نقد فیلم «غریزه» و بلوغ سیاوش اسعدی
اثری قابل تأمل. کاملترین فیلم سیاوش اسعدی. آثار قبلیاش اگر قابل تأمل بودند اما برخی ایراداتی داشت که قابل چشمپوشی نبود، ولی با «غریزه» نشان داد که به بلوغ فیلمسازی رسیده است.
![نقد فیلم «غریزه» و بلوغ سیاوش اسعدی](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/kahqg2aofIx1/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFz-cXEHlLBeOBwm6qBw3FUyZFDzKILQQ2a71s3Wm7qTOvXuDQWqN0BgFCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YPHVSHT5khqZg,,/gharize-0001.jpg)
اثری قابل تأمل. کاملترین فیلم سیاوش اسعدی. آثار قبلیاش اگر قابل تأمل بودند اما برخی ایراداتی داشت که قابل چشمپوشی نبود، ولی با «غریزه» نشان داد که به بلوغ فیلمسازی رسیده است؛ فیلم در ابتدا عاشقانهای جذاب بهنظر میرسد اما هرچه از فیلم میگذرد تسلط کارگردان در کارگردانی و گسترش ابعاد روایت، پختگی بیشتری از این فیلمساز به ما ارائه میکند.
یکی از نکات برجسته «غریزه»، دیالوگهای پروزن و نغز سیاوش اسعدی است که به زبان بازیگران جاری ساخته و گاهی خوب شنیده نمیشود یا مونوتن بیان میشود و به مخاطب فرصت فهم دقیق نمیدهد.
حتی بازیگری مثل امین حیایی با وجود بازی درخشانی که در این فیلم دارد، در برخی از سکانسهای پردیالوگ، دیالوگ را خورده و بهنحوی بیان میکند که مخاطب فرصت هضم آن را ندارد و این یک افسوس است؛ چراکه عمق و درایت اسعدی در نگارش این دیالوگها حیف است که اینچنین تلف شود.
از سویدیگر با وجود آنکه «غریزه» شروع خوبی دارد اما میتوان گفت حجم، سرعت و ریتم یکسوم پایانی این اثر قابل مقایسه با دوسوم ابتدایی نیست و شاید کمی مخاطب را خسته میکند و در خوشبینانهترین حالت ممکن قصه در میانه فیلم درجا میزند و شاید بتوان گفت اگر فرصت اکران یافت، اگر کمی کوتاه شود، بهتر است؛ چراکه یک جاهایی از فیلم حوصلهسربر میشود.
باوجود این ایراد اما «غریزه» فیلم قابل تأملی است و قابل دفاع؛ چراکه تمرکز قابلتوجهی در شخصیتپردازی توسط سیاوش اسعدی در نگارش و اجرا انجام پذیرفته است و همین باعث شده دیرهنگام شدن گرهگشایش، مخاطب را آشفته و ناشکیبا نکند.
نمیتوان گفت اسعدی در «غریزه»، به شیوه تئوری حلقه دهم گرهگشایی میکند اما هنگامه گرهگشاییاش مخاطب فیلم را کاملاً غافلگیر میکند بدون آنکه او را فریب دهد یا سطح فهم مخاطب را پایین بپندارد یا او را دستکم بگیرد و با ملقزدن در شخصیتپردازی یا گرهافکنی به او دروغ بگوید. و این هنری است که بسیاری در سینمای ایران ندارند و غالباً سعی میکنند با فریب مخاطب، ذهن او را به بازی بگیرند یا در گرهافکنی-گشایی به او دروغ بگویند.
اما سیاوش اسعدی در «غریزه» موازی قصهای که تا نیمه ارائه میکند، در قسمت دوم فیلم بهطور موازی، قصهای کنار قصهای که تاکنون دیدهایم روایت میکند که برای مخاطب قابل پیشبینی نیست و او را شگفتزده میکند که همپوشانی دارد با نیمه ابتدایی فیلم و بعد از گرهگشایی هم کاملاً قصه را باز میکند و سرانجام میبخشد.
البته شاید توقع مخاطب آن باشد که فیلم پایانهای دیگری داشته باشد اما او از منظر خودش، پایانی مطابق اثرش ارائه میدارد. پایانی که فوران است اما طوفان نیست.