گفتوگو با حسین میرزامحمدی کارگردان فیلم کت چرمی
قهرمان همیشه عجیب و غریب نیست
«کت چرمی»، از اوایل ماه دی اکران آنلاین خود را آغاز کرده و همچون نمایش عمومی با استقبال مخاطبان مواجه شده است. همین مسئله بهانهای شد تا با حسین میرزامحمدی، کارگردان اثر، درباره سختیهای تولید اثر، شباهت فیلمسازیاش با محمدحسین مهدویان و حواشی پیرامون آن و... به گفتوگو بنشینیم که در ادامه میخوانید.
اینکه میگویند فیلمهایی چون «کت چرمی»، مفهوم سیاهنمایی را دنبال میکنند، چگونه تحلیل میکنید؟
واژه سیاهنمایی را باید از ادبیات مسئولان و ژانر نکبت را از ادبیات سینماگران حذف کنیم. من اعتقادم بر این است که در فیلمهایی با موضوعات اجتماعی با پالت رنگی سیاه و سفید و سایهروشن آن مواجه هستیم. نه سیاهی سیاهی و نه سفیدی سفیدی. یک جایی امید و یک جاهایی تاریک است. زیست ما هم براساس امید و ناامیدی و مسیری که در آن زندگی میکنیم براساس سیاهی و سفیدی است. ناگفته نماند که سیاهنمایی وجود دارد چون متودی است که شاید در مواردی جواب بدهد ولی من حداقل چیزی که از سینما و تئاتر بلدم این است که امید را باید نشان داد و به جامعه تزریق کرد. بهرام بیضایی با وجود منتقد بودناش، در تمام کارهایش امید به مردم میدهد و در پایان نمایشنامه «آرش» خود میگوید: «من هنوز مردمی را میشناسم که میگویند، آرش بازخواهد گشت.» ما با این امید است که زیست میکنیم. نمیتوان همهچیز را خوش و خرم یا تلخ و سیاه نشان داد. باید آنچه در زیستکردن خودمان با آن مواجه هستیم، بهشکل درام و قصه به تصویر بکشیم و روایت کنیم. درحقیقت باید روی لبهتیغ درست حرکت کنیم.
انتخاب ریتمی کُند برای یک اثر نیمهجنایی، دقیقاً به چهعلت بوده است؟ بهویژه در دورانی که فیلمهایی با قهرمانهای عصیانگر، ساختارشکن و تا حدودی خشن، در جهان ازجمله در ایران، با اقبال روبهروست.
قهرمان عصیانگر همیشه لزوماً این نیست که خشم خود را بیرون بریزد و پُر از کارهای عجیب و غریب باشد. اتفاقاً درآوردن و ساخت قهرمانهایی سخت است که خوددار باشند و درونریز. در طول فیلم «ضد»، جواد عزتی با هوشمندی بسیار، مسیری را برای این کاراکتر انتخاب کرد که با درونیات و تحولات درونی، همزمان با مسیر قهرمانانه مواجه شویم. ما یک مسیر قهرمانی داریم که عیسی برای کشف حقیقت طی میکند و مسیر دیگری که برای تحول خودش اتفاق میافتد. البته این اتفاق را در شرایطی رقم زدیم که میدانستیم مخاطب ممکن است با جنس قصهگویی و روایت تصویر، گارد بگیرد چون هنوز به این جنس فیلمسازی در موضوعات اجتماعی با ریتم متفاوت عادت ندارد. البته من اعتقاد ندارم که ریتم کند است، اما میگویم آنجایی مخاطب احساس میکند فیلم کند است که ما در فیلمنامه دخل و تصرف کردیم.
شاید بتوان گفت «کت چرمی» با کمی خلاقیت میتوانست فیلم مهمتری باشد و ماندگار شود. فیلم، سرگرمکننده و تاحدی تأملبرانگیز است اما عمیق نمیشود. این مسئله ناشی از فیلمنامه و جرح و تعدیلهایی است که در آن رخ داد؟
باز هم تاکید میکنم که «کت چرمی» همان چیزی است که میشد ساخت و اکران کرد. مطمئناً اگر نسخه اصلی که ما تصمیم به ساختاش داشتیم، اکران میشد یا اجازه میدادند ساخته شود، متفاوتتر بود و اتفاق عجیبی رخ نمیداد اگر ساخته میشد؛ یعنی نه به کسی برمیخورد، نه مشکلی برای جامعه بهوجود میآمد. حساسیتهایی بود که نسبت به فیلمنامه وجود داشت و ما مجبور شدیم آنها را تغییر دهیم، اما خدا را شاکرم که با تعاملاتی که وجود داشت، فیلم ساخته شد و روی پرده رفت.
از شرایط اکران عمومی فیلم، راضی بودید؟ میتوان گفت در زمان نمایش، فروش قابلقبولی داشت و بسیاری علت این اتفاق را حضور جواد عزتی در این اثر میدانستند. نظر شما چیست؟
فیلم ما زمانی اکران شد که سینما با مشکلاتی مواجه بود اما در کل، بله. از فروش فیلم، اتفاقاتی که برای آن رخ داد و استقبال مخاطبان راضی بودم و مطمئناً این اتفاق را مدیون حضور جواد عزتی ـ که دوست، برادر و بازیگر بسیار همراهی است ـ هستیم اما من مدیون تمام کسانیام که در این فیلم حضور داشتند و در کنار ما بودند. همچنین باید بگویم که خود فیلم و قصه، در فیلمهای غیرکمدی نیز نقش بسزایی دارند. من بهشخصه از دوستانی که به من اعتماد کردند و در این کار حاضر شدند، تشکر میکنم و استقبال مخاطبان را مدیون حضور دوستان و استادان خود میدانم.
باتوجه به تبلیغات قابلتوجهی که برای اکران آنلاین این اثر شد، وضعیت اکران آنلاین اینفیلم چگونه است و آیا قابلقبول است؟
استقبال خوبی از فیلم در اکران آنلاین شده، مخاطبان نظرات مختلفی دادند و گفتوگوهایی درباره آن شکل گرفته است. من هم سعی میکنم در صفحه شخصی خودم در فضای مجازی به تمام پیامها، نقدها و نکات مثبت و منفی پاسخ دهم. معتقدم، بسیار خوب است که فیلمهایی دراینزمینه ساخته شود تا مخاطب درباره آن حرف بزند. البته متاسفانه با رویهای که در سینمای ما وجود دارد، سینمای تأملبرانگیزی که تفکر پشت آن باشد و بتواند جریانسازی و گفتوگو ایجاد کند، به قهقرا میرود و چیزی از آن باقی نمیماند. امیدوارم این صنعت، جایی برای فیلمهایی که میخواهد گفتوگو راه بیاندازد، باز کند.