| کد مطلب: ۴۱۲۲۴

میل مبهم هوس*/ درباره فیلمساز شدن رضا پهلوی که آرزویی نشدنی است

رضا پهلوی، چهره‌ای است که زندگی‌اش همواره در کانون توجهات و بحث‌های عمومی قرار داشته است. زندگی طولانی او در تبعید، هویت‌اش را به‌شکلی پیچیده درآورده، به‌گونه‌ای‌که میهن برای او به یک مفهوم نوستالژیک تبدیل شده است. برای او، میهن‌پرستی (شما بخوانید قدرت‌طلبی) ممکن است در گرو تغییر حاکمیت ایران باشد، درحالی‌که از نظر مردم، هرگونه همکاری با نیروهای خارجی، به‌مثابه پشت کردن به میهن تلقی می‌شود.

میل مبهم هوس*/ درباره فیلمساز شدن رضا پهلوی که آرزویی نشدنی است

رضا پهلوی، چهره‌ای است که زندگی‌اش همواره در کانون توجهات و بحث‌های عمومی قرار داشته است. زندگی طولانی او در تبعید، هویت‌اش را به‌شکلی پیچیده درآورده، به‌گونه‌ای‌که میهن برای او به یک مفهوم نوستالژیک تبدیل شده است. برای او، میهن‌پرستی (شما بخوانید قدرت‌طلبی) ممکن است در گرو تغییر حاکمیت ایران باشد، درحالی‌که از نظر مردم، هرگونه همکاری با نیروهای خارجی، به‌مثابه پشت کردن به میهن تلقی می‌شود. این نشان می‌دهد که تعریف میهن‌پرستی در بستر سیاسی ایران دچار دوگانگی معنا شده است.

حال چگونه آرزوی هنری پهلوی برای کارگردانی سینما، با مواضع سیاسی کنونی‌اش در قبال درگیری ایران و اسرائیل و ایستادن در سمت دشمن، قابل جمع است؟ در میان اظهارات سیاسی متعدد پهلوی، یک‌جنبه کمتر مورد انتظار از شخصیت او، علاقه (بسیار سطحی)اش به هنر سینما و تحسین او از فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی است.

این اظهارات، که در مصاحبه‌ای با رادیو فردا در فروردین‌ماه ۱۳۹۱ بیان شده، نشان‌دهنده یک سویه متفاوت از علائق ولیعهد سابق ایران است. او در این مصاحبه، پس از تمجید از فیلم فرهادی (که در آن روزها مُد بود)، صراحتاً اظهار داشت: «اگر یک‌بار دیگر به دنیا می‌آمدم، دوست داشتم کارگردان سینما بشوم».

این جمله نه‌تنها یک آرزوی شخصی، بلکه بازتابی از درک او از قدرت سینما به‌عنوان ابزاری برای تبیین واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی است. حال آن‌که چگونه هنرمند بودن می‌تواند پیش از داشتن هویت (ملی) قرار بگیرد، قابل‌تأمل است.

پهلوی در همین مصاحبه، ابراز شگفتی کرد که این فیلم چقدر توانست جهانیان به‌خصوص غربی‌ها را تحت‌تاثیر خود قرار دهد. همین دیدگاه او نشان‌دهنده این است که چقدر برایش مهم است غربی‌ها چه نظری دارند و هرچیزی را چگونه می‌بینند. عدم درک و بینش هنری او به‌وضوح قابل مشاهده است.

گفتار پهلوی دور از شخصیت کسی است که آرزوی کارگردان سینما‌ شدن را دارد. مانند رفتار سیاسی‌اش. پهلوی در این روزها، جنگ ایران و اسرائیل را نه به‌عنوان یک جنگ ملی، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از شکننده‌ترین وضعیت ساختار سیاسی قلمداد کرده است. این دیدگاه، جنگ را به‌عنوان یک کاتالیزور برای اهداف سیاسی داخلی او معرفی می‌کند.

پهلوی از حمله اسرائیل به ایران حمایت کرده و این امر باعث ازدست‌دادن اعتبار او حتی در میان سلطنت‌طلبانی که حامی ایران هستند شده است. او این حملات را موج جدیدی از امید برای مردم ایران جهت آزادسازی خود دانسته است. قابل بررسی است که آیا مردمی که در این روزها آرامش و امنیت جانی و مالی خود را از دست داده‌اند، به این شیوه می‌توانند امیدوار باشند؟

یکی از اقداماتی که به اتهامات فوق دامن زده، سفر او به اسرائیل در آوریل ۲۰۲۳ است. او در این سفر با مقامات ارشد اسرائیلی دیدار و ابراز خشنودی کرد که این دو کشور در صورت تغییر حاکمیت در ایران، شرکای استراتژیک شوند. از دید مردم، هرگونه همکاری یا حتی ابراز خوش‌بینی به‌نفع یک قدرت خارجی، به‌منزله خیانت به منافع ملی است.

رویکرد او را می‌توان به‌عنوان یک استراتژی فرصت‌طلبانه در سیاست خارجی تحلیل کرد که در آن از بحران‌های ژئوپلیتیک برای پیشبرد اهداف داخلی استفاده می‌شود. به‌نظر می‌رسد او از رنج و درگیری برای منافع سیاسی بهره‌برداری می‌کند. باید پرسید که آیا هدف (تغییر حاکمیت) وسیله (استفاده از بحران‌ها) را توجیه می‌کند؟

انتقاد از پهلوی به‌دلیل مواضع ضدایرانی طی سال‌های اخیر به‌شدت بالا گرفته است. او صهیونیست‌ها را به حمله به ایران تشویق می‌کند و اطمینان می‌دهد که پس از سقوط نظام، خلأ قدرتی ایجاد نخواهد شد! می‌توان گفت، او بازوی فارسی‌زبان نتانیاهو است.

این انتقادات تنها از سوی جناح‌های نزدیک به جمهوری اسلامی نیست. بخش‌هایی از اپوزیسیون نیز به‌شدت از مواضع او انتقاد کرده‌اند. این عدم‌انسجام می‌تواند به بی‌ثباتی و حتی تجزیه پس از سقوط منجر شود.

تحلیل شخصیت و مواضع پهلوی، به‌ویژه در تلاقی علائق هنری و کنشگری سیاسی او، تصویری چندوجهی را آشکار می‌کند. او چهره‌ای است که از این منظر در تقاطع آرزوهای فرهنگی و جاه‌طلبی‌های سیاسی قرار گرفته است. تصویر جامع و واقع‌بینانه از او، یک شخصیت ناآگاه و نابلد را به نمایش می‌گذارد.

تصویر شخصی که نمی‌داند یک کارگردان سینما باید همه شرایط و ظرفیت‌ها را بسنجد و کج‌فهمی یک کارگردان درنتیجه منجر به ساخته‌نشدن فیلم خواهد شد و اگر هم ساخته شود، هیچ‌گاه اقبالی جهت تماشای آن از سوی مردم نخواهد بود.

*نام فیلمی از لوئیس بونوئل

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه