درباره سفر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا به چین و آینده روابط دو کشور
گفتوگو بدون گشایش
تنها دستاورد سفر ۸ شهریورماه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی توافق برای تداوم گفتوگوها در سطوح عالی از جمله میان سران دو کشور بود؛ درحالیکه چالشهای اصلی روابط دوجانبه چین و آمریکا همچنان بدون تغییر باقی ماندهاند.
برای ایالات متحده، هیچ اولویتی در سیاست خارجی بالاتر از مدیریت روابط با چین یا به تعبیر دقیقتر مهار چین نیست. در طول دو دهه گذشته، بسیاری از رهبران سیاسی در آمریکا تأکید کردهاند که سیاست خارجی ایالات متحده باید بیشتر بر آسیا متمرکز باشد. در سال ۲۰۰۹، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا اعلام کرد که «مرکز ثقل تحولات بینالمللی در حال تغییر است و از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام و اقیانوس هند منتقل میشود.»
در سال ۲۰۱۱، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفت که ایالات متحده پس از آنکه منابع و انرژی بسیاری را در مناطق دیگر جهان از جمله افغانستان و خاورمیانه تلف کرد، مرکز توجه خود را منطقه آسیا (سیاست ثقلگرایی آسیایی) قرار خواهد داد. در سال ۲۰۲۲ نیز جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت: «بخش اعظمی از سرنوشت آینده اقتصاد در قرن بیستویکم در منطقه آسیا و اقیانوسیه نوشته خواهد شد.»
از نظر منطقی هم با هر سنجهای آسیا یکی از استراتژیکترین مناطق در جهان امروز به شمار میرود. بیش از نیمی از جمعیت جهان در این منطقه زندگی میکنند، ۶ اقتصاد از ۲۵ اقتصاد برتر دنیا در این منطقه هستند، ۱۴ ارتش از ۲۵ ارتش بزرگ جهان به آسیا تعلق دارند و ۴ کشور از مجموع ۹ کشور دارای سلاح هستهای در آسیا هستند. این منطقه به تنهایی عامل رشد ۷۰ درصدی در تولید ناخالص جهانی طی یک دهه گذشته بوده و سیاستمداران در واشنگتن معتقدند در صورتی که ایالات متحده تمایل دارد همچنان قدرت و نفوذ خود را حفظ کند، باید بسیار بیش از گذشته بر منطقه آسیا تمرکز داشته باشد و توسعه نفوذ چین را مهار کند.
در همین راستا، جیک سالیوان برای اولین بار بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا عازم چین شد و برای پنجمین بار طی ۱۸ ماه گذشته با وانگ یی، دیپلمات ارشد حزب کمونیست و وزیر امور خارجه چین دیدار و گفتوگو کرد. او در این سفر دیداری مهم نیز با شیجینپینگ، رهبر چین داشت.
هرچند این مذاکرات نشانهای از کارآمدی کانالهای ارتباطی میان پکن و واشنگتن به حساب میآید اما سفر سهروزه سالیوان به چین دستکم در موضوعات مورد اختلاف باعث نشد که پیشرفتی حاصل شود و اختلافات اساسی آمریکا و چین بدون چشماندازی برای حل و فصل آنها در کوتاهمدت یا میانمدت همچنان پابرجا هستند. وزارت امور خارجه چین در بیانیهای که یک هفته پیش از سفر سالیوان منتشر کرده بود در خصوص وضعیت روابط دوجانبه با واشنگتن نوشت که ایالات متحده باید کارهای زیادی برای ترمیم رابطه با چین انجام دهد اما آنها هنوز به دنبال «مهار و سرکوب چین» هستند.
سالیوان نیز در پایان سفر اعلام کرد که دو طرف به توافق جدیدی در مورد دریای چین جنوبی نرسیدند و در مورد مسائل امنیتی، اقتصادی و تجاری نیز «بحثهای عمیقی» میان آنها صورت گرفت.
از جنگ اوکراین تا گره کور تایوان
مهمترین نقاط عطف در گفتوگوهای سالیوان با مقامهای ارشد چین، موضوع جنگ اوکراین و همچنین حمایتهای ایالات متحده از تایوان بود. مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا از چین خواست که حمایتهای اقتصادی از روسیه را کاهش دهد و برای پایان یافتن جنگ در اوکراین کمک کند.
چین یکی از بزرگترین خریداران نفت و گاز روسیه است و صادرات انرژی روسیه به چین به مسکو کمک میکند تا در شرایط تحریم بتواند مشکلات اقتصادی خود را رفع کند. مقامهای آمریکایی مدعی هستند که پکن برخی تکنولوژیها با کاربرد دوگانه را به روسیه صادر میکند که مسکو از آنها در میدان نبرد بهره میگیرد.
مقامهای ارشد چین نیز بر مواضع پیشین خود در خصوص بیطرفی در جنگ تأکید کردند و به انتقاد از رویکرد آمریکا در این جنگ پرداختند. چینیها در طی این دیدارها تأکید زیادی داشتند که حمایتهای ایالات متحده از تایوان باید پایان یابد. در گذشته، شیجینپینگ تهدید کرده بود که اگر لازم باشد پکن از زور برای متحد ساختن دوباره تایوان با سرزمین اصلی استفاده خواهد کرد. چین، همچنین آمریکا را متهم میکند که با ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته و برقراری روابط دیپلماتیک در سطوح عالی به دنبال «استقلال تایوان» است.
وزارت امور خارجه چین بهتازگی در بیانیهای اعلام کرده است که «موضوع تایوان یکی از مهمترین و کلیدیترین خط قرمزهایی است که آمریکا نباید از آن عبور کند.»
روزنامه گاردین درباره جزئیات این دیدارها مینویسد: یکی از مهمترین دیدارهای سالیوان با ژنرال ژانگ یوشیا، معاون کمیسیون مرکزی ارتش چین بود. سالیوان این نشست را نادر توصیف کرده و تأکید کرده است که هر دو طرف مسئولیتهایی برای جلوگیری از تبدیل شدن رقابت به تقابل دارند. او همچنین گفته است که با توجه به این مسئولیتها بهویژه در عرصه نظامی این دیدار بسیار حائز اهمیت بود.
به نوشته این روزنامه مهمترین دستاورد این دیدار، توافق برای نشستهای منظم مقامهای ارشد نظامی دو کشور بود. در این دیدار، ژنرال ژانگ صریحاً به سالیوان گفته است که «اتحاد دوباره تایوان با سرزمین اصلی» مأموریت و مسئولیت مهم ارتش چین است و در مقابل سالیوان تصریح کرده است که حفظ صلح در تایوان و آزادی کشتیرانی در آبهای بینالمللی باید تضمین شود.
وانگ یی، وزیر امور خارجه چین نیز در دیدار با سالیوان موضوع تایوان را پیش کشید. او گفت که استقلال تایوان مهمترین تهدید علیه امنیت و ثبات در منطقه است و از آمریکا خواست که به جای «ارسال تسلیحات به تایوان» از «اتحاد صلحآمیز دوباره تایوان و چین» حمایت کند.
براساس روایت کاخ سفید از مذاکرات، در مقابل این صحبتهای وزیر خارجه چین، سالیوان موضوع اقدامات نظامی و اقتصادی یکجانبه چین علیه تایوان را پیش کشیده و همچنین اقدامات پکن در دریای چین جنوبی را «عامل بیثباتی» توصیف کرده است.
محدودیت صادرات تکنولوژی
جیک سالیوان از جمله مقامهای تأثیرگذار در دولت بایدن است که در طراحی سیاست محدودیت ارسال تکنولوژی به چین نقش ویژهای داشت. در راستای این سیاست، ایالات متحده ارسال تجهیزاتی نظیر میکروچیپهای پیشرفته یا نیمهرساناها را به چین محدود میکند.
دلایل بسیاری برای طراحی این سیاست مطرح میشود. در واقعیت، آمریکا نگران است که فناوریهای پیشرفته در دست چین قرار گیرد و برای تقویت توان نظامی و توسعه تسلیحات پیشرفته مورد استفاده قرار گیرد. بهویژه در حوزههای حساس مانند هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، پیشرفتهای چین میتواند برتری نظامی آمریکا را به چالش بکشد. از طرفی، حفظ برتری تکنولوژیکی، یکی از اولویتهای اصلی آمریکا است.
با محدود کردن دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته، آمریکا سعی دارد از پیشرفت سریع چین در این حوزهها جلوگیری کرده و برتری خود را حفظ کند. نگرانی از انتقال فناوریهای پیشرفته به چین و تقویت تواناییهای رقیب، یکی دیگر از دلایل اصلی این محدودیتهاست. آمریکا میخواهد از طریق این محدودیتها، از انتقال دانش فنی به چین جلوگیری کند. همچنین آمریکا نگران نقض حقوق مالکیت فکری شرکتهای آمریکایی در چین است و محدودیتهای صادراتی را ابزاری برای محافظت از این حقوق میداند. چین در مقابل باور دارد این سیاست، حق توسعه صلحآمیز آنها را نقض کرده و مانع از شکلگیری رقابتی سالم میان پکن و واشنگتن شده است.
این محدودیتها میتوانند بر رشد اقتصادی چین، بهویژه در بخشهای فناوریمحور، تاثیر منفی بگذارند و ممکن است تنشها میان دو ابرقدرت را افزایش داده و به تشدید جنگ تجاری میان آنها منجر شود. محدودیتهای اعمالشده از سوی آمریکا که اولین بار در اکتبر ۲۰۲۲ از آنها رونمایی شد، باعث شده فعالیتهای اقتصادی بسیاری از کشورها در چین دچار مشکل شود.
روشن نیست که نتیجه اعمال این سیاست در بلندمدت چه خواهد بود اما چین برای خنثیسازی محدودیتها از یک سو سرمایهگذاری عظیمی برای توسعه بیشتر فناوریهای پیشرفته و خودکفایی در این زمینه انجام داده و از سوی دیگر، از طریق واسطهها تلاش میکند تا تکنولوژیهای ممنوعه آمریکایی را به چین وارد کند.
مقامهای چینی در دیدار با سالیوان خواستار رفع محدودیتهای تجاری علیه چین شدند اما مشاور امنیت ملی آمریکا پاسخ داد که ایالات متحده به جلوگیری از صادرات تکنولوژیهای پیشرفته «که امنیت ملی آمریکا را تضعیف میکنند» ادامه خواهد داد.
دیدار غیرمنتظره با «شی» و یک تصمیم مهم
شیجینپینگ، رهبر چین در آخرین روز سفر سالیوان به این کشور با او دیدار کرد. در شرایطی که این دیدار جزو برنامههای ازپیشتعیینشده سفر نبود اما به باور دو طرف کمک زیادی به هماهنگیها در خصوص برنامههای آینده دو کشور کرد.
شی در این دیدار گفت که چین به یک رابطه پایدار با واشنگتن متعهد است. او همچنین گفت: «در این دنیای متغیر و پرتلاطم، کشورها به همبستگی و هماهنگی نیاز دارند.... نه انزوا یا پسرفت.» مشاور امنیت ملی آمریکا هم تاکید کرد که جو بایدن، رئیسجمهور، متعهد است که برای پرهیز از بروز هرگونه درگیری، رابطه پکن و واشنگتن را مدیریت کند. رسانههای دولتی چین گفتهاند که شی در دیدارش با جیک سالیوان گفته است که بهرغم «تغییرات بزرگ»، چین و آمریکا همچنان میتوانند روابط خوبی داشته باشند.
براساس گزارشها یک روز پیش از این دیدار، دو طرف توافق کرده بودند که تماس تلفنی با یکدیگر داشته باشند. تلاشهایی نیز برای هماهنگی در راستای برگزاری یک نشست رودرروی دوجانبه میان سران دو کشور صورت گرفت. یک دیپلمات آمریکایی به فایننشال تایمز گفته است: «احتمال دارد دو رهبر پیش از آنکه بایدن کاخ سفید را ترک کند، دیداری دوباره داشته باشند. این امکان مطرح است که این دیدار در حاشیه نشست Apec در پرو یا نشست G20 در برزیل برگزار شود. هر دو این نشستها در ماه نوامبر و پس از پایان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار خواهد شد.»
پیام کامالا هریس
بهرغم تأکید جیک سالیوان بر این مسئله که در سفر اخیر گفتوگویی درباره انتخابات صورت نگرفت اما براساس گفتههای خود او، سالیوان در این سفر به تشریح مواضع کامالا هریس، معاون اول رئیسجمهور آمریکا و کاندیدای نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو در موضوع چین پرداخته است.
مشاور امنیت ملی آمریکا در این خصوص به مقامهای چینی اطمینان داده که هریس به «مدیریت مسئولانه» روابط متعهد است و در صورت پیروزی در انتخابات ماه نوامبر این رویکرد را در پیش خواهد گرفت.
سالیوان گفت: «هریس با رئیسجمهور بایدن در خصوص مدیریت مسئولانه روابط و ضرورت جلوگیری از تبدیل شدن رقابت به مناقشه یا تقابل همنظر است. او همچنین معتقد است که حفظ خطوط ارتباطی در سطوح بالا برای مدیریت مسئولانه روابط دوجانبه یک ضرورت است.»
این پیام سفر سالیوان در شرایطی مطرح میشود که چین نگرانیهای بسیاری درباره سیاستهای دولت آینده آمریکا در موضوعات و بحرانهای موجود در روابط دوجانبه دارد.
نشریه فارن افرز در مقالهای که ماه آگوست پیرامون نگاه چین به کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا منتشر کرده، آورده است: از دید کارشناسان چینی، دیدگاههای دو حزب ایالات متحده بهجای آنکه مؤید دو رویکرد مختلف نسبت به پکن و جهان باشد؛ حداقل درباره چین حاکی از وجود یک دیدگاه کلی است که در سالیان اخیر به وجود آمده است؛ رویکردی که بهشدت از دغدغههای سیاست داخلی ایالات متحده نشأت میگیرد.
از نگاه چین، پس از روی کار آمدن ترامپ، فضای سیاسی عمیقاً قطبیشده در ایالات متحده، سیاست خارجی او را، بهویژه در قبال چین، شکل داد. رویکرد «اول آمریکا» تا حد زیادی پاسخی به نگرانیهای رأیدهندگان آمریکایی درباره جهانیشدن و مهاجرت بود. درنتیجه، دولت ترامپ موانع تجاری را افزایش داد، مهاجرت را محدود کرد، مشارکت ایالات متحده در سازمانهای بینالمللی را کمتر کرد و منافع اقتصادی و امنیت ملی ایالات متحده را در اولویت قرار داد. بااینحال، دولت بایدن هم بهصراحت اعلام کرده تصمیمات سیاست خارجی آن در راستای منافع رأیدهندگان داخلی است و رفاه مردم عادی آمریکا نیز ابعاد بینالمللی دارد؛ بنابراین، سیاست خارجی بایدن ملاحظات سیاسی مشابهی با ترامپ دارد؛ زیرا هدف آن ایجاد موازنه مجدد در سیاستهای صنعتی داخلی و قوانین اقتصادی بینالمللی برای ارتقای منافع داخلی است.
به نوشته فارن افرز، قضاوت درباره اینکه کدامیک از دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه سهم بیشتری در روابط ایالات متحده و چین داشتهاند دشوار است. مثلاً اگرچه نیکسون یک جمهوریخواه بود برای اولین بار یخ روابط با چین را شکست اما این رئیسجمهور جیمی کارتر دموکرات بود که تصمیم گرفت با پکن روابط دیپلماتیک برقرار کند.
از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، هفت رئیسجمهور دموکرات و هفت رئیسجمهور جمهوریخواه در ایالات متحده بر مسند قدرت تکیه زدهاند و پیشرفتها و بحرانهای بزرگی در روابط دوجانبه تحت رهبری هر دو حزب اتفاق افتاده است. همین عدم قطعیت در ارزیابیهای چینیها از دو حزب امروز نیز صادق است. زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ روی کار آمد، مهمترین نگرانی او درباره چین کسری تجاری عظیم ایالات متحده بود و برای اولین بار در آمریکا، کسری بودجه و همچنین برتری فناوری چین بهعنوان یک موضوع امنیت ملی تلقی شد.
نهتنها دولت ترامپ چین را «قدرت تجدیدنظرطلب» و رقیب راهبردی نامید بلکه حزب کمونیست این کشور را نیز تهدیدی برای سبک زندگی آمریکایی و «جهان آزاد» معرفی کرد. دولت ترامپ با راهاندازی رویکرد تهاجمی و درعینحال متناقض «کل دولت» تصمیم گرفت تقریباً در هر موضوعی با چین رقابت کرده و با آن مقابله کند.
دولت ترامپ کار خود را از حوزه تجارت و با اعمال تعرفههای تنبیهی بر واردات چینی شروع کرد و سپس فعالیتهای خود را گسترش داد تا مشتمل بر افزایش نظارت و تحدید سرمایهگذاریهای انجامگرفته از سوی چینیها، تشدید کنترلهای صادراتی اعمال شده روی فناوریهای پیشرفته و اقدامات هدفمند علیه شرکتهای چینی خاص دارای حضور گسترده در خارج از کشور، مانند هواوی شود.
دولت ترامپ تضمینهای امنیتی ویژهای به تایوان داد و از تاکید بر سیاست دیرینه «چین واحد» واشنگتن کاست. در تلاش برای برقراری موازنه جمعی علیه چین، منابع جدیدی را روانه کواد (گروه متشکل از آمریکا، هند، استرالیا و ژاپن) کرد و فعالیتهای نظامی ایالات متحده در غرب اقیانوس آرام را برای به چالش کشیدن ادعاهای ارضی چین افزایش داد. در حوزه روابط سیاسی بین ایالات متحده و چین، ترامپ دیدگاههای ایدئولوژیک سفت و سختی درباره رهبری چین نداشت، اما به مقامات دولت خود و کنگره ایالات متحده اجازه داد تا بهشدت از حزب حاکم چین و حکمرانی داخلی آن، بهویژه سیاستهای آن درباره سینکیانگ و هنگکنگ، انتقاد کنند.
با وجود تمام تفاوتهای ممکن با دولت ترامپ، دولت بایدن تداوم قابلتوجهی در پیگیری رویکرد دولت پیشین خود درباره چین نشان داده است. بایدن جهتگیری کلی خصمانه سیاستهای دوران ترامپ را از طریق رویکردی نظاممند و چندجانبه که دولت او آن را «سرمایهگذاری، همسویی و رقابت» نامیده، تقویت کرده است.
او در اولین سخنرانی خود در زمینه سیاست خارجی در فوریه ۲۰۲۱، چین را «جدیترین رقیب» ایالات متحده خواند و متعهد شد با چالشهایی که پکن برای «شکوفایی، امنیت و ارزشهای دموکراتیک» ایالات متحده ایجاد میکند، «مستقیماً مقابله کند.»
استراتژیستهای چینی گرفتار این توهم نیستند که سیاست ایالات متحده در قبال چین ممکن است طی دهه آینده تغییر کند. با توجه به نظرسنجیهای افکار عمومی ایالات متحده و اجماع دوحزبی درباره چین در واشنگتن، مفروض آنها این است که هر کس در نوامبر ۲۰۲۴ انتخاب شود، رقابت راهبردی و حتی مبتنی بر مهار واشنگتن در قبال پکن را در اولویت قرار داده و همکاری و تبادلات را در جایگاه دوم قرار خواهد داد.
از نگاه کارشناسان چینی، با توجه به ترجیح کلی دیپلماسی دوجانبه بر چندجانبهگرایی از سوی ترامپ، او شاید توانایی کمتری در بسیج متحدان و شرکای خود علیه چین داشته و ممکن است بهدنبال توافق جداگانه ایالات متحده با روسیه، شریک راهبردی سرسخت چین، باشد. اما دولت هریس، با فرض حفظ بیشتر رویکرد بایدن، احتمالاً رقابت راهبردی با پکن را تشدید کرده و تلاشهای بایدن برای ایجاد ائتلافی از کشورهای غربی و آسیایی برای مقابله با چین را تثبیت خواهد کرد. در مقایسه با سیاستگذاری خودسرانه ترامپ، این راهبردها احتمالاً سازمانیافتهتر و قابل پیشبینیتر خواهند بود.
خروجی سفر سالیوان
از نگاه آمریکاییها جیک سالیوان در شرایطی عازم پکن شده بود که چالشهای مهمی بر سر راه روابط دوجانبه چین و آمریکا وجود داشت که از جمله آنها مسئله تایوان و مسئله حمایت چین از روسیه در جنگ اوکراین است.
نشریه آتلانتیک در این خصوص مینویسد: اینکه خروجی سفر سالیوان دقیقاً چه بود باید صبر کرد و دید اما آنچه واضح است این است که رهبری چین تا زمان روشن شدن نتایج انتخابات نوامبر حاضر به توافق با دولت آمریکا بر سر موضوعات کلیدی نیست و عدم گشایش در چالشهای اصلی در روابط دوجانبه به همین دلیل است. به نوشته آتلانتیک، چالش چین برای رهبری جهانی ایالات متحده با اینکه چه کسی به کاخ سفید راه یابد، از بین نخواهد رفت. نگاه متقابلی هم در چین وجود دارد که تأکید دارد سفر اخیر گشایشی نداشته اما علت آن را رفتار و سیاستهای بدون تغییر آمریکا میداند.
شن یی، استاد روابط بینالملل در دانشگاه فودان نوشته است: «متأسفانه، صحنه سیاسی آمریکا در حال حاضر تحت سلطه این تصور است که ایالات متحده شماره یک است و همیشه شکستناپذیر باقی خواهد ماند. دموکراتها ادعا میکنند که همهچیز خوب است و تنها جمهوریخواهان که به ویروس ترامپ آلوده شدهاند، خلاف این فکر میکنند. آنها اصرار دارند که با بستن چشمها و تکرار اینکه آمریکا بهترین است، این واقعیت محقق خواهد شد و نیازی به امتیاز دادن به چین نیست.
آمریکا با آمدن مقامهای ارشد به پکن با درخواستهای مؤدبانه، قبلاً به چین احترام گذاشته است و چین باید قدردانی کرده و سر تسلیم فرود آورد و جمهوریخواهان حتی بدتر از همتایان دموکرات خود هستند؛ آنها معتقدند که کل جهان باید به ایالات متحده «خراج» بدهد و از اینکه توسط آمریکا استثمار میشود، افتخار کند. صحبت از مذاکره؟ شما حتی لیاقت آن را هم ندارید.» به نوشته شن یی، فهم اشتباه آمریکا از چین و شرایط امروز جهان باعث عدم به نتیجه رسیدن گفتوگوها و حل و فصل نشدن مشکلات میشود.