تناقض رویکرد واشنگتن و تلآویو
حسن ایلیک
روزنامهنگار لبنانی
درحالیکه اسرائیل اشغالگر برای پیشبرد نسلکشی خود در غزه، همچنان از واشنگتن حمایت و تسلیحات دریافت میکند، موانع سیاست داخلی در ایالات متحده و داینامیکهای جنگ در غزه، موجب بروز شکافی میان واشنگتن و تلآویو شده که هم بر ملاحظات استراتژیک و هم واقعیتهای میدانی در غزه، اثرگذار است. با توجه به اینکه طرف اشغالگر از حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی واشنگتن برخوردار است و از آنجاییکه اسرائیل در حال ارتکاب نسلکشی و تروریسم دولتی علیه فلسطینیها، دیگر همه دنیا به این باور رسیدهاند که اسرائیل در جنگ علیه غزه، از حمایت آمریکا برخوردار است. در موارد متعدد، اقدامات اسرائیل از سوی دولت بایدن تأیید شده است. با این حال، اظهارات اخیری که از سوی برخی در داخل آمریکا عنوان شده، نشاندهنده نارضایتی فزاینده در داخل ایالات متحده است و نشان میدهد اقدامات اسرائیل ممکن است از مرزی عبور کند که توجیه و دفاع از آن بهطور فزایندهای برای آمریکا چالشبرانگیز شود. با این حال، قابلتوجه است که جو بایدن، خیلی پیشتر و در ماه اکتبر، به اسرائیل هشدار داد اشتباهات مشابهی را که ایالات متحده پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 انجام داد که به اشغال افغانستان و طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا انجامید، مرتکب نشود.
رویکردهای متفاوت در خصوص اهداف مشترک
جو بایدن از بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل خواسته است ترکیب دولت افراطی خود را برای تسهیل پذیرش پیشنهاد آمریکا برای مرحله پس از جنگ غزه تغییر دهد. این پیشنهاد شامل واگذاری اداره نوار غزه از حاکمیت حماس به تشکیلات خودگردان فلسطین و آغاز یک فرآیند سیاسی است که در نهایت به «راهحل دودولتی» ختم میشود.
وزرایی که بایدن بهدنبال برکناری آنهاست عبارتند از بزالل اسموتریچ، وزیر خزانهداری و ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی به همراه همکارانشان. این افراد به درستی توسط ایالات متحده بهعنوان افراطگرا و مانعی بر سر راه احیای مفهوم راهحل دودولتی تلقی شدهاند. با حضور این افراد در کابینه نتانیاهو، راهحل دودولتی را باید مرده تلقی کرد. البته بهرغم جدیدترین اظهارات بایدن که گفته است اسرائیل در محافظت از غیرنظامیان غزه در میانه حمله به نیروهای حماس، «مراقبت بیشتری» کند، هیچ نشانهای از اختلافی بزرگ بین ایالات متحده و اسرائیل بر سر جنگ جاری وجود ندارد. واشنگتن همچنان فعالانه در حال حمایت از اسرائیل است و تجهیزات نظامی خود را در منطقه غرب آسیا مستقر کرده تا از اسرائیل در جریان جنایات جنگی خود در غزه محافظت کند. ایالات متحده همچنان به تامین سلاح و مهمات لازم برای نیروهای اشغالگر اسرائیلی ادامه میدهد و هدفی مشترک با اسرائیل را به نمایش میگذارد اما در رویکرد دستیابی به این هدف تفاوتی بسیار جزئی با اسرائیل دارد. اخیراً وبسایت The Intercept فاش کرد، دولت بایدن یک تیم از کارشناسان را برای تسریع تامین تسلیحات برای اسرائیل تشکیل داده است.
دیپلماسی و فروش تسلیحات بایدن
مسائل اساسی بین ایالات متحده و اسرائیل در درجه اول حول محور چهار عامل میچرخد؛ نخست، با نزدیک شدن به انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری در آمریکا، بخش قابلتوجهی از پایگاه رای حزب دموکرات با حمایت دولت از جنگ اسرائیل علیه غزه مخالف است. در نتیجه، دولت بایدن یک کمپین «دیپلماسی عمومی» را برای فاصله گرفتن از اثرات مخرب این جنگ و در عین حال حفظ حمایت از اسرائیل با ادامه فروش تسلیحات انجام میدهد. بهطور خلاصه، بایدن میخواهد بگوید که کشتن این همه غیرنظامی در جنگ غزه را تایید نمیکند اما در عین حال اجازه فروش 14هزار گلوله تانک به ارتش اسرائیل را صادر میکند.
دوم، ایالات متحده میخواهد اطمینان حاصل کند، اسرائیل به اهداف نظامی خود در غزه دست مییابد، اما دو طرف بر سر آینده سیاسی نوار غزه با هم اختلافنظر دارند. ایالات متحده به دنبال اطمینان از همسویی اسرائیل با واشنگتن در تحقق اهداف مدنظر آمریکا در دوران پس از جنگ است. درحالیکه نتانیاهو قصد دارد کل نوار غزه را اشغال کرده و یک مرجع غیرنظامی جایگزین با بودجه منطقهای ایجاد کند، ایالات متحده از راهحل دوکشوری دفاع میکند و با محرومیت تشکیلات خودگردان از اداره غزه مخالف است.
سوم، آنچه در منطقه اتفاق میافتد، از یمن گرفته تا لبنان و عراق، به ترس ایالات متحده از یک وقوع یک جنگ بزرگتر، یا حداقل «آشوب منطقهای جامع» دامن زده است. تنشهای روزافزون در غرب آسیا هر لحظه ممکن است تشدید شود. واشنگتن بر این باور است که کاهش شدت حملات هوایی و زمینی به غزه مانع از تشدید حملات دشمنان منطقهای اسرائیل میشود. بنابراین، تغییر شکل جنگ و کاهش شدت آن به اسرائیل اجازه میدهد تا در میان آرامش منطقهای، با حمایت کشورهای عربی و اکثریت کشورهای جهان، مأموریت خود را به پایان برساند.
چهارم، آمریکا به توانایی اسرائیل برای دستیابی به پیروزی کامل از طریق عملیات نظامی اطمینان ندارد. به همین دلیل است که بهدنبال یک مسیر سیاسی برای دستیابی به اهدافی است که در میدان نبرد قابلتحقق نیستند. نتانیاهو قصد خود را برای اشغال کامل نوار غزه پنهان نمیکند. هدف او گرسنگی دادن به مردم غزه است تا حماس را تحت فشار قرار دهد تا تسلیم شود و سپس یک «اقتدار مدنی» برای مدیریت نوار غزه با هماهنگی ارتش اشغالگر ایجاد کند. اسرائیل انتظار دارد کشورهای عربستان سعودی و امارات، این هزینه مالی را تامین کرده و در بازسازی غزه مشارکت کنند. نتانیاهو بارها بر تصمیم خود مبنی بر مخالفت با اجازه دادن به تشکیلات خودگردان فلسطین برای مدیریت نوار غزه تاکید کرده است اما آمریکا، خواهان پایان جنگ در غزه است تا راه را برای روند مذاکرات سیاسی مطابق با «راهحل دوکشوری» هموار کند.
سناریوی ایدهآل برای واشنگتن انتقال جنگ به مرحلهای جدید در زمان برگزاری انتخابات مقدماتی است و این مرحله جدید میتواند پایان یافتن عملیات نظامی اسرائیل در غزه باشد. این امر راه را برای اجماع منطقهای و بینالمللی در مورد راهحل دوکشوری هموار کرده و میتواند باعث شود کنترل نوار غزه به تشکیلات خودگردان واگذار شده و در عین حال تضمینهایی امنیتی به اسرائیل داده شود. در این چارچوب است که فشار بر حماس و دیگر جناحهای مقاومت برای رعایت شرایط آتشبس، تشدید خواهد شد. بنابراین تعدیل مواضع کابینه اسرائیل و کنارگذاشته شدن چهرههای افراطی توسط نتانیاهو، برای پیشبرد این هدف ضروری است. این پاکسازی، شامل حذف افراطگرایان مذهبی و دست راستی است که آشکارا با تشکیل دولت فلسطینی مخالفت میکنند. تمایز بین «مسیری که به راهحل دودولتی» ختم میشود و خود «راهحل دودولتی» بسیار مهم است. به نظر میرسد در این مرحله، هدف ایالات متحده بازگشت به مذاکرات است نه لزوماً تشکیل کشور فلسطینی.
چالش اصلی در مخالفت تاریخی نتانیاهو با راهحل دوکشوری نهفته است و بعید است او بهطور کامل به خواستههای ایالات متحده عمل کند. زندگی سیاسی نتانیاهو با رد توافقنامه اسلو و تحریک او برای ترور اسحاق رابین، که این توافقنامه را در سال 1993 امضا کرد، قوام یافته است. علاوه بر این، نتانیاهو چند ماه پیش در یک جلسه غیرعلنی در کنست تاکید کرد هر کاری را که لازم باشد انجام خواهد داد تا ایده تشکیل کشور فلسطینی را از واقعیت ریشهکن کند. بنابراین بعید است نخستوزیر اسرائیل با این خواستههای آمریکا موافقت کند. اقدامات سیاسی او از زمان امضای توافق هستهای ایران در سال 2005 تا به امروز، به ما نشان میدهد که بهرغم اختلافات عمیق او با دولت آمریکا، همچنان قادر به ادامه حکومت است. بعید نیست که نتانیاهو در برههای حساس از زندگی سیاسی خود، فرصتی در این اختلاف هدف با ایالات متحده پیدا کند تا جناح راست اسرائیل را در راستای مقابله با فشارهایی که هدف آن ایجاد یک کشور فلسطینی است، تقویت کند. بهطور طبیعی، شخصیتهای سیاسی پوپولیست و راست افراطی اسرائیل هرگونه صحبت در مورد راهحل دوکشوری یا حتی واگذاری نوار غزه به تشکیلات خودگردان را رد میکنند.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل پیشبینی میکند جنگ علیه حماس به دلیل چالشهای ناشی از زیرساختهای مقاومت در غزه - با وجود دیدگاههای متفاوت بین ایالات متحده و اسرائیل در مورد مدت و ماهیت جنگ - «بیش از چند ماه طول میکشد». برخلاف آنچه آمریکاییها اعلام میکنند، همه شاخصها حاکی از طولانی شدن جنگ صرفنظر از شکل آن است. بعید نیست که واشنگتن بتواند در هفتههای آینده تغییری در شکل جنگ تحمیل کند. بار دیگر آنچه واقعیت را تغییر میدهد و اسرائیل و ایالاتمتحده را به سمت پایان دادن به جنگ و تلاش برای شکست حماس از طریق محاصره، گرسنگی و جلوگیری از بازسازی سوق میدهد، عبارتند از:
اول، مقاومت حماس و خساراتی که میتواند در قالب دهها سرباز کشته و هزاران سرباز مجروح که از خدمت خارج میشوند، به ارتش اشغالگر وارد کند. در این صورت، ارتش اشغالگر ممکن است رهبری سیاسی خود را تحت فشار قرار دهد تا از اهداف عالی خود در جنگ عقبنشینی کند. حتی اگر تعداد سربازان کشتهشده نسبتاً کم باشد، تعداد سربازانی که به دلیل جراحات از خدمت خارج میشوند، محدودیت غیرقابل جبرانی ایجاد میکند.
دوم، ادامه عملیات نیروهای محور مقاومت در یمن، لبنان و عراق نیز آمریکا را مجبور به دست کشیدن از اهداف جنگی، فشار برای ایجاد آتشبس و رفع محاصره غزه خواهد کرد. آخرین نکته، رفع محاصره، از سوی انصارالله در یمن بهعنوان خواسته اصلی برای توقف عملیات علیه کشتیهای اسرائیلی که از شرق آسیا به بنادر اسرائیل یا بالعکس حرکت میکنند، است. در پایان، ایالاتمتحده میخواهد جنگ ادامه یابد، اما به شیوهای که خودش میخواهد.
منبع: THE Cradle