تعلل مدیران یا کارشکنی ناظران؟ با به پایان رسیدن مهلت قانونی مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی با حضور سرپرست مشخص نیست که وضعیت این ادارهکل چه زمانی تعیین تکلیف خواهد شد
اتابک نادری، چهرهای آشنا برای اهالی تئاتر؛ چه بهعنوان هنرمند و چه بهعنوان مدیر هنری است. او ۲۴ آذرماه سال جاری با حکم نادره رضایی، معاون هنری وزیر فرهنگوارشاد اسلامی، «سرپرست» ادارهکل هنرهای نمایشی شد.

اتابک نادری، چهرهای آشنا برای اهالی تئاتر؛ چه بهعنوان هنرمند و چه بهعنوان مدیر هنری است. او ۲۴ آذرماه سال جاری با حکم نادره رضایی، معاون هنری وزیر فرهنگوارشاد اسلامی، «سرپرست» ادارهکل هنرهای نمایشی شد. اگر از زمان و مکان غیرمعمول برکناری حمید نیلی «مدیرکل» پیشین هنرهای نمایشی بگذریم و تغییر مدیران میانی را با تغییر دولت امری قابل پیشبینی بدانیم، تا این جای کار اتفاق خاصی رخ نداده بود. اتفاق خاص اما زمانی رخ داد که با وجود گذشت چهار ماه و هشت روز از پایان حکم سرپرستی اتابک نادری، هنوز تکلیف «مدیرکل» هنرهای نمایشی مشخص نیست.
این بلاتکلیفی، از یکسو موجب نامشخص بودن وضع مدیریت دولتی تئاتر شده است، ضمن اینکه از سویدیگر خلاف قانون مدیریت خدمات کشوری بهنظر میرسد. قانونی که در ماده ۹۴ آن آمده است تصدی موقت پست سازمانی مدیریتی یا حساس بهصورت سرپرستی بدون دریافت حقوق و مزایا برای حداکثر چهارماه مجاز میباشد. این قانون برای ایجاد سدی بر سر راه تصدی بیش از یکپست سازمانی برای تمام کارمندان دولت نوشته شده است تا اگر هم در موارد ضروری با تشخیص مقام مسئول مافوق قرار است پست سازمانی مدیریتی دیگری را نیز به عهده بگیرند عنوانشان سرپرست باشد، نه مدیر.
طبق آنچه شنیده میشود با پایان این مهلت چهارماهه، اتابک نادری تمایلی به ادامه حضور در مقام سرپرست تا تعیین شدن وضعیت مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی ندارد و باید منتظر قطعی شدن خبرها در مورد نامی ماند که این روزها زمزمه حضورش در ادارهکل هنرهای نمایشی به گوش میرسد؛ چه وقفه پیشآمده آنطور که بهنظر میرسد حاصل تعلل معاون هنری وزیر فرهنگوارشاد اسلامی باشد و چه محصول آنچه کامبیز نوروزی، حقوقدان شدت گرفتن گزینشها و تشدید نظارتهای استصوابی میخواندش.
اوج گرفتن نظارتهای استصوابی
وقفه صورتگرفته در انتخاب و معرفی مدیرکل هنرهای نمایشی را شاید نتوان بهتنهایی بر ذمه معاونت هنری وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دانست. این زاویه نگاه کامبیز نوروزی است.
کامبیز نوروزی، حقوقدان، در پاسخ به اینکه آیا ممکن است عوامل دیگری نیز در کار باشند یا خیر؟ به هممیهن چنین میگوید: «اگرچه در این مورد بهصورت موثق مطلع نیستم اما شک هم ندارم که معاونت هنری وزارت فرهنگوارشاد اسلامی در طول مدت مذکور اقدام به معرفی گزینههایی برای مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی کرده است. نکته اما اینجاست که افراد معرفیشده به احتمال قریببهیقین در نظام بسیار سختگیرانه گزینش مورد تایید قرار نگرفتهاند. درواقع معاونت هنری وزارت فرهنگوارشاد اسلامی کاری را که میبایست انجام داده است اما در هزارتوی نظام گزینش گرفتار آمده است.»
او با اشاره به خبرهای غیررسمی که در این خصوص به او رسیده است، ادامه میدهد: «این خبرها حاکی از آن است که عبور از سد گزینش در دولت چهاردهم بسیار دشوارتر از دولتهای پیشین شده است. به عبارت دیگر نظارت غیرقانونی استصوابی شورای نگهبان که سالهاست بر فضاهای انتخاباتی غالب است به پایینترین سطوح کشوری رخنه کرده است.
آنچه را که میگویم بهشخصه شنیدهام که فردی برای تهیه یک گزارش کارشناسی بسیار ساده از سوی نهاد ریاستجمهوری مورد گزینش قرار گرفته است. با این حساب، من در حد و حدود تجربه زیسته خود، نظام گزینشی یا بهتعبیر دیگر، نظارت استصوابی جاری و ساری در دولت مسعود پزشکیان را بیسابقه میدانم. ضمن اینکه نمیدانم رئیسجمهور، معاونان و همکاران ایشان اقدامی برای بهبود این وضعیت انجام دادهاند یا خیر.»
نوروزی بار دیگر با تاکید بر اینکه در مورد انتخاب مدیرکل هنرهای نمایشی نیز به احتمال قوی گزینههایی معرفی و رد شدهاند، نظام گزینشی یا بهتعبیر دیگر نظارت استصوابی را یکی از دلایل جدی عدممعرفی مدیرکل هنرهای نمایشی تا اکنون میداند. او در پاسخ به اینکه آیا احتمال میدهد دلیل پررنگتر شدن نظام گزینشی مورد اشاره چیست؟ میگوید: «این نظام گزینشی در هر وضعیتی غیرقانونی است و به عقیده من پررنگتر شدنش برای به دست گرفتن کنترل دولت است.
درواقع تلاش میشود تنها افرادی خاص و معین در سمتهایی مشخص بنشینند تا مهار دولت از دست داده نشود اما اینکه آیا این اتفاق با هماهنگی مسعود پزشکیان رخ میدهد یا خیر، سوالی است که من پاسخ آن را نمیدانم. به عنوان نکته پایانی باید اشاره کنم که با نگاه کردن به انتصابهای مسعود پزشکیان در حوزه معاونت این تصور شکل میگیرد که گویا ایشان بیش از هر چیز مایل به انتصاب افرادی خنثی، چه از نظر سیاسی و چه از نظر کار کارشناسی هستند.»
نیازمند تصمیم
باتوجه به آنچه کامبیز نوروزی میگوید وقفه پیشآمده در معرفی مدیرکل هنرهای نمایشی حتی اگر حاصل شدت گرفتن گزینشها و نظارتهای استصوابی باشد باز هم نمیتوان سهم معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را در شکلگیری این وضعیت بیتاثیر دانست؛ وضعیتی که اگرچه بهنظر میرسد با نشستن نام سعید اسدی، چهره شناختهشده تئاتر دانشگاهی در مقابل عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی موقتاً بهبود پیدا خواهد کرد اما نشان از عدم مدیریتی دارد که میتواند در هر برهه زمانی دشوار دیگری روی بنماید و چالشبرانگیز شود.
ازجمله این چالشها میتوان به تاثیر دومینووار بلاتکلیفی ادارهکل هنرهای نمایشی بر بلاتکلیفی مدیریت تئاتر شهر، بر بلاتکلیفی وضعیت جشنوارههای پیش رو، بر بلاتکلیفی وضعیت انجمن نمایشی و تئاتر استانها و... اشاره کرد. آن هم در شرایطی که نادره رضایی، معاون هنری وزیر فرهنگوارشاد اسلامی در طول این مدت نشان داده است که تشکیل شوراهای سیاستگذاری برای برگزاری جشنوارهها ازجمله دغدغههایش است؛ دغدغهای که مشخص نیست در وضعیت فعلی چگونه مرتفع خواهد شد.
در پایان اینکه جنجال شکلگرفته بر سر بیسروسامانی وضعیت مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی بار دیگر نکتهای مهم را آن هم در شرایطی همچنان ویژه یادآوری میکند؛ شرایطی شامل شکلگرفتن جریانی موازی با جریان هنر رسمی و مجوزدار که میتوان جریانی غیررسمی یا هنر زیرزمینی نامیدش. جریانی که بسیاری از هنرمندان گریزان از مسیر اخذ مجوز از وزارت فرهنگوارشاد اسلامی این روزها در آن گام برمیدارند، اثر تولید میکنند و به نمایش میگذارند.
در چنین شرایطی اگرچه سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگوارشاد اسلامی و نادره رضایی، معاون هنری او بر تلاش برای کاهش شکاف و بازگرداندن هنرمندان به عرصه رسمی هنر تاکید میکنند، اما مشخص نیست در عمل به چه میزان از عهده آن برخواهند آمد؟ ضمن اینکه در کنار گروه بزرگ هنرمندان ممنوعالفعالیت، هنرمندان مانده در مسیر اخذ مجوز از وزارت فرهنگوارشاد اسلامی برای تولید اثر هنری نیز با دشواریهای بسیار؛ از سانسور و ممیزی گرفته تا چالشهای اقتصادی مواجهاند و باید چارهای برای ناچاریشان اندیشید.