| کد مطلب: ۱۶۸۴۲

آخرین قمار سوناک؛ هنرنمایی یا اشتباهی بزرگ

چرا نخست‌وزیر بریتانیا خواستار برگزاری انتخاباتی شد که انتظار می‌رود بازنده آن باشد؟

آخرین قمار سوناک؛ هنرنمایی یا اشتباهی بزرگ

زمانی که ریشی سوناک زیر بارش شدید باران و میان همهمه بلندگوهای معترضان که سرود حزب کارگر را پخش می‌کردند، اعلام کرد انتخابات سراسری بریتانیا 4 جولای برگزار می‌شود، عده بسیاری آن را اشتباهی بزرگ خواندند و تعجب کردند: چرا الان؟ چرا نخست‌وزیر خواستار برگزاری انتخاباتی شده که تقریباً باخت او در آن قطعی است؟ ماه‌هاست که نظرسنجی‌ها حزب محافظه‌کار سوناک را بسیار عقب‌تر از حزب اپوزیسیون کارگر نشان داده‌اند و در شرایط کنونی کی‌یر استارمر، رهبر حزب کارگر، نه‌تنها می‌تواند قدرت را از آنِ خود کند بلکه اکثریت پارلمان را نیز به‌دست آورد.

پاسخ به این سوال ساده است: زمانی بهتر از الان وجود نداشت. تقریباً هرچقدر سوناک تلاش می‌کند، نتیجه عکس می‌دهد و از طرف دیگر کاهش روزبه‌روز مجبوبیت او در افکار عمومی تا پایان امسال خیلی دور از ذهن نیست.

چرا حالا؟

پیش از اعلام برگزاری انتخابات، سوناک روزهای نسبتاً خوبی را می‌گذراند. به‌نظر می‌رسید اقتصاد کشور رو به بهبودی می‌رفت و پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول هم نشان می‌داد رشد و تورم در بریتانیا بالاخره به سطوح نرمالی بازگشته است.

یک هفته پیش از اعلام برگزاری انتخابات، هیچ اتفاق فاجعه‌باری رخ نداده بود و با وجود اینکه انتظار پیشرفت خاصی هم از سوناک وجود نداشت، او قطعاً این زمان را بهترین وقت شروع کارزار خود را دانست. همانطور که یکی از مشاوران اصلی سوناک به سی‌ان‌ان می‌گوید: «زمانی که نخست‌وزیر روی کار آمد با چالش‌های مهمی روبه‌رو بود: تورم، توقف رشد و مسئله مهاجران. او تعامل با این مسائل را در اولویت ماموریت خود قرار داد. توانست پیشرفت‌های واقعی و چشمگیری را کسب کند. پس پایه و اساس محکمی را داشتیم تا بگوییم که همه‌چیز در مسیر درستی پیش می‌رود. نگاه او این بود که الان بهترین زمان برای سفر به سراسر کشور است تا بگوییم ما این کارها را انجام دادیم، طرح‌های ما کارآمد است و حالا برنامه و ظرفیت لازم برای اقدامات جسورانه در هدایت کشور به‌سمت آینده‌ای امن را دارد.» از نظر قانون اساسی، سوناک باید پیش از پایان سال، درخواست برگزاری انتخابات را اعلام می‌کرد.

david cameron

سال 2005 آخرین باری بود که حزب کارگر در انتخابات سراسری برنده شد. سال 2010، پس از 13 سال حکومت حزب کارگر، دیوید کامرون در انتخابات سراسری پیروز شد اما نتوانست اکثریت پارلمان را به‌دست آورد. او مجبور شد تا با لیبرال‌دموکرات‌های میانه‌رو یک دولت ائتلافی تشکیل دهد. کامرون، با تمام مشکلاتی که وجود داشت این ائتلاف را تا سال 2015 سرپا نگه داشت و توانست اکثریت غافلگیرکننده‌ای را کسب کند و اولین دولت محافظه‌کار را از سال 1997 تشکیل دهد. طولی نکشید که رفراندوم برگزیت در سال 2016 در حزب کامرون دودستگی ایجاد کرد و اداره کشور را برای 4 نفر بعدی خود غیرممکن ساخت. اولین نفر، تزرا می ‌بود.

انتخابات زودهنگام و عدم توانایی برای تصویب توافق برگزیت به‌دلیل تنفر هم‌حزبی‌هایش از آن، دوران «می» ‌را به‌پایان رساند و بوریس جانسون را در سال 2019 جانشین او کرد. پس از فشار ناشی از افشای رسوایی‌ها از جمله مهمانی‌های غیرقانونی در خیابان داونینگ در دوران همه‌گیری کووید-19 باعث شد جانسون اکثریت خود را از دست بدهد و در سال 2022 استعفا دهد.

لیز تراس 45 روز روی کار بود و آنقدر آشفتگی اقتصادی ایجاد کرد که پوند به پایین‌ترین سطح خود در برابر دلار رسید و نرخ بهره و تورم هم جهش پیدا کردند. در نهایت، حزب محافظه‌کار از این هرج و مرج خسته شد و سوناک را انتخاب کرد.  اینکه سوناک موفق بود یا نه موضوعی مورد بحث است. برخلاف آنچه ممکن است منابع محافظه‌کار درباره سابقه‌‌اش بگویند، نتایج وخیم نظرسنجی‌ها را نمی‌توان انکار کرد. عمده‌ترین سیاست مهاجرتی سوناک که مهاجران غیرقانونی را به رواندا می‌فرستاد تا روند پناهندگی خود را آنجا طی کنند به‌رغم اینکه فقط یک نفر، آن هم به‌صورت داوطلبانه و با دریافت پول، این کار را انجام داد، میلیون‌ها پوند هزینه در پی داشت.  پیشروی جهانی سوناک در ممنوعیت سیگار، شرمندگی بزرگی را برای او رقم زد چون هیچ‌کدام از نمایندگان پارلمان آن را تایید نکردند؛ موضوعی که به‌دلیل انتخابات ادامه‌دار هم نشد.

این‌ها فقط 2 نمونه از بدشانسی‌های سوناک‌اند. اما مخرب‌ترین مسئله در مورد او این است که افکار عمومی او را یک بازنده می‌دانند و حتی حزب خودش هم امید چندانی به او ندارد. حسی وجود دارد که می‌گوید آن‌چیزی که اجتناب‌ناپذیر است، در سیاست قدرتمند است، برای سوناک هم شکست اجتناب‌ناپذیر به‌نظر می‌رسد.

البته این شانس هم وجود دارد که نظرسنجی‌ها ما را گمراه می‌کنند و شانس دیگر هم این است که کمپین محافظه‌کاران نتیجه‌بخش باشد.  محافظه‌کاران در حال شخصی کردن موضوع هستند: انتخابی واضح بین استارمر، رهبر حزب کارگر و سوناک. آنها ادعا می‌کنند که استارمر در مورد مسائل امنیت ملی غیرقابل اعتماد است، او فرصت‌طلبی بی‌شرم و بدون پرنسیب است و هیچ برنامه‌ای ندارد.  یک اصل قدیمی در تاریخ سیاست بریتانیا می‌گوید که حزب محافظه‌کار در جست‌وجوی قدرت، بی‌رحمانه عمل می‌کند. این اواخر به‌نظر می‌رسد شدیداً روی از دست دادن آن تمرکز کرده است؛ مشی سیاسی که نمایندگانی که خط ایدئولوژیکی برگزیت را دنبال نمی‌کردند، از پارلمان بریتانیا حذف کرد؛ جنبشی که اکثر رای‌دهندگان حالا فکر می‌کنند اشتباه بود.

در دوران بوریس جانسون، حزب محافظه‌کار رهبری را انتخاب کرد که واضح بود برای این مقام مناسب نیست. در دوران لیز تراس، نخست‌وزیری را منصوب کرد که رکود کوتاه‌مدت‌ترین رهبر در تاریخ بریتانیا را رقم زد و شهرت حزب در مهارت‌های اقتصادی را از بین برد. حالا پس از نگاهی طولانی و دقیق به ورطه الکتورال، یک قدم به جلو پریده است. سوناک می‌توانست برای درخواست برگزاری انتخابات سراسری تا پایان سال صبر کند. با وجود آنکه نظرسنجی‌ها پیشرو بودن حزب کارگر را نشان می‌دادند، به‌نظر تنها استراتژی منطقی محافظه‌کاران امید به این ایده بود که شرایط بهتر خواهد شد.

پیش‌بینی‌های مجله اکونومیست شانس برد محافظه‌کاران را کمتر از یک درصد نشان می‌دهد. در عوض، سوناک می‌خواهد شانس خود را امتحان کند. این تصمیم چه از روی هوش سیاسی باشد یا دیوانگی، که اکونومیست روی دیوانگی شرط می‌بندد، در نهایت باید منجر به استقبال بریتانیایی‌ها شود. نزدیک شدن به انتخابات هم ماه‌هاست که حواس دولت را پرت کرده و سیاست را متحول کرده. چشم‌انداز انتقال قدرت به حزب کارگر گمانه‌زنی‌های بی‌پایانی را درباره اینکه چه کسی ممکن است پس از سوناک رهبری نمایندگان را برعهده داشته باشد به‌وجود آورده و رقبای احتمالی را بر آن داشته تا در کارزار انتخاب رهبری آینده حزب تا ایده‌های عجیب و غریب‌تری را مطرح کنند.  پیش از انتخابات، سوناک خود را نامزد تغییر و همین اواخر به‌عنوان نمادی از تداوم، خود را تثبیت کرد.

سختگیری بر قایق‌های کوچکی که از کانال مانش عبور می‌کنند می‌تواند به او کمک کند تا تهدیدهای جناح راست حزب پوپولیستی «رفرم یوکی» (با نام پیشین حزب برگزیت) را دفع کند؛ حزبی که از مهاجرت دسته‌جمعی خوشش نمی‌آید و موضوعی که اولویت اصلی کشور یا رای‌دهندگان نیست. اگر بخواهیم در قبال سوناک و جرمی هانت، رئیس خزانه‌داری، منصف باشیم، باید بگوییم آنها توانسته‌اند بخش عمده‌ای از اعتبار اقتصادی‌ای را که تراس از دست داده بود، بازیابی کنند و از وسوسه آویزان کردن شیرین‌کننده‌های چشمگیر مقابل چشمان رای‌دهندگان اجتناب کنند.

در این صورت انتخابات زودهنگام هرگونه احتمال ریخت و پاش غیرمسئولانه نهایی را از بین می‌برد و چشم‌انداز دورانی از ثبات سیاسی را پیش می‌کشد. تضمینی وجود ندارد که حزب کارگر در انتخابات برنده خواهد شد: کمپین‌های آتی نگاه موشکافانه‌تری نسبت به رهبران خود خواهند داشت.

سوال‌ بزرگ بر سر غرایز مداخله‌گرانه حزب کارگر و چگونگی رسیدگی به مشکلات که قدرت واقعی را با خود می‌آورد، به‌خصوص بر سر مالیات و هزینه‌هاست. اما مشکلات عمیق و ریشه‌دار بریتانیا، خدمات عمومی بی‌رونق، کمبود مسکن، بهره‌وری راکد و مسائل دیگری است که نمی‌توان آنها را با دولت محافظه‌کاری حل کرد که سرتاسر آن را شکاف، عدم توانایی در ساخت و تولید و برخورد تعصب‌آمیز نسبت به مسائلی که می‌تواند به رشد سریع‌تر اقتصادی کمک کند - از جمله روابط نزدیک با اتحادیه اروپا - فرا گرفته است. نمایندگان پارلمان بریتانیا می‌توانستند 6 ماه دیگر با رای‌دهندگان روبه‌رو شوند. اما 6 هفته برای بریتانیا بهتر است.

حزب کارگر چه برنامه‌هایی دارد؟

باید اتفاق خارق‌العاده‌ای رخ دهد که 14 سال حاکمیت محافظه‌کاران در بریتانیا در چهارم جولای به‌پایان برسد. مثل بیشتر انتخابات‌ها در اکثر کشورهای دموکراتیک، مشکلات داخلی، از همه بالاتر اقتصاد، برای رای‌دهندگان اهمیت بیشتری دارد تا روابط خارجی. با این حال، 8 سال پس از آنکه بریتانیا رای داد تا از اتحادیه اروپا خارج شود، 2 سال پس از حمله روسیه به اوکراین و 8 ماه پس از جنگ غزه، این سوال از هر زمان دیگری مرتبط‌تر است: آیا دولت کارگر می‌تواند جایگاه بریتانیا در اروپا و جهان را تغییر دهد؟

به گزارش اندیشکده کارنگی، پاسخ کوتاه این است که بله، تا اندازه‌ای، اما نه به‌اندازه‌ای که اگر حزب کارگر برنده 2 انتخابات آخر، در سال‌های 2017 یا 2019 می‌شد، رهبری حزب را جرمی کوربین، مخالف همیشگی ناتو در کل و تسلیحات هسته‌ای در جزء برعهده می‌گرفت. او همچنین منتقد شدید اسرائیل است و به یهودستیزی نیز متهم شده. اگر حزب کارگر این‌بار برنده شود، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر جدید مسیر بسیار متفاوتی را طی خواهد کرد. او قاطعانه کنترل حزب را از چپ‌گرایان بازپس خواهد گرفت. یهودی‌ستیزی را از رتبه‌بندی حزب خود حذف و کوربین را مهار خواهد کرد.  اگر استارمر در 4 جولای برنده شود، او چهارمین رهبر چپ میانه و محتاط در سال‌های اخیر خواهد بود که قدرت را از راست‌گرایان به‌دست می‌آورد و در کنار جو بایدن در آمریکا، آنتونی آلبانیزی در استرالیا و اولاف شولتز در آلمان قرار می‌گیرد.

اولویت‌های سیاست خارجی

به گزارش چتم هاوس، فارغ از اینکه چه حزبی پیروز انتخابات آینده باشد، دولت بعدی در مورد سیاست خارجی انتخاب‌های سختی خواهد داشت. با توجه به پیش‌بینی رشد پایین اقتصادی، پرداخت سود بدهی بالا و فشار شدید بر خدمات عمومی، بودجه بسیار کمی برای روابط بین‌الملل وجود خواهد داشت. در عین حال، بریتانیا با چالش‌های جهانی دشواری روبه‌روست: چین قاطع، تنش بین چین و آمریکا، پرسش‌ها درباره تعهد آمریکا به امنیت اروپا، جنگ در اوکراین و تهدید روسیه و همچنین بحران خاورمیانه. بسیاری از مشکلات دیگر شامل تغییرات آب و هوایی، خطرات ناشی از فناوری‌های جدید، تجارت جهانی نامتمرکز، ضعف در کنترل تسلیحات و آمادگی برای بیماری‌های همه‌گیر همچنان ادامه دارند.

keir starmer

دولت بعدی بریتانیا باید با ایالات متحده‌ای کار کند که همچنان یک متحد حیاتی است اما مثل گذشته تمایلی به ایفای نقشی برجسته در امنیت اروپا ندارد. «روابط ویژه» پابرجا خواهند ماند اما این روزها تمرکز آمریکا بیشتر بر سایر نقاط جهان است و  تحت تاثیر اختلافات حزبی آسیب‌پذیر شده به‌گونه‌ای که اعتماد به این کشور کاهش پیدا کرده. در صورتی که دونالد ترامپ در انتخابات 2024 پیروز شود، این موضوع فوراً آشکار خواهد شد اما اگر هم نشود، همچنان ادامه خواهد داشت. هر دو حزب اصلی آمریکا بیشتر از گذشته به‌سمت محدود کردن تجارت بین‌المللی و حمایت از صنایع داخلی رفته‌اند. به‌جای دنبال کردن یک توافق جامع آزاد که بعید است تحقق یابد، انگلستان می‌تواند بر توافقات بخشی  و ادامه مشارکت در زمینه فناوری‌های نظامی و حیاتی تمرکز کند.

استارمر کیست؟

برای شروع، بریتانیای استارمر همچنان یک قدرت هسته‌ای و عضو فعال ناتو خواهد بود؛ دولتی که همچنان به اوکراین کمک خواهد کرد. در ماه‌های اخیر، استارمر به‌طور گسترده‌ای از سیاست‌های ریشی سوناک در قبال اسرائیل و غزه حمایت کرده است. با این حال، همانند بسیاری از رهبران دموکراتیک غربی، حمایت اولیه برای واکنش اسرائیل به حملات حماس در هفتم اکتبر به نگرانی‌های شدید از میزان مرگ و میری تبدیل شد که سربازان بنیامین نتانیاهو در غزه به‌راه انداخته‌اند.  تا اینجا همه‌چیز توافقی بوده است. اما تمام مسائل مربوط به روابط بریتانیا با کشورهای دیگر بدون تغییر باقی می‌ماند.

دولت استارمر قصد دارد با مهار چالش‌های جهانی، همکاری نزدیک‌تری را با اتحادیه اروپا پیشه کند. دیوید لمی که در دولت جدید وزیر امور خارجه خواهد بود برای توصیف برنامه‌های خود از «رئالیسم مترقی» استفاده می‌کند. او این عبارت را اینگونه توضیح می‌دهد: «استفاده از رئالیسم به معنای دنبال کردن اهداف ترقی‌خواهی است. به‌جای استفاده از منطق رئالیسم صرفاً برای انباشت قدرت، رئالیسم مترقی از آن در راستای اهداف عادلانه استفاده می‌کند، مثل مقابله با تغییرات آب و هوایی، دفاع از دموکراسی و پیشبرد توسعه اقتصادی جهان؛ دنبال کردن این ایده‌آل‌ها عاری از هر گونه توهمی درباره آنچه قابل دستیابی است.

لمی از دو مقام پیشین حزب کارگر، ارنست بوین و رابین کوک استفاده خواهد کرد. بوین از سال 1945 تا 1951 وزیر امور خارجه بود، کوک هم از سال 1997 تا 2001. بوین به تاسیس ناتو برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد، کوک سیاست خارجی را با ابعاد اخلاقی وعده داد.  رئالیسم مترقی در عمل به چه معناست؟ لمی با ذکر مثال توضیح می‌دهد‌: اولاً که او مداخله‌گرانه لیبرال را که 25 سال پیش از سوی تونی بلر ترویج پیدا کرد، رد می‌کند. لمی می‌گوید این موضوع با شکست‌های اقدامات نظامی در افغانستان، عراق و لیبی تضعیف شد و «به‌عنوان دستورالعملی برای بی‌نظمی» تلقی شد. او می‌گوید که این اشتباهات را تکرار نخواهد کرد.

دوم، با توجه به درگیری‌ها و بی‌ثباتی در اروپا و اطراف آن، لمی متاسف است که انگلستان و اتحادیه اروپا «هیچ ابزار رسمی برای همکاری ندارند... بریتانیا باید به‌دنبال مشارکت ژئوپلیتیکی جدیدی با اتحادیه اروپا باشد.»

لمی در مورد چین معتقد است که بریتانیا باید استراتژی منسجم‌تری را اتخاذ کند؛ استراتژی‌ای که همزمان چین را به‌چالش می‌کشد، با آن رقابت می‌کند و در صورت لزوم با آن همکاری می‌کند. لمی همچنین تاکید می‌کند که کشورهای در حال توسعه و دوکراسی‌های غربی در مورد اوکراین و دیگر مسائل از هم دور شده‌اند، بخشی از آن به این دلیل است که غرب «حاکمیت دولت‌های ضعیف‌تر را تضعیف کرده است».

او می‌گوید، یک دولت کارگر ماموریت خود را حمایت از حاکمیت کشورها در برابر نیروهایی مانند نئوامپریالیسم روسیه، تغییرات آب و هوایی و فساد می‌داند. با توجه به اینکه تا سال 2050، یک‌چهارم جمعیت جهان در آفریقا زندگی خواهند کرد، لمی می‌گوید دولت بعدی کارگر باید استراتژی جدیدی در قبال آفریقا ایجاد کند که فراتر از ارائه کمک باشد.

لمی در نهایت تغییرات آب و هوایی را چالشی بزرگ و فوری می‌داند: «قدرت‌های پیشرو هنوز به‌اندازه کافی اقدامات لازم را انجام نداده‌اند. رئالیسم مترقی خواستار رویکرد مشارکتی‌تری است. رئالیست‌ها می‌دانند که عدالت اگر بخشی از معامله جهانی آب و هوا نباشد، شکست خواهد خورد.» دامنه و جهت کلی سیاست خارجی حزب کارگر روشن است؛ جزئیات آن شاید به‌ناچار کمتر.

حزب کارگر اشاره خاص خود به اتحادیه اروپا را به همکاری نظامی محدود می‌کند. او از اینکه چگونه قرار است آسیبی که برگزیت به اقتصاد بریتانیا وارد کرده را خنثی کند، صحبتی نمی‌کند.  این تعجب‌آور نیست. استارمر و لمی نگرانند که هر گونه پیشنهاد خاص برای کاهش موانع تجاری بین بریتانیا و اتحادیه اروپا واکنش شدید محافظه‌کاران و متحدان آنها در رسانه‌ها و اتهاماتی را در پی داشته باشد که حزب کارگر می‌خواهد نتیجه رفراندوم سال 2016 را تغییر دهد.  زمانی که حزب کارگر به قدرت برسد، نمی‌تواند طولانی‌مدت ساکت بماند. پس چه خواهد کرد؟

تاریخ یک پاسخ ممکن را ارائه می‌دهد. سال 1964، کمتر از 2 سال پس از آنکه دوگل، رئیس‌جمهور فرانسه درخواست هارولد مک‌میلن، نخست‌وزیر محافظه‌کار را برای پیوستن به بازار مشترک اروپا وتو کرد، حزب کارگر تحت رهبری هارولد ویلسون به دولت بازگشت. مانیفست انتخاباتی حزب کارگر این نتیجه را پذیرفت و وعده داد که سیاست خارجی‌اش را بر کشورهای مشترک‌المنافع متمرکز کند.  حزب کارگر با اختلاف بسیار کمی پیروز شد. کمتر از 18 ماه بعد انتخابات جدیدی را برگزار کرد تا اکثریت خود را افزایش دهد. این‌بار وعده داد به‌عنوان بخشی از تلاش برای «اتحاد گسترده‌تر اروپایی» برای پیوستن به بازار مشترک درخواست دهد.

به‌قول قدیمی‌ها، تاریخ هرگز تکرار نخواهد شد اما شرایط کنونی گاهی با آن هم‌قافیه می‌شود. آیا استارمر می‌تواند به اندازه ویلسون انعطاف‌پذیر باشد؟ در چند ماه آینده مشخص می‌شود.

آشفتگی میراثی بود که برای سوناک به‌جای گذاشته شده بود، هیچ‌کس هم آن را انکار نمی‌کند. اما به‌نظر می‌رسد به‌اندازه کافی نتوانسته این آشفتگی را سر و سامان بدهد تا محافظه‌کاران بتوانند یک دور دیگر روی کار بمانند. با توجه به حجم مسئولیت‌های پیش‌رو، منطقی است که سوناک دوران خبرهای خوب را بچسبد و امید به اتفاق‌های بهتری داشته باشد. به‌زودی خواهیم دید که این تصمیم سوناک هنرمایی بود یا یک اشتباه.

عکس: PA

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی