| کد مطلب: ۲۵۲۸۶

روشنفکری و سلبریتیسم

روشنفکری و سلبریتیسم

دکتر آرش حیدری در یکی از سخنرانی‌های خود از بحران اندیشمند سلبریتی سخن گفته که نسبت به تقلیل و فروکاسته شدن کنش روشنفکری به منش سلبریتی‌وار هشدار داده است.

 دکتر آرش حیدری در یکی از سخنرانی‌های خود از بحران اندیشمند سلبریتی سخن گفته که نسبت به تقلیل و فروکاسته شدن کنش روشنفکری به منش سلبریتی‌وار هشدار داده است. آنچه آرش حیدری از ایستادن اندیشمند در زمین حقیقت و گریختن از زمین شهرت می‌گوید، نه‌فقط باور که کنش اوست که همواره از تبدیل شدن به جامعه‌شناس ـ سلبریتی گریخته و از اینکه حضوری پررنگ در فضای مجازی داشته باشد، گریزان است.

همین است که صفحه‌ای در اینستاگرام ندارد و حتی با قطعه شدن سخنرانی‌ها و گزین‌گویه کردن سخن اندیشمندان و روشنفکران در شبکه‌های اجتماعی مخالف است که کلیت سخن را خُرد می‌کند و امکان خردورزی عمیق و کل‌نگر را می‌کاهد. حیدری همواره در پی آن است که خوبی، حقیقت و زیبابی را به گونه‌ای فهم کند که در خدمت زندگی باشد، نه علیه آن. از این روست که همواره با روشنفکر ماخولیایی که در پس تفکر انتقادی به انقیاد زندگی دست می‌زند و به قول خودش زندگی را تف و لعنت می‌کند، بر سر ستیز است.

نه‌فقط با روشنفکر ـ سلبریتی که حتی با نقد سلبریتی‌ها هم موافق نیست که بر این باور است، آنچه باید نقد شود سازوکار سلبریتی‌ساز است، نه رفتار سلبریتی‌ها. به همین دلیل از اینکه اندیشمند در درون مکانیسم و صورت‌بندی‌های سلبریتی‌ساز دست به کنش روشنفکرانه بزند مخالف است. با او همدلم که بازی نقد و اندیشه‌ورزی در زمین حقیقت رخ می‌دهد، نه زمین شهرت، اما می‌توان این وضعیت را از سویه و منظر دیگری هم تحلیل کرد که در عین تاکید سخن دکتر حیدری، تکمیل آن هم باشد، به این معنا که حضور و کنشگری اندیشمندانه در شبکه‌های اجتماعی لزوماً به‌معنای بازی کردن در زمین شهرت نیست، تلاش برای تغییر قواعد بازی به‌نفع حقیقت هم هست.

حضوری خودآگاهانه که فضای مجازی و شبکه اجتماعی را نه به‌عنوان زمین شهرت که به‌مثابه زمینه‌سازی برای فهم و تبیین حقیقت می‌بیند که می‌کوشد از آن برای طرح دغدغه‌های خود بهره ببرد. سخن بر سر رسانه‌ای شدن اندیشمند نیست، بر سر رسانه‌ای کردن اندیشه است تا با بسط اندیشه و برانگیختن میل به اندیشه‌ورزی در فضای مجازی، دیگران را به تفکر و تأمل درباره زیست ـ جهان خود دعوت کند.

درواقع ایده مرکزی نقد درست است، اینکه اندیشمند یا کنشگری روشنفکرانه در استایل سلبریت‌گری صورت‌بندی شود. اما مسئله این است که هر کنشگر رسانه‌ای اهل فکر و فرهنگ را نمی‌توان به این شمایل فروکاست. گاهی حضور کنشگرانه در شبکه‌های اجتماعی، نوعی شورش علیه سازوکار شهرت‌طلبانه آن است تا اَشکال حقیقت را از شیوه‌های شهرت‌طلبی نجات داده و به آگاهی رهایی‌بخش کمک کند.

دکتر حیدری در این سخنرانی اشاره می‌کند که اندیشمند باید در زمین حقیقت، معنا و کنش ارتباطی بایستد. اشاره او به کنش ارتباطی که ناظر به سخن هابرماس برای کنشگری در حوزه عمومی است. بر این مبنا می‌توان حضور اندیشمندان در زمین رسانه را یکی از مصادیق همین کنش ارتباطی دانست. اساساً روشنفکری در درون مدیوم‌های غالب زمانه رخ می‌دهد چنان‌که مثلاً مولانا زبان شعر را به‌دلیل هژمونی آن به‌مثابه یک گفتمان رسانه‌ای در زمانه خود برای انتقال معنا، حقیقت و خوبی برمی‌گزیند.

مسئله بر سر حضور در این زمین بازی نیست، بر سر زمینه‌سازی برای حضور کنشگرانه و مداخله‌گر برای تبیین و تبلیغ حقیقت در فضا و افکار عمومی است. درواقع باید گفت اگر منش و کنش روشنفکری و کنشگری در درون منطق، اسلوب و استایل سلبریتی‌بودگی و بازی لایک و فالوئر گرفتن استحاله شود، معرفت در زمین شهرت، زمین‌گیر می‌شود اما اگر مقصد و مقصود، روشنگری و نقد و آگاهی‌بخشی باشد، می‌‌تواند قواعد بازی را در زمین شهرت به سود حقیقت تغییر دهد تا سودای حقیقت‌طلبی بر سوداگری شهرت‌طلبی غالب شود.

این شکل حضور، محصور و مرعوب شدن در زمین شهرت نیست، شخم‌زدن آن برای کاشتن بذر آگاهی و معرفت است تا شاید به‌جای عشوه‌های کیم کارداشیان‌ها، عقاید و شیوه تفکر اندیشمندان، آگاهی را به‌جای لوندی و لوندگی بنشاند؛ تا نه عشوه‌های دیده شدن که شیوهای درست دیدن اعتبار بیابد.

گرچه به‌نظر می‌رسد مقصود دکتر حیدری از اندیشمند-سلبریتی ناظر به هر شکلی از کنشگری رسانه‌ای نیست، بلکه بیشتر به سازوکارهای شهرت در فرهنگ سلبریتی‌بودگی نظر دارد که یک برساخته رسانه‌ای است؛ برساخته‌ای که خود را ذیل سازوکارهای مناسبات سلبریتی تعریف می‌کند که دغدغه دیده شدن دارد، نه طرح و تبیین دیدگاه‌های خود. آنچه باید در صورت‌بندی فهم نسبت روشنفکری و سلبریتی لحاظ شود، تفکیک بین رسانه‌ای شدن و سلبریتی شدن است که اولی لزوماً به‌معنای دومی نیست. 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی