اصرار به توافق به هر قیمتی
همزمان با جنگ اسرائیل و حماس در غزه که در هفتههای اخیر به درگیریهایی با ایران نیز گسترش یافت، مقامهای ارشد دولت بایدن قانع شدهاند که توافق عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان که شامل ارائه تضمینهای امنیتی از سوی آمریکا به عربستان است، قابل دستیابی است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر به عربستان سعودی گفت که توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی در مراحل نهایی قرار دارد.
با این وجود، واقعیت این است که آمریکا باید این استراتژی را که علیه منافع آمریکاست و عملی هم به نظر نمیرسد، کنار بگذارد. دولت بایدن گزینه آلترناتیوی برای خود تعریف نکرده است. اواخر ماه مارس، رئیسجمهور بایدن گفت که «من وارد جزئیات نمیشوم اما من با سعودیها کار کردهام، آنها بهطور کامل آماده شناسایی رسمی اسرائیل هستند.»
بهویژه پس از مشارکت ریاض در عملیات پدافندی دفاع از اسرائیل، تعدادی از مقامهای آمریکایی به ادامه مذاکرات با عربستان برای پیشبرد توافق اصرار کردهاند. جزئیات توافق احتمالی شامل ارائه تضمینهای امنیتی و کمک به برنامه هستهای عربستان در ازای عادیسازی روابط با اسرائیل و محدود کردن روابط با چین تغییر زیادی نکرده است. واشنگتن همچنین در حال ارائه امتیازهای بیشتر به اسرائیل برای جلب رضایت سنا جهت تصویب توافق است.
به چند دلیل میتوان گفت که خروجی این توافق نگرانکننده است. اول، این اقدام ایالات متحده را بیش از پیش درگیر مسائل امنیتی خاورمیانه میکند آن هم درحالیکه شهروندان آمریکایی خواهان کاهش نقشآفرینی نظامی در خارج از کشور بهویژه در خاورمیانه هستند.
دوم، این اقدام دادن امتیاز برای انجام گرفتن کاری است که بسیاری معتقدند این دو دولت خود به آن تمایل داشتند و لازم نبود چنین مشوقهایی برای تسهیل توافق اعطا شود.
از طرفی، ایالات متحده با ارائه تضمینهای امنیتی به ریاض متعهد میشود که برای دفاع از عربستان سعودی و اسرائیل سربازان خود را اعزام کند. ارائه چنین تعهدی در منطقهای بیثبات که درگیریهای زیادی در آن وجود دارد، کار اشتباهی است.
نقش ایران و متحدان منطقهای این کشور در منطقه که در حمله به اسرائیل و پایگاههای آمریکا قابل مشاهده است باید بیش از پیش زنگ خطر را به صدا دربیاورد. دشمنی ایران با اسرائیل و عربستان ممکن است پای آمریکا را به درگیریهایی در خاورمیانه باز کند که در حقیقت هیچ ارتباطی به آمریکا ندارد.
پس زمینه مسائل باید برای مقامهای آمریکایی بهویژه در شرایط امروز اهمیت داشته باشد. منطقه خاورمیانه امروز یکی از بیثباتترین وضعیتها را از زمان بهار عربی در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی تجربه میکند. بسیاری از مقامهای آمریکایی تأیید میکنند که از سال ۱۹۷۳ چنین بیثباتیای را به چشم ندیدهاند. جنگ اسرائیل با حماس و درگیریها با ایران لحظات ترسناکی را برای سیاست خارجی آمریکا و نقشآفرینیاش در منطقه پدید میآورد.
از طرفی، شریک اصلی آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل به نظر میرسد که بهطور فزایندهای علاقه خود را به جلوگیری از جنگهای گسترده از دست میدهد. اقداماتی چون حمله به کنسولگری ایران در دمشق از جمله این اقدامات بود که وضعیت را متفاوت کرد. اسرائیل با زیر پا گذاشتن نرمهای بدیهی استقلال دولتها و مصونیت نهادهای دیپلماتیک، تنش را تشدید کرد. آنها میدانستند که آمریکا مجبور خواهد بود برای جلوگیری از پاسخ ایران اقدام کند.
در چنین وضعیتی اینکه رئیسجمهور آمریکا میخواهد کشور را درگیر تضامین امنیتی بیشتر کند و به دولتهایی نظیر عربستان و اسرائیل قدرت ریسکپذیری بالاتری در تصمیمگیریها از جمله تصمیمگیریهای خطرناکی که میتواند به جنگ منجر شود بدهد.
در حال حاضر، با توجه به جنگ اسرائیل در غزه، که خشم قابلتوجهی را در میان مردم عرب ایجاد میکند، توافق دور از دسترس به نظر میرسد. ریاض در حال حاضر با توجه به ترس از بهار عربی دیگر انگیزه عادیسازی روابط با اسرائیل را مثل گذشته ندارد.