اندیشکدهها
تأثیر جنگ غزه بر تحولات شمال آفریقا
تأثیر جنگ غزه بر تحولات شمال آفریقا
در صحنه جهانی دائمالتغییر امروز، توجه دنیا کاملاً روی جنگ بین اسرائیل و حماس متمرکز است که دغدغههایی ایجاد کرده، مبنی بر احتمال سرریز مسئله در خاورمیانه؛ اما سیر تکامل تحولات در شمال آفریقا هم شایسته توجه است، از آنجا که اگر با بدفهمی یا بیتوجهی مواجه شوند، ممکن است به زودی این مرکز صحنه را از آن خود کنند. رقابت مراکش و الجزایر که همواره تمرکزش بر قلمرو مورد مناقشه غرب صحرای آفریقا بوده، باعث شده این دو کشور درگیر چند دهه رقابت تسلیحاتی شوند. این مسئله امنیتی که موضوع آن بیش از هر چیز، قدرت و مشروعیت دو کشور است، میتواند بهسادگی تبدیل به درگیری نظامی شود. این مناقشه بهانهای است برای داشتن دشمنی لب مرز و توجیهی برای قدرت طبقات حاکم در الجزایر و مراکش؛ با این حال، در سالهای اخیر، تلاشهایی شده تا بین مراکش و الجزایر بهبود روابط اتفاق بیفتد، از قبیل بازگشایی مرزها و برپایی روابط دیپلماتیک مستقیم. در سال ۲۰۲۰، عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل (شامل مراکش) از ایجاد تنش شدید درون الجزایر فراتر رفت و واکنش رادیکالی ایجاد کرد که منجر به پیوستنش به کشورهایی مثل لیبی، عراق، ایران و سوریه در مخالفت
با آن توافقات در آن زمان شد.
پیامدهای واکنش الجزایر در بستر جنگ در جریان اسرائیل و حماس قابلتوجه هستند، بهخصوص برای ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی که به اتکای به گاز الجزایر بهعنوان جایگزین گاز روسیه رسیدهاند. مهاجرت نامنظم از لیبی، تونس و الجزایر سالهاست ایتالیا را گرفتار کرده است و احتمالاً با حلنشدهماندن تنشها بین این کشورها، افزایش خواهد یافت. در تونس، قیسسعید، رئیسجمهور تازهانتخابشده، قدرت را در خود جمع کرده و کشور را به سمت استبداد برده است؛ اما آنچه ممکن است خطرناکتر باشد این است که تونس دارد به آغوش همسایه قدرتمندش میافتد: الجزایر. هر چه تونس در بحرانهای اقتصادی و سیاسیاش بیشتر فرو رفت، رئیسجمهور سعید بیشتر به حمایت نامشروط نیاز داشت. این مسئله در مصر هم دارد دغدغه ایجاد میکند؛ مصری که در تلاش بوده است حکمرانی نظامی و سیاسیاش را به همسایه ویران از جنگش، لیبی، گسترش دهد. نسبتاً از بینظمی و پیامدهای منفی در مرزهای غربی مصر پرهیز شده است، بهواسطه حمایت از یکی از نیروهای نیابتی و حاکم استانهای شرقی لیبی، یعنی ژنرال خلیفهحفتر. این سیاستمدار اقتدارگرا که مزدوران روس، یعنی گروه واگنر، از او حمایت میکنند، سطح
متوسطی از نظم حاصل کردهاند، با جنگی خونین علیه همه قبیلهها و گروهها که او همهشان را یکی کرده و تروریستهای اسلامگرا میخواندِشان و نیز با برپایی نوعی حکمرانی وحشت در کشور.
اما پیشتر، توجهی به این وضعیت نکرده بودند، تا تراژدی سیل ۹ سپتامبر در استان دِرنا که حدود ۱۰ هزار نفر را کشت. حالا، بسیاری کمکم در حال زیر سوال بردن حفتر هستند و دقیقتر، نقشآفرینی شش پسرش در عرصههای نظامی و اقتصادی استان. از آن زمان، درگیریهایی رخ داده و امکان شورش قبیلهها و جمعیت شهری روزبهروز افزایش مییابد. عبدالفتاح السیسی، دیکتاتور مصری، شاید تلاش و دخالت مستقیم کند تا منطقه آن سوی مرز را آرام کند؛ با این حال، تردید چندانی نیست که چنین کاری، واکنشی شدید از الجزایر در پی خواهد داشت که تلاش برای گسترش قدرت مصر را بهعنوان تغییر موازنه قدرت در شمال آفریقا خواهد دید؛ بهعلاوه، قدرتی که بخشهای غربی لیبی را کنترل میکند، یعنی ترکیه، بیکار نخواهد نشست و به احتمال زیاد مستقیم دخالت خواهد کرد، درحالیکه الجزایر را در کنار خود دارد. تصور ایده همدستی ترکیه و الجزایر، تا همین تابستان که رئیسجمهور ترکیه، رجب طیباردوغان، عملاً به جبهه مخالفت با عادیسازی با اسرائیل پیوست، جبههای که رهبریاش با الجزایر بوده است. با سناریوی فعلی، ممکن است وضعیت جنگ حماس و اسرائیل، مصر را مجبور کند، با تناقضاتش مواجه شود
و این یا مصر را به سمت تقابل با اسرائیل در دفاع از فلسطینیان میبرد یا تقابل با حماس در حمایت از توافق صلحی با اسرائیل. در هر حالت، پیامدهایش برای کشورهای غربی غیرقابلتصور خواهد بود. در سایه این چالشهای چندوجهی، کشورهای غربی باید تنشهای در جریان در شمال آفریقا را در فرایندهای تصمیمگیریشان درباره اتفاقات غزه، دقیقتر و جامعتر در نظر بگیرند. تنها راهحل شدنی برای یک صلح ماندگار و نه یک بهبود موقت، شکلدهی به برنامهای است که آشتی فلسطینیان و اسرائیلیها را تسهیل میکند و به پیشرفت سیاسی و اجتماعیاقتصادیشان شکل میدهد، به نحوی که از کلیت دنیای عرب غفلت نمیکند. این تنها مسیر روبهجلوست.