| کد مطلب: ۴۴۴۹۳

دام درام و درآمد / کالبدشکافی محتوایی برنامه‏‌های سرگرمی‏‌محور فارسی که در پلتفرم‏ یوتیوب در حال افزایش است

دیروز خبری منتشر شد درباره اینکه یکی از بازیگران سابق سینما و تلویزیون کشورمان که چندسالی است به خارج از کشور مهاجرت کرده، برنامه‌‌‌ سرگرمی جدیدی در حوزه مد و فشن در دست ساخت دارد.

دام درام و درآمد / کالبدشکافی محتوایی برنامه‏‌های سرگرمی‏‌محور فارسی که در پلتفرم‏ یوتیوب در حال افزایش است

دیروز خبری منتشر شد درباره اینکه یکی از بازیگران سابق سینما و تلویزیون کشورمان که چندسالی است به خارج از کشور مهاجرت کرده، برنامه‌‌‌ سرگرمی جدیدی در حوزه مد و فشن در دست ساخت دارد. خبری که بیش از آنکه فرهنگی باشد، پدیده‌ای اقتصادی-رسانه‌ای است. این رویداد که در ادامه مسیری مشابه توسط دیگر سلبریتی‌ها رخ می‌دهد، این پرسش بنیادین را برای ناظران مطرح می‌کند که نیروی محرکه اصلی این تولیدات چیست؟ آیا ما شاهد دورانی هستیم که خلاقیت هنری در حال کوچ به پلتفرم‌هایی چون یوتیوب است، یا این تنها ظاهر ماجراست و در پس پرده، یک مدل کسب‌وکار جدید مبتنی بر جنجال، درام‌های مهندسی‌شده و اقتصاد توجه، در حال شکل‌گیری و تسلط بر ذائقه مخاطب فارسی‌زبان و بازتعریف استانداردهای برنامه‌سازی است؟ 

درآمدزایی نه تولید محصول فرهنگی

درباره برنامه جدید یوتیوب فارسی به‌جز مجری آن، جزئیات زیادی منتشر نشده است. چنین که پیداست شرکت‌کنندگان در این برنامه، باتوجه به موضوع و تم‌های از پیش تعیین‌‌‌شده، لباس و ظاهری برای خودشان انتخاب میکنند و در ادامه در معرض قضاوت داوران قرار می‌گیرند. برنامه جدیدی که قرار است در یوتیوب با محوریت بازیگر از ایران رفته پخش شود، از لحاظ نوع پرداخت تا حدودی شبیه‌ برنامه‌ای بود که پیشتر در شبکه یوتیوب آمد و این روزها مخاطبان زیادی جذب کرده است.

آن برنامه یک رئالیتی‌شو در ژانر دوست‌یابی و ازدواج است که پخش آن از اردیبهشتماه در یوتیوب آغاز شده است؛ برنامه‌ای با اجرای بازیگر سالهای نهچندان دور تلویزیون که او نیز از چندی پیش ساکن ترکیه شده است. این برنامه از نمونه‌ موفق جهانی‌‌اش به «جزیره عشق» کپی‌برداری شده و در آن شرکت‌کنندگان جوان در فضایی رومانتیک و پرچالش در پی یافتن شریک عاطفی برای خود هستند. بااینحال سبک اجرا، شکل روابط به تصویر کشیده شده و جایزه ۳۰ هزار دلاری آن برای زوج برنده، بازخوردهای گسترده و متفاوتی را در پی داشته است.

عده‌ای می‌گویند، هدف اصلی گردانندگان اینقبیل برنامه‌ها که اغلب عوامل آن تا همین چندینسال پیش در تلویزیون یا شبکه‌های نمایش خانگی و پلتفرم‌های آنلاین داخلی فعالیت می‌کردند، درآمدزایی است و نه تولید محصولی فرهنگی که ارزش‌افزوده‌ای برای مخاطب ایجاد کند.  در برنامه‌های پلتفرم‌محور، کسب درآمد حرف اول و آخر را می‌زند. این درآمد مستقیماً به توانایی تولیدکنندگان محتوا در جلب و جذب مخاطب بستگی دارد. الگوریتم‌هایی طراحی شده‌اند تا محتوایی را ترویج دهند که بیشترین تعامل لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری و زمان تماشا را ایجاد کند. این مدل اقتصادی به درام و جنجال جایزه می‌دهد و طبیعی است که سازندگان نیز بهطور مستقیم تشویق می‌شوند تا بهجای تولید محتوای باکیفیت، لحظات کلیک‌خور و جنجالی خلق کنند. تاکنون۶۰ قسمت از برنامه «ع.ا» در کانال یوتیوب این برنامه، با ۴۳۳ هزار دنبال‌کننده پخش شده که مطابق بررسی‌های ما، 245/7 میلیون بار توسط مخاطبان دیده شده است.

یعنی میانگین 4/095 میلیونبار تماشا به‌ازای هر قسمت. اولین قسمت این برنامه که هشتم اردیبهشتماه پخش شد، 8/5 میلیونبار دیده شده که برای فضای یوتیوب فارسی، عددی بالاست و قاعدتاً درآمد زیادی برای صاحبان و گردانندگان این برنامه ایجاد می‌کند. فرآیند کسب درآمد در پلتفرم یوتیوب، چندلایه و پیچیده است و محاسبه‌ دقیق درآمد چنین برنامه‌هایی که مورد اقبال قرار گرفته است، بدون دسترسی به آمار واقعی ممکن نیست، اما می‌توان با استفاده از معیارهای استاندارد یوتیوب، برآوردی منطقی از آن ارائه داد.

۸ تا ۲۰ هزار دلار به ازای هر قسمت

براساس آخرین راهنماهای یوتیوب در سال ۲۰۲۵، درآمد تولیدکنندگان محتوا مبلغی ثابت به ازای هر بازدید نیست، بلکه بر اساس شاخص کلیدی RPM (درآمد به ازای هر هزار بازدید) و CPM (هزینه به ازای هر هزار نمایش تبلیغ) محاسبه میشود که به عواملی چون موقعیت جغرافیایی مخاطبان، موضوع برنامه و تبلیغات بستگی دارد. متوسط نرخ برای کانالهایی با موضوع سبک زندگی در این دسته قرار میگیرد، معمولاً بین ۴ تا ۷ دلار به ازای هر ۱۰۰۰ بازدید است.

با این منطق، میتوان یک سناریوی واقعبینانه را محاسبه کرد: برای یک ویدئوی بلند با ۴ میلیون بازدید در یک کانال یوتیوب با موضوع سبک زندگی و ۴۳۳ هزار دنبال‌کننده، درآمد تقریبی تولیدکننده محتوا بین ۸,۰۰۰ تا ۲۰,۰۰۰ دلار است که بسته به منطقه جغرافیایی مخاطبان، نوع تبلیغات، و کسوراتی مانند مالیات و کارمزد متفاوت است. نکته دیگر اینکه بخش زیادی از بازدیدها از ایران و بهدلیل ترافیک ویپیان است و از آنجا که گوگل برای بازدیدهایی که از طریق ویپیان و از کشورهای تحریمشده ثبت میشوند، پرداختی انجام نمیدهد، ممکن است درآمد نهایی متغیر باشد. باید توجه داشت که این برآورد، صرفاً درآمد حاصل از تبلیغات را در بر میگیرد. منابع دیگر درآمدی مانند حمایتهای مالی مستقیم، فروش محصولات و حق عضویت ویژه کانال در این محاسبه لحاظ نشده است.

تهی از محتوا، سرشار از فرمول

برنامه‌‌های سرگرمی‌محور و رئالیتی‌شو در سال‌های اخیر محبوبیت زیادی بهدست آورده‌اند که این برنامه‌های اخیر یوتیوب فارسی نیز در همین دسته‌بندی جای می‌گیرند. ابزار و مصالح یکی است؛ برنامه‌هایی پُرزرقوبرق و مجری‌محور که چون موضوع‌ اکثرشان درباره سبک زندگی و مضامینی تکراری مانند عشق، نفرت، حسادت، خوشبختی و فرازونشیب‌های احساسی است، مخاطبان زیادی جذبشان می‌شوند. به‌رغم محبوبیت گسترده، این برنامه‌ها از منظر ساختاری و محتوایی اما ایراد‌‌های جدی و بنیادین دارند. درواقع مشکل اصلی پرداختن به مفاهیمی چون عشق، حسادت یا فرازونشیب‌های عاطفی نیست، بلکه چگونگی این پرداخت است که آن‌ها را به محصولاتی سطحی و تکراری تبدیل می‌کند. مهم‌ترین کاستی این ژانر، تهیبودگی آن از مضمون‌های واقعی است.

در ظاهر، مضمون برنامه جستو‌جوی عشق یا مسائل زنان است، اما در عمل، بستری برای اجرای فرمول تکراری و آزموده‌شده کسب شهرت و ثروت است. این برنامه‌ها یک چرخه ثابت دارند؛ ورود شرکت‌کنندگان، چالش‌های ساختگی برای ایجاد تعامل، معرفی افراد جدید، مهندسی رابطه، دراماتیزهکردن حذف شرکت‌کنندگان و دست آخر هم، اعترافات احساسی در مقابل دوربین. این چرخه آنقدر تکرار میشود که مخاطب پس از مدتی نه با یک روایت ارگانیک، بلکه با یک خط تولید درام مواجه است، بنابراین با انگیزه بیشتری پای برنامه می‌نشیند. 

تولید درام برای توجه و درآمدزایی

تحلیل دقیق برنامه‌هایی این چنینی نشان‌دهنده یک رویکرد عامدانه برای جایگزینی محتوای ارزشمند با درام‌های لحظه‌ای و مهندسی‌شده است. این برنامه‌ها عامدانه به‌جای پرداختن به مضامین بنیادین مانند روانشناسی ارتباط، تعهد و ارزش‌های پذیرفته‌شده اخلاقی، ارزش والا و ذاتی انسان، جایگاه اجتماعی، تحصیلات و... راه ساده‌تر تولید درام لحظه‌ای را انتخاب می‌کنند. اگر این برنامه‌ها را دیده باشید متوجه می‌شوید که چطور یک سوءتفاهم کوچک به یک بحران بزرگ تبدیل میشود و یک گفت‌وگوی ساده به‌مثابه عمیق‌ترین شکل ارتباطی قاب گرفته می‌شود. کالاییسازی روابط انسانی در این برنامه‌ها به‌خوبی مشهود است. طراحان این برنامه‌ها به‌شکلی اغراق‌آمیز یا به تولید یا به مهندسی احساسات شرکت‌کنندگان و بینندگان می‌پردازند. برای مثال حسادت، موضوعی تکراری در این جنس برنامه‌هاست که ابزاری کلیدی برای پیشبرد داستان است. 

تهیه‌کنندگان با وارد کردن هدفمند یک رقیب جدید یا طراحی چالش‌ها، بذر حسادت و ناامنی را در درون شرکت‌کنندگان و در مرتبه بعدی در مخاطبان، می‌کارند تا فریب درامی‌شان جواب دهد. در همین فضا مفاهیم نیز به‌شدت تحریف می‌شوند. در یک محیط بسته و لوکس که هیچ خبری از واقعیت‌های زندگی و موضوعاتی مانند کار، تحصیل، خانواده و مسئولیت‌های آن و مسائل مالی وجود ندارد، یک شیفتگی آنی و شدید، عشق واقعی نام‌گذاری میشود و لباس، پوشش و رفتار به‌عنوان شاخص موفقیت بهتصویر کشیده می‌شود. 

منطق تغییر کارکرد رسانه‌ای 

نکته قابلتوجه دیگر، تغییر زمین بازی رسانه‌ای است. تلویزیون و شبکه‌های ماهواره‌ای، با تمام ظرفیت‌ها، امکانات و توانمندی‌هایی که دارند، رقابت را به پلتفرم‌هایی مثل یوتیوب واگذار کرده‌اند. پلتفرم‌هایی که منطق حاکم بر عملکردشان متفاوت است. اگر روزگاری از همین صداوسیما مجموعه‌های خاطره‌انگیز پخش می‌شد، حالا مخاطبان، محتوای مورد علاقه‌شان را در یوتیوب می‌بینند.

همین جابهجایی قدرت، خود به تشدید سطحی‌گرایی و فقدان محتوا نیز دامن زده است. رسانه‌های رسمی مانند تلویزیون‌ مانیفست و سیاست‌گذاری دارند و آثار تولیدی‌شان از فیلترها و ملاحظات خاص می‌گذرد و نظارت‌های حداکثری بر آن‌ها اعمال میشود اما در پلتفرم‌های آنلاین مانند یوتیوب، موانع ورود حذف شده و درنتیجه جز الگوریتم ناظر و دروازه‌بانی وجود ندارد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار