتهای شخصی سیاسیاش باشد، فکر میکند میتواند حزبالله را بمباران کند. اسرائیل ممکن است آنقدر صدمه بزند که تغییر کیفی در آنچه حزبالله انجام میدهد، ایجاد کند. اما جنگها هیچوقت به اینجا ختم نمیشوند.
حزبالله دوباره خود را بازسازی میکند زیرا هدف آن بر یک مکان و مردم خاصی استوار است: لبنان و شیعیان آن. این درسی است که ناتو خیلی دیر در افغانستان آموخت و در اینجا آگاهانه مورد توجه قرار میگیرد؛ اینکه کشتار فرماندهان میانه در حملات شبانه آنها را خشمگینتر میکند و فرزندان پسر آنها چارهای ندارند تا با شما مذاکره کنند. اسرائیل جادوگری خود را در جنگ بهرخ میکشد و زمانی که چشم خود را بر تلفات غیرنظامیان میبندد، میتواند هزینههای شدیدی را متحمل شود. با این حال راه پیشرو مشخص نیست.
ممکن است برای کابینه جنگ نتانیاهو آنقدر مهم نباشد که حزبالله تصمیم به عقبنشینی بگیرد یا در داخل بمباران شود. اما درس خشونت در این منطقه این است که در دهههای آینده، اغلب به روشهای غیرمنتظره و وحشیانه به عاملان آن باز میگردد.