| کد مطلب: ۳۲۸۵۷

این صبر تا به کی؟ درباره انتظار دولتمردان از شهروندان

آدمی به چیزی می‌تواند صبر داشته باشد که امیدی به بهبود آن داشته باشد. ‌ای‌کاش رئیس‌جمهور هم روزی به جای «باید چنین شود و چنان» بیاید بگوید که از این وضعیت همیشه در اضطراب بالاخره با چه روزی و با چه راهکاری بیرون خواهیم رفت؟

این صبر تا به کی؟ درباره انتظار دولتمردان از شهروندان

«آدمی به امید زنده است.» این جمله را که همه از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان شنیده‌ایم و آنها هم احتمالاً از پدران و مادران‌شان شنیدند، از قابل تأمل‌ترین جملاتی است که بین همه ما رواج دارد. آدمی بی‌امید، فقط جسمی است متحرک که جابه‌جا می‌شود و حیات بیولوژیک دارد. برای همین میان مصیبت‌ها، مصیبت فقدان و از دست دادن عزیزی سخت‌ترین است، چراکه هیچ امیدی به دوباره دیدن نیست و این «هرگز» سخت کمرشکن است.

جامعۀ بی‌امید هم همچون جسمی است که به لحاظ بیولوژیک زنده است و امروز ایران هم دور از این وضعیت نیست. جامعه‌ای که طبق افقی که متولیان امور 22 سال پیش ترسیم کرده بودند، الان باید فارغ از دغدغه معیشت، اقتصاد و امور روزمره، به امور معنوی بپردازند، امروز حسرت وضعیت 22 سال قبل را دارند. جامعه‌ای که چندروز مانده به سر رسید تاریخ سند چشم‌انداز، جوان 19 ساله‌اش را در خیابانی تاریک (به دلیل کمبود انرژی) و برای علتی بزرگتر، فقر و محرومیت با آن وضعیت تراژیک از دست می‌دهد.

این علت فقر را خود رئیس‌جمهور گفته است نه من روزنامه‌نگار. رئیس‌جمهوری که این روزها هر شبکه اجتماعی را باز می‌کنیم و یا هر سایت خبری را، یک ویدئو از ایشان در حال سخنرانی در اینجا و آنجا می‌بینیم و می‌شنویم. سخنرانی‌هایی که اگر یکی ایشان و ایران را نشناسند و کسی برایش ترجمه کند که چه می‌گویند، حتماً خواهد گفت که آقای پزشکیان، فردی شجاع از جامعه نخبگان کشور است که می‌خواهد سیاستمداران را از وضعیت بد موجود به وضعیت مطلوب ناموجود سوق دهد. این را از بسامد بالای جمله‌هایی همچون «باید چنین شود» و «باید چنان شود» استنباط خواهد کرد.

آخر منطق حکم می‌کند که بالاترین مقام اجرایی کشور، از بایدها صحبت نکند. بایدها برای زمان انتخابات است، بعد از آن وقت ارائه برنامه و زمان است و همین مسئله زمان مهمترین عنصر در ناامیدی اجتماعی امروز ایران است. یکی از بندهای سند چشم‌انداز 1404 چنین است: «برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره‌مند از محیط‌زیست مطلوب.» 22سال پیش، یعنی اندازه همه جوانی متولدین دهه 50 و 60، ما منتظر بودیم که روزی جامعه بدون فقر و فساد به چیزهای دیگر فکر کند.

حالا رئیس‌جمهور مهمترین عامل قتل جوان دانشجو را فقر می‌داند و امام جمعه مشهد در حرف‌های عجیب و خلاف سخنان‌شان در دوران مرحوم رئیسی، از تبعات نبودن قشر ضعیف در طبقه حاکم سخن می‌گوید. گویی مسئولان کشور حق همیشه در ساختار حکمرانی بودن برای خود قائل هستند اما مسئولیتی برای وضعیت کنونی تقبل نمی‌کنند.

در قبال وضعیت نامطلوب موجود تقریباً همه مسئولان فعلی و قبلی در مقام منتقدی سخن می‌گویند که هیچ نقشی در دیروز، امروز و فردایمان ندارند. انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر نشانه‌ی خستگی مردم از همین رفتار چنددهه‌ای حکمرانان بود؛ مسئولانی که تقریباً بیشتر عمرشان را نماینده، وزیر و فردی تاثیرگذار بوده‌اند و همیشه وقتی پای کار می‌رسد از یک سو ذره‌ای از وضعیت موجود را گردن نمی‌گیرند و از سوی دیگر بهبود شرایط را ارجاع به آینده‌ای نامعلوم می‌دهند؛ آینده‌ای که انگار هیچ‌وقت قرار نیست برسد.

به نظر این آینده‌فروشی برای جامعه ایران دیگر کار نخواهد کرد. چند وقت پیش در نشستی یکی از دوستان مستقر در دولت در بحث ناترازی‌ها به این مسئله اشاره کرد که در فرانسه سال 2022 کمپین موفقی برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی وجود داشته ما هم می‌توانیم از آن الگوبرداری کنیم. در جواب ایشان گفتم که همچین کمپینی هرگز در جامعه ما موفق نخواهد شد و عمده‌ترین دلیلش به جز شکاف عمیق میان دولت و ملت و کمبود سرمایه اجتماعی این است که مردم ما پایانی برای رنج و محرومیت خود متصور نیستند.

شهروند فرانسوی می‌توانست رنجی را متحمل باشد به امید روزی که بالاخره جنگ اوکراین و روسیه تمام شود و همه چیز به حالت عادی برگردد، شهروند ایرانی به چه روزی می‌تواند امید داشته باشد که دیگر بی‌برقی و تورم وحشتناک را متحمل نشود؟ آدمی به چیزی می‌تواند صبر داشته باشد که امیدی به بهبود آن داشته باشد. ‌ای‌کاش رئیس‌جمهور هم روزی به جای «باید چنین شود و چنان» بیاید بگوید که از این وضعیت همیشه در اضطراب بالاخره با چه روزی و با چه راهکاری بیرون خواهیم رفت؟

چند وقت پیش آقای پزشکیان بیل کارگری را دست گرفت و ماله برای دیوار می‌کشید؛ از آن روز تا به امروز سفره محقر همان کارگر خیلی کوچکتر شد. کاش امروز آقای پزشکیان آن کارگر و دیگر مردم را خطاب قرار دهد و بگوید که اگر تشویق به صبر می‌کنید و از آینده‌ای روشن خبر می‌دهید این صبر تا به کی؟ آن آینده کی می‌رسد؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار