در دنیای نقابها/ خودنمایی اخلاقی در عصر رسانههای اجتماعی
این روزها شبکههای اجتماعی به فضایی برای نمایش خود و برجستهسازی فضائل اخلاقی تبدیل شده است. بسیاری از افراد با بهکارگیری زبان اخلاقی و انتشار پُستهای بهظاهر انساندوستانه، تلاش میکنند توجه عمومی را جلب کرده و اعتبار اجتماعی کسب کنند.
این روزها شبکههای اجتماعی به فضایی برای نمایش خود و برجستهسازی فضائل اخلاقی تبدیل شده است. بسیاری از افراد با بهکارگیری زبان اخلاقی و انتشار پُستهای بهظاهر انساندوستانه، تلاش میکنند توجه عمومی را جلب کرده و اعتبار اجتماعی کسب کنند. این رفتار که ممکن است در ابتدا نشاندهنده پایبندی به اصول اخلاقی بهنظر آید، از دیدگاه جامعهشناختی، اغلب ترکیبی از خودبزرگبینی، تمایل به دیدهشدن و سوءاستفاده از ارزشهای اخلاقی است.
پدیده «خودنمایی اخلاقی» بهمعنای استفاده ابزاری از مفاهیم اخلاقی بهمنظور دستیابی به منافع شخصی است. انگار افرادی که در فضای مجازی به شهرت رسیدهاند، نقاب بر چهره زدهاند و شخصیتی کاملاً متفاوت از آنچه در زندگی واقعی دارند، به نمایش میگذارند. آنها چنان بیعیبونقص جلوه میکنند که گویی هیچ نقصی ندارند، درحالیکه در واقعیت، چنین نیست. لابد نقش بازی میکنند و هویتهای دیجیتال خود را مطابق با انتظارات و تصویرسازیهای اجتماعی شکل میدهند. تحلیل علل و پیامدهای این پدیده و بررسی راهکارهای مقابله با آن، میتواند به درک عمیقتری از تأثیرات اجتماعی و روانشناختی آن کمک کند.
شاید ریشه این پدیده به فرهنگ پس از انقلاب بازگردد، دورانی که افراد بهجای عمل به اصول اخلاقی، تمایل دارند درباره آن سخن بگویند و خود را بهعنوان پرچمدار آن معرفی کنند. این روند بهویژه در عرصه سیاست، نمود بیشتری یافته است. بسیاری از سیاستمداران که در سخنرانیهای خود از صداقت و شفافیت صحبت میکنند، در عمل به این اصول پایبند نبوده و از اخلاق بهعنوان ابزاری برای حمله به رقبا و تطهیر خود بهره میبرند.
یکی از ویژگیهای بارز این نوع خودنمایی، تضادهای درونی آن است. فردی که دیگران را به ادب و احترام دعوت میکند، خود در بحثها از الفاظ تُند استفاده میکند. کسی که دم از اخلاقمداری میزند، در اولین فرصت، دیگران را بهخاطر عقایدشان تحقیر میکند. این تناقضات نشان میدهد چنین افرادی بیش از آنکه دغدغه اخلاق داشته باشند، بهدنبال تثبیت جایگاه پُرمنفعت خود هستند. از دیدگاه روانشناسی، خودنمایی اخلاقی میتواند ریشه در نیاز فرد به تأیید و تحسین دیگران داشته باشد. این افراد با نمایش فضایل اخلاقی خود، سعی در جلب توجه و کسب اعتبار اجتماعی دارند.
همچنین خودبزرگبینی و احساس برتری نسبت به دیگران نیز میتواند از عوامل مؤثر در این رفتار باشد. از دیدگاه جامعهشناختی، سوءاستفاده از ارزشها و کمرنگشدن اخلاق واقعی در جامعه، به رواج خودنمایی اخلاقی دامن زده است. خودنمایی اخلاقی پیامدهای منفی گستردهای برای فرد و جامعه به همراه داشته است. ازمنظر فردی، این رفتار به ریاکاری و دوگانگی شخصیت منجر شده است. فردی که بهطور مداوم در تلاش است تا تصویر اخلاقی خود را به نمایش بگذارد، ممکن است بهتدریج آنقدر در این نقش غرق شود که خود را واقعاً فردی اخلاقی بیابد، درحالیکه در عمل به اصول اخلاقی پایبند نیست.
از دیدگاه اجتماعی، خودنمایی اخلاقی، اعتماد عمومی را تضعیف کرده و منجر به پدید آمدن حس بدبینی و بیاعتباری در میان مردم شده است. هنگامی که افراد تضاد میان گفتار و رفتار کسانی را که خود را مدافع اخلاق معرفی میکنند مشاهده میکنند، بهتدریج اعتمادشان به ارزشهای اخلاقی و نهادهای اجتماعی کاهش مییابد. برای مقابله با این پدیده، لازم است که اخلاق واقعی را از نمایش اخلاقی تفکیک کنیم. افرادی که خود را مدافع اخلاق معرفی میکنند، باید از خود بپرسند، آیا فقط شعار میدهند یا در عمل هم پایبند هستند؟ کاهش وابستگی به تأیید اجتماعی نیز مهم است.
برخی مسئولان ما دوست دارند تحسین شوند، اما نباید این میل، آنها را به سمت خودنمایی سوق دهد. بهترین کار این است که بدون انتظار تحسین، اخلاقی رفتار کنند. پرهیز از دوقطبیسازی نیز راهکار دیگری است. آنهایی که برای خودنمایی اخلاقی، دیگران را «بد» و خود را «خوب» جلوه میدهند، به گسترش شکافهای اجتماعی کمک میکنند. در بحثها، باید به دنبال درک متقابل باشند، نه تخریب دیگران.
خلاصه اینکه در جامعه ما، شوربختانه نمایش جای عمل را گرفته است. اما حقیقت این است که اخلاق، معیاری برای سنجش رفتارهای ماست. جامعهای که در آن نمایش اخلاقی، جایگزین عمل اخلاقی شود، بهجای پیشرفت، دچار بحران بیاعتمادی خواهد شد. شاید بهتر باشد بهجای پناه بردن به سنگر اخلاق برای خودنمایی، در سکوت و به دور از هیاهو، به اصول اخلاقی پایبند بمانیم.