نشانههای نشان
سخنان آقای سعید جلیلی درباره مسیریاب ایرانی «نشان» میتواند مورد بسیار خوبی برای یک بحث پیچیدۀ فسلفی باشد که بسیاری اوقات خلط آن باعث مغالطه میشود؛ مغالطهای که «واقعیت» را به جای «حقیقت» عرضه میکند. این دو مفهوم را با تسامح میتوان چنین تعریف کرد که واقعیت وجود عینی یک چیز است و حقیقت راستی و درستی یک چیز. ایشان در بحث رویکردشان به اینترنت و فناوریهای ارتباطاتی و کسبوکارهای نو از تجربه موفق مسیریاب «نشان» نام بردند و اینکه جای مسیریاب «ویز» را گرفته است. بعدتر هم از چند اپلیکیشن و پیامرسان ایرانی گفتند و البته همه را پیامرسان خواندند.
درست است که تجربه و مسیر پیامرسانهای ایرانی با اپلیکیشنهای خرید و تاکسی آنلاین داخلی متفاوت است ولی یک چیز در همه آنها مشترک است؛ انحصار. اینکه آقای جلیلی گفتند «نشان» جای ویز را گرفت، دقیقاً برآمده از همان سازوکاری است که ایرانخودرو و سایپا جای بنز و ولولو را گرفتهاند و دردناکتر از آن حتی، اینکه ایشان جای کسانی را در رقابت ریاستجمهوری گرفتند که قبای رئیسجمهوری بر قامتشان گشادی نمیکند.
همه این اتفاقها، این واقعیتها، اینکه ایرانخودرو پرفروشترین کارخانه خودروسازی خاورمیانه است، اینکه «نشان» از «ویز» در ایران بیشتر استفاده میشود و این واقعیت که آقای جلیلی از معدود نامزدهای ریاستجمهوری این دوره و دورههای پیشین است، به دلیل انحصار و از میدان به در کردن همه رقبا بدون رقابت است. همین خطِ نشان را بگیرید و به عقب بازگردید.
چند سال پیش که راننده بیچاره تاکسیهای اینترنتی برای چندرغاز با اینترنتی که از کفر ابلیس بدتر بود، ناچار میشد که دو گوشی همراه داشته باشد؛ با یک گوشی مسافر قبول میکرد و با گوشی دیگر مسیر را در مسیریاب میزد. چراکه اپلیکیشن (به دستور رگولاتور احتمالاً) چنان طراحی شده بود که با روشن شدن ویز از کار میافتاد. کلافگی این کار برای رانندهها چنان بود که ناچار شدند به اپلیکیشنهای ایرانی بدون فیلتر روی بیاورند. اپلیکیشنهایی که بسیاری اوقات مسیر را اشتباه تشخیص میدادند و هم دورترین مسیر را پیشنهاد و هم اینکه بسیار کُند بودند یا ترافیک را تشخیص نمیدانند و دهها مصیبت دیگر.
آنها یک چیز اساسی ولی داشتند، اینکه عزیزکرده بودند و قرار بود که این با حذف رقبا، خرج بسیار و مراقبت همهجوره، جای آن رقیب خارجی را بگیرند. آن مسیریاب در حذف رقیب با آزمون و خطا و حمایتهای بیاندازه در یک رقابت بدون رقیب توانست به اولین مسیریاب تبدیل شود. اما انگار اینها در منش جناب جلیلی آنطور که در نظر ما خیلی عجیب مینماید، نادخ نیست.
باری دیگر به میانجی سخن آقای جلیلی درباره «نشان» و «ویز» میتوان هم عمق راهبردیشان را شناخت هم یک جهان فرصتشان را. ایشان گفتند اپلیکیشنهای فلان و بهمان جای اوبر را به خوبی پر کرده و ضرورتی ندارد که آنها حضور پیدا کنند. دقیقاً بر مبنای همان منطق که ایشان جای بقیه نامزدهای بالقوهای را که بعضی از هفتخوان شورای نگهبان رد نشدند و بعضی هم پیشتر حذف شدند، پر کردهاند و دیگر با وجود ایشان حضورشان ضرورتی ندارد.
در همان مناظره آقای زاکانی مثال فیلتر شدن «تیک تاک» در آمریکا را بیان کردند. کار به پیچیدگی این اتفاق نداریم، به اینکه آمریکا مرکز تکنولوژی جهان است و پیامرسانهای آمریکایی و شبکههای اجتماعیاش حتی در همین ایران که فیلتر شدهاند هنوز پرمخاطبترین شبکههای اجتماعی هستند. نکته قابل تأمل در این رویکرد ارجاع به کشوریست که دائماً به عنوان موجودیتی پلید شناخته میشود اما وقتی کار به فیلترینگ و محدودیت میرسد الگو میشود.
مگر ما در آزادی و سرعت اینترنت با آن قابل مقایسه هستیم که در بحث فیلترینگ به آن ارجاع دهیم؟ ایالات متحده آمریکا همزمانی که تیک تاک را فیلتر میکند، هیچ نهادی هم ندارد که برای ساختن فیلم یا نوشتن کتاب صاحب قدرت برای مجوز باشد. عجیب است که در مزایا آنها را دشمن میدانند و در محدودیتگذاری، الگو. فارغ از همه اینها، آنچه در صحبتهای همه نامزدها به چشم میآمد، دوری و فهم نادرستشان از جهان جدیدی است که فناوریهای ارتباطاتی مهمترین عنصر تاثیرگذار در همه ساحاتش است. خبر اینکه هیچ دولتی با چنین فهمی از چیدمان دنیای جدید ره به جای درست، راهی که به سود ملت است نخواهد برد.