| کد مطلب: ۳۰۳۳۲

کارشناس ارتباطات و استاد مدعو و دانش‌‏آموخته دانشکده ارتباطات علامه: دولت دانای کل نیست

پدرام الوندی، کارشناس ارتباطات و استاد مدعو و دانش‌آموخته دانشکده ارتباطات علامه به هم‌میهن می‌گوید: بی‌توجهی به نظام مصرف و تمرکز بر توزیع کاغذی بین همه کسانی که مجوز دارند و فرم‌های مربوطه را به موقع و درست پر می‌کنند.

کارشناس ارتباطات و استاد مدعو و دانش‌‏آموخته دانشکده ارتباطات علامه: دولت دانای کل نیست

بسیاری از کارشناسان با روندهای فعلی حمایت دولتی از مطبوعات موافق نیستند و معتقدند که این روندها منجر به ایجاد مشکلات عدیده‌ای برای رسانه‌ها می‌شود؛ چراکه مشخص است دولت‌ها بیشترین سهمیه و یارانه یا در واقع همان رانت را به کدام رسانه‌ها اعطا می‌کنند.

پدرام الوندی، کارشناس ارتباطات و استاد مدعو و دانش‌آموخته دانشکده ارتباطات علامه در همین باره به هم‌میهن می‌گوید: بی‌توجهی به نظام مصرف و تمرکز بر توزیع کاغذی بین همه کسانی که مجوز دارند و فرم‌های مربوطه را به موقع و درست پر می‌کنند.

‌سوالی که از شما داشتم این است که ما می‌دانیم سهمیه کاغذ روزنامه‌ها به خاطر تعداد صفحه‌ها متفاوت است اما برخی از مطبوعات هر بار سهمیه می‌گیرند و بعد حتی چاپ نمی‌شوند. اگر این گزاره درست است به نظرتان سیاست‌گذار باید در مواجهه با این مسئله چه کاری انجام دهد؟ 

به‌طور کلی من مخالف مداخله یا حمایت دولت در قالب فعلی هستم. اینکه دولت در جایگاه دانای کل بنشیند و تصمیم بگیرد که منابع عمومی را چطور به نهادهایی محدود و مشخص تخصیص دهد، با هر مدل و هر مدیری، درست از آب در نمی‌آید. البته همین وضعیت فعلی را که دست‌کم می‌دانیم کدام روزنامه‌ها چه میزان سهمیه کاغذ گرفته‌اند مرهون مدیرانی هستیم که در مقطعی تصمیم گرفتند عملکرد دولت را از سایه به آفتاب بیاورند و سروسامانی بدهند.

اما واقعیت این است که بهترین سازوکارها و بهترین آیین‌نامه‌ها نیز در نهایت نمی‌توانند راه را برای عادلانه یا منصفانه کردن نظام توزیع یارانه، یا اگر بی‌پرده بخواهیم بگوییم، نظام توزیع رانت هموار کنند. در دوره‌ای که ایران فشار حداکثری ترامپ را (در دولت آقای روحانی) متحمل شد و موضوع کاغذ موضوع اول مطبوعات ایران بود، من به سبب مسئولیتی که داشتم شاهد بودم مدیران بسیاری از روزنامه‌هایی که حتی یک بار روی پیشخوان روزنامه‌فروشی‌ها ندیده‌اید در جلساتی که مدیران وزارت فرهنگ و سایر مدیران دولتی داشتند، چطور با خشم این یارانه را که تبدیل به حقی مسلم برایشان شده بود طلب می‌کردند.

به نظرم بی‌توجهی به نظام مصرف و تمرکز بر توزیع کاغذی بین همه کسانی که مجوز دارند و فرم‌های مربوطه را به موقع و درست پر می‌کنند و گاه برای نشان دادن تیراژ از زدوبند هم دریغ ندارند، نه‌تنها برای مطبوعات مفید نبوده است بلکه آن‌ها را از بازار نیز دور کرده است و عملاً همسو با تحولاتی که اقتصاد مطبوعات شاهد آن‌ها بوده است، تغییر نکرده‌اند و بر حمایت‌های این‌چنینی و موارد مشابهی که نهادهای حاکمیتی و شرکت‌های خصولتی به دلایل مختلف در مطبوعات هزینه می‌کنند وابسته مانده‌اند.

‌به نظر شما دولت باید چطور از مطبوعات حمایت کند؟ 

ابتدای امسال نام معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ به معاونت «امور رسانه‌ای و تبلیغات» تغییر کرد. استدلال هم این بود که وظایفی که به مرور برعهده این مجموعه گذاشته شده است از صرف مطبوعات فراتر رفته است. به نظر می‌رسد نظام‌های حمایتی موجود در وزارت فرهنگ نیز متناسب با این تحولات باید تغییر کنند.  

‌به نظر شما روند تخصیص سهمیه به مطبوعات چقدر شفاف هست یا چقدر شفاف نیست؟  

همانطور که عرض کردم در دوره‌ای مدیران وزارت فرهنگ این حمیت را داشتند تا فهرست این یارانه‌ها را علنی انتشار دهند. اما لایه دومی که شاید به یک کار روزنامه‌نگاری تحقیقی نیاز دارد این است که ببینیم چه میزان از این یارانه واقعاً سبب دسترس‌پذیرشدن روزنامه‌ها برای عموم مردم شده است. در این زمینه،‌ هم داده‌های واقعی قابل استخراج است و هم با مطالعات میدانی افزون‌تر می‌توان متوجه شد و نتیجه را دید.

دیدگاه

ویژه اقتصاد