روایتهای از پیش تعیینشده
علم باید هدایتگر مسیر حکمرانی و چراغ راه سیاستگذاری باشد؛ پذیرش این اصل بنیادی، گام نخست برای دستیابی به آیندهای روشن و باثبات است. با این حال در کشور ما، نهاد علم یا جایگاهی واقعی ندارد یا چنان ضعیف عمل میکند که تأثیری ملموس بر سیاستگذاریها نمیگذارد.
علم باید هدایتگر مسیر حکمرانی و چراغ راه سیاستگذاری باشد؛ پذیرش این اصل بنیادی، گام نخست برای دستیابی به آیندهای روشن و باثبات است. با این حال در کشور ما، نهاد علم یا جایگاهی واقعی ندارد یا چنان ضعیف عمل میکند که تأثیری ملموس بر سیاستگذاریها نمیگذارد. خلأ این نهاد حیاتی باعث شده تا فرآیند سیاستگذاری بهجای تکیه بر پژوهش و دادههای علمی، در دست محافل کوچک و غیررسمی و دیدگاههای معدود افرادی قرار گیرد که بهجای تخصص علمی، بر پایه ارتباطات شخصی انتخاب شدهاند.
لابد این افراد نیت خیرخواهانه دارند اما بهدلیل نبود فرآیند نقد و پالایش جمعی، معمولاً به تصمیمگیریهایی ناپایدار و غیرکارآمد منجر میشوند. چنین وضعیتی خطرناک است، زیرا محافل غیررسمی و شخصمحور عموماً نقدناپذیر، غیرشفاف و فاقد سازوکار بازخورد و یادگیری هستند. آنها بدون آنکه پاسخگوی نتایج تصمیمهای خود باشند، سیاستها را به پیش میبرند و با هر شکست یا چالش، به ارائه ایدههای پراکنده و بعضاً ناسازگار دیگری روی میآورند.
چنین رویکردی، چرخهای از آزمون و خطاهای پُرهزینه ایجاد کرده و ثبات و کارآمدی در مدیریت کشور را به خطر انداخته است. همچنین بازار اندیشکدهها و تحلیلگران بهطور ذاتى یک بازار رقابتی سالم و آزاد نیست. در بسیاری از موارد، حاکمیت و منابع مالی این اندیشکدهها از آنها میخواهند که تحلیلی بهنفع منافع خاص یا روایتهای از پیش تعیینشده ارائه دهند تا بهجای نقد و بررسی مستقل، لباسی برای ایدهها و دیدگاههای معوج و مغشوش خود بپوشانند.
در چنین شرایطی، اندیشکدهها بهدلیل فشارهای موجود، ناگزیرند که بقا را به هر قیمتی تضمین کنند، حتی اگر این بهمعنی انحراف از اصول علمی و اخلاقی باشد. نگاه محفلی و فردمحور، عملاً نقش اصلی دپارتمانها، اندیشکدهها و نهادهای تخصصی را به حاشیه رانده است. در هر جامعهای، نهاد علم، قلب تپنده تحلیل، ارزیابی و غربالگری ایدهها برای ارائه به جامعه یا حاکمیت است.
این نهادها ساختاری بینالاذهانی ایجاد میکنند که امکان نقد و پالایش مداوم نظریهها و راهکارها را فراهم میآورد و سلامت و پویایی تصمیمگیریهای کلان را تضمین میکند. آنها با گردهم آوردن متخصصان در حوزههای مختلف، تصمیمسازیها را از حالت فردی و غیرعلمی به چارچوبی مبتنی بر دادهها و شواهد تبدیل میکنند. راه برونرفت از این وضعیت، استقرار و تقویت نهاد علم است بهنحویکه بتواند نقش یک صافی حرفهای، مستقل و مسئولیتپذیر را ایفا کند.
نهاد علم باید معیار و مرجع سیاستگذاریهای کلان باشد، بهگونهایکه سیاستمداران ملزم به تطبیق خود با خروجیهای علمی آن شوند؛ نه انتخاب دلبخواه از میان محافل متعدد و پراکنده. شفافیت و پاسخگویی باید از ویژگیهای ذاتی و بنیادین نهاد علم باشند، زیرا این دو عامل تضمینکننده اعتماد عمومی و کارآمدی تصمیمگیریهای مبتنی بر دانش هستند.
نهادهای علمی باید بهگونهای عمل کنند که فرآیندها، دادهها، تحلیلها و نتایج پژوهشی آنها برای جامعه علمی، سیاستگذاران و حتی عموم مردم، روشن و قابل دسترسی باشد. این شفافیت باعث میشود تا نظارت عمومی و نقد سازنده به بخش جداییناپذیری از فعالیتهای آنها تبدیل شود. ایجاد سازوکارهای رسمی برای جمعآوری بازخورد از جامعه علمی و حتی مردم عادی، یکی از اصلیترین وظایف نهاد علم است. این سازوکارها میتواند شامل انتشار عمومی گزارشها و مطالعات، ایجاد بسترهایی برای گفتوگوی آزاد میان محققان، سیاستگذاران و شهروندان، و برگزاری جلسات شفافسازی و پاسخگویی باشد.
علاوه بر این، پاسخگویی باید بهعنوان یک الزام حقوقی و اخلاقی در ساختار نهاد علم نهادینه شود. به این معنا که هر سیاستگذاری یا تصمیمی که بر پایه تحلیلهای علمی صورت میگیرد، باید به روشنی توضیح داده شود، دلایل انتخاب آن تشریح شود و اثرات پیشبینیشده آن به اطلاع مردم برسد. همچنین در صورت بروز اشتباه یا انحراف در سیاستگذاری، این نهادها با شجاعت علمی و مسئولیتپذیری، به ارزیابی دوباره پرداخته و با اصلاحات لازم مسیر را تصحیح کنند.
امروزه هیچ نهادی نمیتواند مدعی دستیابی به پاسخهای کامل و بینقص باشد؛ اما از طریق شفافیت و پاسخگویی، نهاد علم میتواند نقاط ضعف و کاستیها را شناسایی کند تا سیاستگذاریها نهتنها در مسیر اصلاح و بهبود دائمی قرار بگیرند، بلکه به الگویی برای سایر بخشهای حاکمیتی و اجرایی نیز تبدیل شوند. در کوتاهمدت ممکن است تقویت و نوسازی نهاد علم با چالشهایی همچون مقاومت ساختارهای موجود، ضعف زیرساختهای پژوهشی و فرهنگ سیاسی غیرعلمی مواجه شود، اما این فرآیند یک ضرورت اجتنابناپذیر است. تا زمانی که سیاستگذاریها بر مبنای علم، پژوهش و شواهد هدایت نشود، امید به موفقیت پایدار چیزی جز یک سراب نخواهد بود.