نقد فیلم پیر پسر/ بازیای در قامت اسکار نه سیمرغ
«پیر پسر» اگر در بخش مسابقه بود، سیمرغ بهترین بازیگر مرد اصلاً جای حرف و حدیث نداشت. اگر اکران عمومی شود و به اسکار معرفیاش کنیم، بازی پورشیرازی حتی در حد اسکار است.
![نقد فیلم پیر پسر/ بازیای در قامت اسکار نه سیمرغ](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/KIEipkZs76FY/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFzy-3IM4ljuYlwm6qBw3FUybVO46aAWhDsb1s3Wm7qTOvntI7n88PwcpCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YPqS5wmrWl9AQ,,/131976_472.jpg)
از فیلم «پیر پسر» اکتای براهنی که بیشک جزو بهترین فیلمهای سینمای ایران است، بعد از اکران محدودش برای رسانه در جشنوارهی فیلم فجر احتمالاً زیاد خواهید شنید؛ فیلمی که اکران عمومی آن قطعاً بهنفع سینمای ایران و مخاطب است.
اما از بین همهی نکات مثبت فیلم طبعاً چیزی که بیشتر از همه به چشم مخاطب خاص و عام خواهد آمد، بازی حسن پورشیرازی در نقش غلام باستانی است. بحق هم ستایش میشود.
کاراکتری که بازی کرده، در سینمای ایران سابقه نداشته. اینهمه پلیدی، رذالت و کثیفی در پدر، رفیق و آدمی که از انسانیت تهی شده.
حسن پورشیرازی در «پیر پسر»، بازیای ارائه میدهد در حد استانداردهای جهانی. در حد بهترینهای متد اکتینگ، شبیه کاری که آلپاچینو در نقشهای منفیاش میکند. اغراق نیست.
یکجایی آن اواخر فیلم، این تجسم شیطان در آینه به خودش نگاه میکند. دیالوگی در کار نیست و کل صورت و چشمهایش چنان الکتریسیتهای ساطع میکند که تماشاگر از تماشایش لرزه به تنش میافتد.
«پیر پسر» اگر در بخش مسابقه بود، سیمرغ بهترین بازیگر مرد اصلاً جای حرف و حدیث نداشت. اگر اکران عمومی شود و به اسکار معرفیاش کنیم، بازی پورشیرازی حتی در حد اسکار است.
چیزی که باعث میشود بازیاش خیلی به چشم بیاید، اتفاقاً نه برونریزیها که لختی حرکاتش است و حالت نگاهش و کاری که با چشمهایش میکند که با آن فیزیک و با اعتیاد میخواند. پلیدی که آرام حرکت میکند و همهجا را به تسخیر خودش درمیآورد.
«پیر پسر» یادمان آورد چه بازیگر جواهری داشتیم که بیسروصدا در این سالها حضور داشته و هروقت نگاهش کردیم درخشان بوده اما از شانس بدش، کارگردانها برای نقشهای مهم اصلی، سراغش نرفتند.
در نقش راننده فیلم «قسم» که نامزد جایزه شد یا مرد مهربان خوشقلب عاشق سینمای «مهمان مامان» یا آن حضور کوتاه درخشانش در «سنتوری». پورشیرازی در حاشیه بوده و اینبار که به او فرصت داده شده به متن بیاید و درست در مرکز فیلم قرار بگیرد، خیرهکننده است.
پورشیرازی کار عروسکی کرده، دستیار کارگردان بوده، در سریالهای تلویزیونی حضور داشته و در فیلمهای سینمایی اما هیچکس تا براهنی، جوهر اصلی بازیگریاش را اینطوری کشف نکرده که به او میدان بدهد.
الان شصتوخردهای ساله است و از دههی ۶۰ هم بازی را شروع کرده، یعنی ما برای چهلوخردهای سال بازیگری داشتیم که میتوانست در جهان بدرخشد و در سطح بهترین بازیگران مرد سینمای ایران نامش تکرار شود ولی سینما و مخاطب را از حضورش محروم کردیم؛ چون فیلمسازان ما بندهی عادت و اسمهایند.