موسیقیدان چندبعدی
«فریدون شهبازیان» از آنهایی بود که با کولهباری از تجربه و آثار ارزشمند در دوران پیش از انقلاب، در راه بقا، ثبات و بهبود کیفیت موسیقی دهههای پس از انقلاب تلاش زیادی کرد.
با وقوع انقلاب ایران در سال 1357، موسیقی یکی از نخستین هنرهایی بود که آیندهاش در هالهای از ابهام قرار گرفت. شاید بتوان گفت در آن روزگار موسیقی تنها هنری بود که اصل بود و نبودش در سیستم سیاسی نوین زیر سوال رفته بود و بقای باقی هنرها تا این حد در خطر نبود. «فریدون شهبازیان» از آنهایی بود که با کولهباری از تجربه و آثار ارزشمند در دوران پیش از انقلاب، در راه بقا، ثبات و بهبود کیفیت موسیقی دهههای پس از انقلاب تلاش زیادی کرد.
هرچند طبیعتاً این رفتار او به مذاق برخی از همکاران و رفیقان سابقش خوش نمیآمد و حرفوحدیث کم نداشت. اما به هر حال اگر بخواهیم چند جریان موثر را در تداوم موسیقی ایرانی در ایران پس از انقلاب نام ببریم، حتماً فعالیتهای امثال شهبازیان در نهادهایی رسمی چون شورای موسیقی و مرکز موسیقی صداوسیما یکی از آن جریانهاست. خاصه که شهبازیان دانش و تجربه بسیاری داشت.
او که پدرش ـ حسین شهبازیان ـ مکتب استاد صبا را تجربه کرده بود و خودش پس از فارغالتحصیلی از هنرستان عالی موسیقی، در محضر لوییجی پاساناری و سرژ خونسیف نوازندگی، آهنگسازی و آرانژمان آموخته بود، در آن دوران که بسیاری از موسیقیدانان تراز اول به اختیار یا اجبار از عرصه فعالیت دور مانده بودند، چهره مفید و پرکرامتی بود. در کارنامه شهبازیان، نه بهعنوان مسئول و مدیر، که بهعنوان یک موسیقیدان سطح بالا، میتوان چند ویژگی به یادماندنی را رصد کرد.
نخست و به نظر من مهمترین ویژگی او در عرصه آرانژمان است و او بابت همین ویژگی بهسرعت مدارج ترقی را پیمود و از کنسرت مایستری به رهبری گروه کر و ارکستر سمفونیک رادیو رسید. این ویژگی، برخورداری از یک ذهن پویا و دقیق در آرانژمان بود. ذهنی که سبب میشود ارکستر شهبازیان صدای خاص خودش را داشته باشد و اهلش میدانند که هر موسیقیدانی این خصلت را ندارد.
در کارهای شهبازیان، خاصه وقتی خودش قطعهای را آهنگسازی میکرد، رنگآمیزی ویژهای وجود دارد. ارکستری که شکوهش را از تعدد سازهایش کسب نمیکند؛ بلکه از پویایی، بازیگوشی، نوآوری و بسندگی کمّی سازها و دقت هارمونیک همنشینی آنها شکوه مییابد. شهبازیان این امتیاز را در اکثر آثارش حفظ کرد و حتی بعدها، خاصه در دهههای 70 و 80، به آثار سایر آهنگسازان نیز تزریق کرد.
بسیاری از آلبومهای این دو دهه عنوانی کمسابقه را روی جلدشان یدک میکشند: «به اهتمام: فریدون شهبازیان». اتفاقاً بختاش را داشتم که بارها و بارها از نزدیک شاهد این اهتمامش باشم. به آهنگسازان و تنظیمکنندگان مشاوره میداد و خود بهعنوان ناظر ضبط، توی استودیو مینشست و با آن جدیتاش که به تنگخلقی پهلو میزد و هر نوازنده چیرهدستی را به هول و ولا میانداخت، با آن موشکافی، وسواس و شنوایی خارقالعادهاش ارکستر را هدایت میکرد و ابایی نداشت از برداشتهای مکرر در ضبط تا رسیدن به آن برداشت آرمانی. دیگر ویژگی او توجه هنرمندانه و آکنده از خلاقیتاش به موسیقی بیکلام بود.
حتماً به یاد دارید همنشینی درخشان ملودیهای او را با صدای احمد شاملو در «کاشفان فروتن شوکران»، «رباعیات خیام» و «غزلیات مولوی». اتفاقاً برای نمونه در آلبومی چون «رباعیات خیام» مهارت و هنرش در موسیقی بیکلام در کنار هنر آهنگسازی باکلامش، آن هم با صدای محمدرضا شجریان، توأمان دیده میشود و همین امر آن آلبوم را چنین ماندگار کرده است.
علاقهاش به حضور سازهایی چون کلارینت، ابوآ، قانون، آکوردئون و امثالهم، بهجای سازهای تثبیتشده و کلیشهای، گواه دیگری در پویایی ذهن موسیقایی اوست. در عرصه موسیقی فیلم نیز از همین استعداد و هوش بهره میبرد و هرچند آثارش-شاید بهدلیل علاقه وافرش به بیات اصفهان و حرکت میان درآمد اول و بیات راجه و جامهدران- با هم خویشاوندی ملودیک دارند، اما گوشنوازند و در ذهن میمانند.
خصلت مهم دیگر شهبازیان این است که تربیت موسیقایی چندبعدی او که از یکسو با سنت پیوند دارد، از سویی دیگر با ارکستراسیون ملی و رادیویی(بابت همکاری با ارکستر گلها) و از سویی دیگر بابت تجربههایش در موسیقی سمفونیک و غربی، به او امکان میداد که در سبکهای مختلف موسیقی فعالیت داشته باشد. اگر مثلا در کارنامهاش آلبوم کمابیش سنتی «شور عشق» را میبینیم با آواز علیرضا افتخاری، کارهای پاپ او در کنار پری زنگنه و محمد اصفهانی نیز به یادماندنی هستند.
میل به نوعی آشتی و تلفیق اصولی بین این سبکها را شاید بتوان رویکرد اصلی او دانست در عرصه آهنگسازی و تنظیم ارکستر. بازماندهای از نسلی برخوردار از دانش موسیقی که توسع و تسامحی هم با رویکردهای نوین موسیقایی دارند و در هر دوره بر موسیقی ما تاثیر ماندگار و خوشایندی گذاشتهاند. نسلی که گویا به این زودیها شاید ظهور چهرههایی چون آنان نخواهیم بود. گواهش وضعیت کنونی موسیقیمان...