روایتی از خشکسالی بیسابقه در سیستان و بلوچستان: بحران جدی است
علاوه بر کاهش بارندگی در کل مساحت استان سیستان و بلوچستان، منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان اما شرایطی کمنظیر شاید در سطح جهان را در حال تجریه است.

به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از خبرگزاری تسنیم، استان سیستان و بلوچستان با ثبت تنها حدود 27 میلیمتر بارش در سال زراعی 1403-1404 و کاهش چشمگیر نسبت به بلندمدت، وارد مرحلهای شده که دیگر نمیتوان آن را «فصل بدِ بارانی» نامید؛ این خشکی تاریخی، همزمان گردوغبار و طوفانهای 120 روزه را تشدید کرده، سفرههای آب زیرزمینی را افت داده و به ویژه در منطقه سیستان کشاورزی را با نابود کرده و مردم روستاها را به مهاجرت واداشته است؛بحرانی که اگر به شیوهای یکپارچه و فوری مدیریت نشود تبعاتش فراتر از استان خواهد رفت.
سیستان و بلوچستان کمبارشترین استان کشور
محسن حیدری مدیرکل هواشناسی استان سیستان و بلوچستان در این رابطه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: استان سیستان و بلوچستان در سال زراعی 1403-1404 با ثبت تنها 27.7 میلیمتر بارندگی و کاهش 73 درصدی نسبت به بلندمدت، در جایگاه نخست کمبارشترین استان کشور قرار گرفت؛ رخدادی که پیامدهای گستردهای از جمله تشدید خشکسالی، افزایش طوفانهای گردوخاک، کاهش منابع آب و محصولات کشاورزی و حتی مهاجرت اجباری مردم از روستاها را به همراه داشته است.
وی خاطرنشان کرد: در حالیکه میانگین بارش کشور در سال زراعی جاری با کاهش 39 درصدی همراه بوده، سیستان و بلوچستان با افت 73 درصدی بارندگی، کم بارشترین استان ایران شناخته شد. مجموع بارشهای استان در این سال زراعی تنها به 27.7 میلیمتر رسید، در حالی که مقدار بلندمدت آن 100.7 میلیمتر بوده است.
بیسابقهترین خشکسالی در 6 سال اخیر
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان افزود: این میزان بارش در مقایسه با سال زراعی 96-97 که 24.5 میلیمتر ثبت شده بود، کمترین رکورد بارش استان در 6 سال اخیر را تکرار کرده است. پس از سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان با وجود دریافت بارشی حدود دو برابر بیشتر از سیستان و بلوچستان، نسبت به بلندمدت، رتبه دوم کم بارشترین استان کشور را به خود اختصاص داده است.
حیدری با اشاره به دیگر تغییرات اقلیمی خاطرنشان کرد: میانگین دمای سیستان و بلوچستان در سال زراعی جاری نسبت به دوره بلندمدت 1.5 درجه سانتیگراد افزایش یافته است که این موضوع در کنار کاهش بارشها، شرایط خشکسالی را تشدید کرده است.
وی تصریح کرد: پیامدهای خشکسالی در استان بهطور مستقیم در قالب افزایش وقوع طوفانهای گردوخاک، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، افت تولیدات کشاورزی و تهدید معیشت مردم خود را نشان داده است. شدت این وضعیت در سالهای اخیر موجب شده بسیاری از روستاها خالی از سکنه شوند، بخشی از جمعیت ناچار به مهاجرت و برخی روستاها نیز زیر آوار خاک مدفون شوند. استمرار این شرایط میتواند آسیبهای جدیتری به منابع طبیعی، امنیت غذایی، زیستمحیطی و آینده اجتماعی استان وارد کند.
خشکی رکوردشکن
آمار بیان شده توسط مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان صرفاً عدد نیست؛ بلکه نشاندهنده کاهش محسوس تغذیه منابع سطحی و زیرسطحی آب و ورود منطقه به فاز «کمآبی مزمن» است. علاوه بر کاهش بارندگی در کل مساحت استان سیستان و بلوچستان، منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان اما شرایطی کمنظیر شاید در سطح جهان را در حال تجریه است.
پدیدهای که امروز سیستان را بهطرز سیستماتیکی تهدید میکند به این نحو است که کاهش ورودی آب هیرمند و خشک شدن تالاب بینالمللی هامون باعث شده بستر گستردهای از رسوبات نمکی و ریزدانهها پدید آید. این بستر فرسایشپذیر با وزش موسم بادهای معروف «120 روزه» که از اواخر بهار تا تابستان فعالاند، بلافاصله منبع ذرات معلق(PM) و طوفانهای گردوخاک شود. مطالعات اقلیمی و هواشناسی بارها نشان دادهاند که شدت و فراوانی طوفانها در سالهای اخیر افزایش یافته و نقش هامونِ خشک در تولید ریزگردها محوری است.
پیامدهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی
خشک شدن هامون تنها از بین رفتن تالابی محلی نیست؛ این فرآیند یک اکوسیستم کارکردی را نابود میکند چرا که تالابهای هامون میزبان گونههای پرنده و آبزی بودند و اکنون بسیاری از گونهها مهاجرت یا نابودی را تجربه کردهاند. علاوه بر آن فرسایش نمکی و از دست رفتن پوشش گیاهی، فرآیند بیابانزایی را شتاب میبخشد و کیفیت خاک را کاهش میدهد که بازگرداندن آن دهها سال و سرمایهگذاری عظیم میطلبد.
کاهش بارندگی و افت آب، تولید محصولات کشاورزی را کم کرده، علوفه و آب دامها را کاهش داده و درآمد کشاورزان و دامداران را بهطور مستقیم هدف گرفته است. رسانهها و مقامات محلی از خالی شدن بسیاری از روستاها و مهاجرت اجباری بخشی از جمعیت خبر دادهاند؛ خانوادههایی که زمین و دام خود را رها میکنند، شغل و هویت اجتماعیشان را نیز از دست میدهند و کانونهای شهری تحت فشار فقر و بیکاری قرار میگیرند.
سدها و توافقهای آبی معطل عوامل فرامرزی
یک لایه دیگر و حساس بحران، بعد فرامرزی دارد؛ رودخانه هیرمند که منبع اصلی تغذیه هامون است در حوضهای قرار دارد که ساخت و بهرهبرداری سدها در افغانستان زمینه کاهش جاری شدن آب ورودی را فراهم ساخته است. پروژههایی مانند بندها و سدهای جدید در حوضه فرامرزی(نمونههایی چون بخش آباد و کمال خان) و ناکافی بودن اجرای توافقهای آبی سابق، نقش تعیینکنندهای در کاهش آب ورودی داشتهاند؛ بنابراین بدون همکاری و توافق جدی بین تهران و کابل، هر طرح احیایی داخلی ناکارآمد خواهد ماند.
فرماندار زابل: از طریق دیپلماسی پیگیر حقآبه هستیم
علی ولایتیپور، فرماندار ویژه زابل در گفتوگو با خبرنگار تسنیم ضمن یادآوری دوران طلایی کشاورزی در منطه سیستان، از تلاشها برای احیای این بخش با بهرهگیری از روشهای نوین و مجتمعهای گلخانهای خبر داد و در عین حال تاکید کرد پیگیری دیپلماتیک حقآبه همچنان اولویت اصلی است.
وی با اشاره به سابقه طولانی سیستان در حوزه کشاورزی و انبار غله ایران بودن این منطقه در گذشته، اظهار داشت: وضعیت آب و نوع زمینها به واسطه قهر طبیعت از بین رفته، اما ما تسلیم نشده و بنبست در کشاورزی را قبول نکردیم.
ولایتیپور افزود: در حال حاضر، شیوههای گذشته منسوخ شده و حتی کشورهایی مانند ترکیه نیز با وجود وضعیت نامناسب آب، از روشهای جدیدی استفاده میکنند. در خصوص حقآبه افغانستان نیز باید گفت که این موضوع تابع قوانین و مقررات خاص خود است که وزارت امور خارجه و ریاست جمهوری بر آن تاکید دارند.
فرماندار زابل با بیان اینکه پیگیریها از طریق دستگاه دیپلماسی در جریان است، گفت: تیمهایی از معتمدین محلی نیز به افغانستان اعزام شدهاند که مشخص شد وضعیت آب در آن سوی مرز مناسب نیست.
وی در ادامه به رویکردهای جدید در کشاورزی اشاره کرد و گفت: با روشهای جدید تغییر کشت و الگوهای کشت را در دستور کار قرار دادهایم. وامهای 16 درصدی نیز برای پروژههای کشاورزی در نظر گرفته شده است.
فرماندار زابل در پایان به توسعه مجتمعهای گلخانهای اشاره کرد و گفت: اخیراً سمت ایجاد مجتمعهای گلخانهای حرکت کردهایم تا از تکگلخانهای خارج شویم. به عنوان مثال، در روستای «اصغر» 11 گلخانه در یک مجتمع افتتاح شد که با توجه به دستگاههای تصفیه و موارد دیگر، نیازی نیست که حتماً به آب رودخانه متکی باشیم. با این شرایط، باید جامعه را به سمتی ببریم که بتوانیم در بحث معیشت و اشتغالزایی گامهای موثری برداریم.
تجارب جهانی که در شرایط مشابه جواب دادهاند
چین از دههها پیش برای مهار ماسههای روان از «شبکههای straw checkerboard»(قرار دادن کاه و حصیر بهصورت شبکهای روی ماسه) و عملیات عظیم جنگلکاری(Three-North Shelterbelt) استفاده کرده است. تجربه نشان میدهد ترکیب سازههای مکانیکی سطحی با برنامه کاشت سریع و مراقبت بلندمدت میتواند فرسایش بادی را کاهش دهد، اما پروژههای بزرگ نیازمند سرمایه هنگفت و مدیریت بلندمدت هستند و بدون مراقبت کافی شکست میخورند.
در شرق آفریقا از جمله کشور کنیا جوامع محلی با ساخت «sand dams» در رودخانههای فصلی، حجم قابلتوجهی آب در ماسه ذخیره میکنند؛ این آب نهتنها تأمینِ آب شرب میکند بلکه آب زیرسطحی را بالا برده و رشد پوشش گیاهی را ممکن میسازد. این تجربه نشان میدهد که سازههای کوچک مبتنی بر جامعه و سازگار با هیدرولوژی محلی، میتوانند تابآوری روستاها را بالا ببرند. البته مدل کنیا بیشتر در بستر رودخانههای فصلی جواب میدهد و انتقال مستقیمش به بستر هامون نیازمند تطبیق فنی است.
پروژه «دیوار سبز بزرگ» آفریقا(Great Green Wall) نمونهای دیگر است. ابتکار بزرگ آفریقا نشان داده رشد پوشش گیاهی مقیاسپذیر ممکن است، اما بدون تأمین بودجه بلندمدت، هماهنگی میان کشورها و تمرکز بر راهحلهای بومی، پروژهها نصفه رها میشوند. موفقیت بخشهایی از پروژه وقتی حاصل شد که جوامع محلی در مرکز تصمیمگیری و بهرهبرداری قرار گرفتند.
تازهترین پروژهها در چین از پنلهای خورشیدی گسترده بهعنوان سایهبان استفاده کردهاند تا تبخیر را کاهش و میکروکلیمات مساعد برای کشت ایجاد کنند که یک نمونه تلفیق انرژی و احیای اراضی محسوب میشود که نشان میدهد راهحلهای چندکارکردی(کاهش تبخیر + تولید برق) میتواند جذاب و پایدار باشد.
در جایی که آب محدود است، فناوریهایی مانند آبیاری قطرهای و مدیریت منابع آب(از جمله Managed Aquifer Recharge) بهشدت کارآمد بودهاند. آبیاری قطرهای مصرف آب را جزئی میکند و MAR با تقویت سفرههای زیرزمینی طول عمر منابع را افزایش میدهد؛ کشورهایی مانند اسپانیا و استرالیا نمونههای موفقی در بکارگیری این ابزارها دارند.
درسهای تجربه جهانی برای سیستان
استفاده از تجارب جهانی نکات مهمی از جمله "هیچ راهحل تکی نجاتبخش نیست، هماهنگی فرامرزی حیاتی است، اهحلهای مبتنی بر جامعه کارآیی بالاتری دارند، ضرورت بهرهگیری از سازوکارهای آبیاری هوشمند و ذخیره زیرسطحی آب و ضرورت ترکیب راهکارهای غیرفعال و فعال" برای مدیریت شرایط امروز سیستان به همراه دارند.
1. هیچ راهحل تکی نجاتبخش نیست: سنتیترین اشتباه، تکمیل پروژههای مکانیکی بدون همراهسازی با بیولوژیک(کاشت) و اجتماعی(مشارکت محلی) است. چین نشان داده شبکههای کاهی و فنس باید بلافاصله با کاشت گونههای مقاوم همراه شوند.
2. هماهنگی فرامرزی حیاتی است:احیای هامون بدون توافق آبی منطقهای و ضمانت حقآبه از سرمنشاها(افغانستان) غیرممکن است؛ تجربه نشان میدهد پروژههای داخلی وقتی با حاشیه فرامرزی تقویت شوند پایدارتر خواهند بود.
3. راهحلهای مبتنی بر جامعه کارآیی بالاتری دارند:نمونه کنیا نشان داد مشارکت مستقیم روستاییان در ساخت و نگهداری سازهها(sand dams) عامل موفقیت است.
4. سازوکارهای آبیاری هوشمند و ذخیره زیرسطحی آب(MAR) باید در دستور کار قرار گیرد. با منابع محدود آبی، تکنولوژیهایی مانند قطرهای و MAR ارزش افزوده بالایی ایجاد میکنند.
5. ترکیب راهکارهای غیرفعال و فعال: ساخت بادشکنها و فنسها(مانند بادشکنهای غیرزنده یا دیوارهای گِلی آزمایشی) میتوانند مؤثر باشند اما تنها در ترکیب با کاشت و نگهداری طولانیمدت ارزش دارند.
پیشنهادهای عملی و فوری برای تصمیمگیران
با توجه به تجربیات جهانی و بررسی شرایط فعلی وقوع بحران زیست محیطی در منطقه سیستان که در پی وقوع خشکسالی، خشک شدن کامل تالاب هامون و وقوع طوفانهای گرد و خاک در منطقه ایجاد شده، چارچوب عمل پنج مرحلهای میتوان پیشنهاد داد.
1. اعلام وضعیت اضطراری آب و خاک در سطح استانی و ملی تا بودجه و سازوکار ویژه برای چند سال تخصیص یابد؛ نظارت و شفافیت در تخصیص بودجه الزامی است.
2. راهاندازی فوری کارگروهی فرامرزی با محوریت دستگاههای دیپلماسی و وزارت نیرو برای احیای حقآبه هامون، مذاکره در خصوص سدها و برنامهریزی مشترک حوضه آبخیز.
3. اجرای برنامههای تثبیت کانونهای ریزگرد بهصورت پایلوت علمی-مهندسی(ترکیب بادشکنهای نفوذپذیر، چکربُرد بیومس و کاشت گونههای بومی)، با قراردادهای نگهداری بلندمدت و مشارکت جوامع محلی(چین و پروژههای موفق نشان میدهند تلفیق لازم است).
4. گسترش فناوری آب-دوستانه در کشاورزی(قطرهای، کشت در گروبگ/کیسه، مدیریت تغذیه گیاهی) بههمراه حمایت مالی و تضمین خرید محصول برای کشاورزان تا از مهاجرت ناخواسته جلوگیری شود.
5. آزمایش و توسعه MAR و پروژههای ذخیره زیرسطحی در زیربخشهای مناسب حوضه برای جبران افت سفره آبخوان و افزایش تابآوری در برابر خشکسالی.
آنچه امروز سیستان و بلوچستان و به ویژه منطقه سیستان را تهدید میکند ترکیبی از تغییر اقلیم، کمآبی ساختاری و مدیریت ناکافی منابع است. آمار کمسابقه بارش(حدود 27 میلیمتر در سال زراعی اخیر) و افزایش طوفانهای 120 روزه پیامدهای ملموسی از تالاب خشک تا مهاجرت روستایی بر جای گذاشته است. اما تاریخ جهانی نشان داده که راههای عملی مانند تلفیق سازهای و بیولوژیک، مدیریت خرد و مشارکتی آب، فناوریهای کممصرف و مهمتر از همه، همکاری فرامرزی و تخصیص منابع پایدار میتواند این مسیر را معکوس کند. اجرای فوری طرحهای کوچکِ مقیاسپذیر همراه با مذاکرات دیپلماتیک درباره حقآبه، تنها طلیعهای است برای بازگرداندن نفس به سرزمین سیستان.