ریسک سیستماتیک ترمز بورس/ارزش دلاری بازار به یکچهارم پنج سال پیش سقوط کرده است
حدود ۶۲ روز از پایان جنگ میان ایران و اسرائیل میگذرد؛ جنگی که شعلههایش در نهایت خاموش شد اما پسلرزهای آن به آینه تمامنمای اقتصاد کشور یعنی بورس رسید و برای چندمین بار، آرامش از این بازار فراری شد.

حدود 62 روز از پایان جنگ میان ایران و اسرائیل میگذرد؛ جنگی که شعلههایش در نهایت خاموش شد اما پسلرزهای آن به آینه تمامنمای اقتصاد کشور یعنی بورس رسید و برای چندمین بار، آرامش از این بازار فراری شد. بررسیها نشان میدهد که طی 40 روز کاری اخیر شاخصها همواره روند اصلاحی را تجربه کردند. این افت پیوسته و نهتنها دارای نوسانهای مقطعی است، بلکه نشانهی بیاعتمادی و خروج پول از این بازار سهام است.
البته در این مدت تنها شاخصها روند اصلاحی را تجربه نکردند بلکه تمامی مولفههای ارزشگذاری بازار نیز عقبگرد داشتند و به نوعی میتوان گفت که بورس تهران در سال 1404 با اعداد سالهای 1396 الی 1397 معامله میشود و قیمتها و ارزشها در کف قیمتی خود قرار دارند. درست است که این روزها تمامی قیمتها در بازار ارزندهاند اما ارزندگی زمانی جذاب است که مشتری در بازار باشد. سالهاست که به واسطه تصمیمات و مجموعه دستکاریها، مشتری در بازار نیست و این ارزندگی دیگر ارزشی ندارد و تنها در بلندمدت باعث میشود که سودسازی صنایع و شرکتها به خطر بیفتد.
بازار سهام اکنون در دام ریسکهاست؛ سلسله ریسکهای داخلی و خارجی باعث شده که بازار روند اصلاحی را تجربه کند. درست است که تنشهای نظامی در کشور به پایان رسیده، اما همچنان ریسک جنگ و افزایش تحریمها برای بازار سرمایه وجود دارد. همین موضوع باعث شده خریداران حضور کمرنگتری در بورس داشته باشند و ترجیح دهند که سرمایههای خود را در بازارهای امنتر همانند طلا و ارز سرمایهگذاری کنند.
سایه سنگین ریسکها روی بورس و عدم توجه متولی به بازار باعث شده که نقدینگی و اعتماد از تالار شیشهای فراری شود و بازار بیش از پنج سال روند اصلاحی را تجربه کند و درمانهای سطحی نیز جوابگوی این تلخیها نباشد.
عقبگرد ارزشها در بورس
براساس آمارهای منتشرشده توسط سازمان بورس، میانگین قیمت به درآمد بورس به کمتر از عدد 6 رسیده است؛ اما بررسی دقیق اعداد و ارقام بازار خرد در بازار نشان میدهد که این عدد در بازار حتی به رقم 5/3 نیز رسیده که نهتنها پایینترین مقدار از تیرماه سال 1394 محسوب میشود بلکه در 10 سال اخیر نیز سابقه نداشته است. بهطور خلاصه میتوان گفت سرمایهگذاران امروز در ازای هر ریال سود شرکتها کمترین بهای ده سال اخیر را پرداخت میکنند. شاید برای سرمایهگذاران تاحدودی جذاب باشد اما شرکتها و صنایع بورسی به واسطه این موضوع وضعیت وخیمی را تجربه میکنند.
در اصل نسبت P/E یا همان قیمت به درآمد معیاری است که نشان میدهد سرمایهگذاران حاضرند برای هر واحد سود یک شرکت چقدر پرداخت کنند و هرچه این عدد کاهش یابد ارزندگی بازار بیشتر است و سرمایهگذاران با خرید سهام در میانمدت میتوانند سود خوبی به دست آورند اما مشکل اساسی اینجاست که به علت بیاعتمادی ایجادشده، سهامداران سرمایههای خود را وارد بازار نمیکنند.
البته روند اصلاحی تنها محدود به این روند نیست. نسبت قیمت به فروش یا همان P/S نیز با افت به محدوده کمتر از 1/3 واحد، که کف جدیدی از مردادماه سال 1397 به حساب میآید، ثبت کرده؛ این موضوع نگرانیها نسبت به آینده درآمدزایی شرکتها را به شدت تهدید میکند.
همچنین نسبت قیمت به سود تقسیمی یا همان P/D به پایینترین سطح ۹ ماهه خود سقوط کرد. در ادامه نیز نسبت قیمت به ارزش دفتری به همان محدوده 1/74 رسیده؛ عددی که از آبانماه سال 1396 تا به امروز بیسابقه بوده است.
کاهش این نسبتها تنها عدد نیستند بلکه عمق بیاعتمادی و نبود پول در بازار سرمایه را نشان میدهد و نتیجه نهایی آن زیان سرمایهگذاران باقیمانده در بورس و افزایش زیان شرکتها و صنایع است.
بازدهی بورس در مردادماه
بازار سهام به عنوان آینه تمامنمای اقتصاد کشور در مردادماه سال جاری یکی از ضعیفترین عملکردهای خود را به نمایش گذاشت. براساس آمار بازار شاخص کل بورس تهران افت 12/96 درصدی را تجربه و شاخص کل هموزن نیز کاهش 9/94 درصدی را ثبت و در محدوده 767 هزار و 981 واحدی آرام گرفت.
بررسیها نشان میدهد که شاخص کل بالاترین افت ماهانه خود را از دیماه 99 تجربه کرده است. همچنین نمانگر ثانویه بازار نیز حدود 10 درصد پایینتر از سطح ابتدای مردادماه قرار دارد. از سوی دیگر این میزان کاهش ماهانه شاخص هموزن نیز از شهریورماه سال 1399 تکرار نشده و میتوان گفت که بازار از تابستان سال 1399 چنین ریزشی را تجربه نکرده است.
ارزش معاملات بورسی در مردادماه سال جاری به طور متوسط به 4 هزار و 849 میلیارد تومان رسیده که کمترین مقدار از مهرماه سال 1403 است. همچنین میانگین ارزش معاملات سهام و حقتقدم در مرداد به ۳۳۱۷ میلیارد تومان رسیده؛ یعنی پایینترین سطح طی ششماه اخیر. همچنین خروج ۱۱ هزار و ۹۸۹ میلیارد تومان پول حقیقی از این بازار (بدون احتساب صندوقهای سهامی) رکود بیسابقه را تأیید میکند.
در ادامه نیز صندوقهای درآمد نیز با سود بالای 30 درصد، شاهد ورود بیش از 12 میلیارد تومان پول حقیقی بودند که این موضوع نشان از فرار سهامداران از ریسک و ورود آنها به حاشیه امن را نشان میدهد.
همچنین در صندوقهای طلا، با وجود افت ارزش معاملات به 3 هزار و 749 میلیارد تومان، ورود 12 هزار و 708 میلیارد تومان پول حقیقی را ثبت کرد.
از سوی دیگر نیز صنایع بانکها و فلزات اساسی بیشترین ارزش معاملات و همچنین بیشترین خروج سرمایه حقیقی را ثبت کردند؛ در مقابل صنعت استخراج کانههای فلزی بیشترین ورود نقدینگی را تجربه کردند.
همچنین ارزش دلاری بازار سرمایه به پایینترین رقم خود در سطح 14 سال اخیر رسید و از مردادماه سال 1399 که در رقم 430 میلیارد دلار قرار داشت، اکنون به حدود 92 میلیارد دلار رسیده؛ میتوان گفت که دارایی مردم در عرض 5 سال به یکچهارم کاهش یافته است.
سایه سنگین تنشها روی بورس
بورس تهران روزهای پرچالشی را تجربه میکند. بهراحتی میتوان این چالش را در عملکرد شاخصها و رفتار سرمایهگذاران دید. سایه ریسکهای ژئوپلیتیک روی بازار سنگینی میکند که نتیجه آن بیاعتمادی روزافزون و کمبود نقدینگی است که معادلات بازار را به شکل قابل توجهی بر هم زده و به نظر میرسد که این مشکل در کوتاهمدت حل شود.
باتوجه به شرایط کنونی، آینده روشنی برای بازار سهام ترسیم نشده است. نبود چشمانداز باعث شده که سرمایهگذاران معاملات خود را متوقف نگه دارند و همچنین خروج نقدینگی از بازار تقویت شود. بسیاری از معاملهگران با رشد شرایط سیاسی و امنیتی بهویژه پس از جنگ 12 روزه و افزایش ریسکهای منطقهای ترجیح میدهند که سرمایههای خود را از بازار خارج کنند و به سراغ بازارهای کمریسکتر بروند.
اعتماد، مهمترین مولفه سرمایهگذاری در هر بازاری به حساب میآید و زمانی که این مولفه خدشهدار شود، سرمایهها از بازار مذکور فراری خواهند بود؛ درنتیجه آن بازار نیز با رکود مواجه میشود. شرایطی چون تغییرات ناگهانی سیاستهای اقتصادی، مداخلات دولتی، دستکاری در بازار، نادیده گرفتن بازار و فشارهای ناشی از شرایط کلان اقتصادی باعث میشود که تصویر بازار برای سرمایهگذاران تیره و تار شود؛ حتی زمانی که سهام موجود در بازار ارزنده باشد، سایه سنگین بیاعتمادی باعث میشود که موج سرمایهها نتوانند وارد بازار شوند.
همین شرایط باعث شده که بازار با کمبود پول مواجه شود. درست است که این موضوع پدیدهای جدید برای بازار نیست اما این روزها نبود نقدینگی به عمق معاملات رسیده و ارزش معاملات در مقایسه با میانگین شش ماه گذشته، کاهش قابل توجهی داشته که این موضوع نشان میدهد تمامی سرمایهگذاران(خرد و کلان) در حالت انتظار به سر میبرند؛ در واقع همه در انتظار نشستهاند تا شرایط بازار و آینده مشخص شود.
از سوی دیگر نباید موضوع ریسکهای خارجی را نادیده گرفت. بورس تهران به واسطه حساسیت خود نسبت به تمامی اخبار داخلی و خارجی واکنش نشان میدهد و به نوعی با هر رویداد سیاسی یا نظامی تغییر موضع میدهد. این حساسیت باعث شده روند اصلاحی بازار همواره تقویت شود و هر روز به زیان سهامداران افزود شود.
درحال حاضر آینده بورس وابسته به تحولات سیاسی و تنشهای ژئوپلیتیک است. هرگونه تغییر رویکرد و وضعیت میتواند تاثیر مستقیمی روی بورس داشته باشد. در سناریوی خوشبینانه اگر فشارهای سیاسی کمی کاهش یابد یا حداقل به ثبات نسبی برسد، زمینه ورود اعتماد به بازار فراهم میشود اما در مقابل، تشدید یا افزایش فشارها میتواند وضعیت بازار سهام را غیرقابل پیشبینی سازد و احتمالاً مجدد شاهد سقوط و رکود در بازار باشیم.
برای نمونه این روزها خبر بازگشت احتمالی مکانیسم ماشه باعث شده بازار سهام روند منفی خود را قوت بخشد. فعال شدن مکانیسم ماشه تاثیر بسزایی روی اقتصاد دارد. در وهله نخست محدودیت صادرات نفت و فرآوردههای نفتی افزایش مییابد؛ این موضوع در ابتدا با توجه به سهم بالای نفت در بودجه عمومی، کسری بودجه را افزایش میدهد و در نهایت باعث کاهش سودسازی برخی از صنایع بورسی میشود.
از سوی دیگر درآمدهای ارزی نیز کاهش خواهد یافت؛ این موضوع افت بیشتر ریال و در نهایت تورم را پی دارد. تجربههای گذشته نشان میدهد در زمانهایی که تهدید به اجرای مکانیسم ماشه ایجاد میشود، سرمایه به سمت دارایی امنتر مثل طلا و ارز میرود و در نهایت نقدینگی از بورس خارج میشود و روند اصلاحی بورس تقویت میشود.
ریسک فصلی بورس
با وجود تمامی این مولفهها، بازار سهام طی سالهای اخیر با پدیدهای با عنوان «ریسک فصلی» روبهرو است. سالهاست کشور با معضل ناترازی انرژی دست و پنجه نرم میکند و این موضوع تا به امروز تاثیر مستقیمی بر روی بازار سرمایه داشته است.
هر ساله در فصل تابستان برق و حتی آب بسیاری از صنایع سهمیهبندی میشود و در فصل سرما گاز صنایع جیرهبندی میشود. همین سهمیهبندیها باعث میشود که میزان تولید صنایع به شدت کاهش یابد و از سوی دیگر با توجه به قطعیهای مکرر، ممکن است تجهیزات و ماشینآلات کارخانجات نیز دچار مشکل شود که با توجه به وارداتی بودن اغلب دستگاهها، این خرابیها هزینه بسیار بالایی برای صنایع دارد و میتواند بخشی از سود آنها را کاهش دهد.
زمانی که انرژی یعنی برق، آب و گاز نباشد، صنایع نمیتوانند به اندازه کافی تولید داشته باشند؛ در وهله نخست کاهش تولید میتواند کاهش سودآوری صنایع را در پی داشته باشد، اما مسئله اصلی اینجاست که بسیاری از این شرکتها صادراتمحور هستند و در برخی برهههای زمانی به علت قطعی مکرر با کاهش تولید و کاهش کیفیت تولید مواجه میشوند که این کاهش کیفیت تاثیر مسقیمی بر روی صادرات دارد و میتواند در میانمدت درآمد ارزی شرکتها را به صورت قابل توجهی کاهش دهد.
بهطور کلی ناترازی انرژی باعث میشود صنایع عقبگرد داشته باشند و طی ماههای خاص در سال با کاهش سود و سرمایهگذاری مواجه شوند. این مجموعه اتفاقات باعث میشود سرمایهگذاران نیز در فصول گرم و سرد سال با توجه به نوع شرکت، سهامداری کنند و حتی برخی از سهامداران در این فصول ترجیح میدهند که معاملهای در بازار انجام ندهند. در نهایت مجموع این معضلات باعث میشود بورس شرایط این روزها را تجربه کند.
بازگشت ارزندگی بورس به شش سال پیش
بهنام علیخانی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «هممیهن» توضیح داد: پیش از آغاز جنگ، شاخص کل بورس روند صعودی خوبی داشت و تا محدوده سه میلیون و ۲۰۰ هزار واحد رشد کرد. اما از آن زمان به بعد، پارامترهای بنیادی دیگر نشانهای برای ادامه رشد نمیدادند و در واقع میتوان گفت جنگ و پیامدهای آن بهانهای شد تا اصلاح مورد نیاز بازار، هم عمیقتر و هم سریعتر از انتظار رخ دهد.
وی ادامه داد: در این دوره اصلاحی، بسیاری از نمادها بین ۲۰ تا ۵۰ درصد افت قیمت را تجربه کردند. همین مسئله باعث شد گروهی از سهامداران، به شکل احساسی و بدون منطق اقتصادی، تصمیم به فروش بگیرند؛ درحالیکه بخشی از این سهام اکنون در محدودههای ارزندگی قرار دارند و حتی با نسبت P/E حدود دو تا سه معامله میشود. فروش چنین سهمهایی در این قیمتها توجیهپذیر نیست.
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به بیاعتمادی به بازار تشریح کرد: چند عامل مهم را میتوان نام برد؛ مشخص نبودن سیاستهای سازمان بورس و وزارت اقتصاد، ابهامات ناشی از جنگ و آینده کوتاهمدت نامطمئن، ناترازی در بخش انرژی و همچنین سطح بالای نرخ سود در بازار درآمد ثابت. نرخهایی که برای درآمد ثابت پیشنهاد میشود در حد ۳۵، ۳۶ و حتی ۳۷ درصد باعث میشود سرمایهگذاران از خرید سهام منصرف شده و سرمایه خود را به سمت بازار کمریسکتر درآمد ثابت ببرند؛ تصمیمی که در شرایط فعلی منطقیتر به نظر میرسد.
علیخانی اظهار کرد: متأسفانه ارزش دلاری بازار سرمایه به سطح شش یا هفت سال قبل برگشته که موضوعی نگرانکننده و حتی بغرنج است. با این حال، در محدوده فعلی بسیاری از سهمها ارزندهاند. اگر ریسکهایی که بر سر بازار سایه انداختهاند کاهش یابند، بازار توانایی رشد قابل توجهی را دارد. در مقطع فعلی، به نظر میرسد قدرت پارامترهای بنیادی به اندازهای نیست که بتواند بر ریسکهای کلان اقتصادی و سیاسی کشور غلبه کند. اما اگر فرصتی داده شود و سیاستهای کلان سازمان بورس و وزارت اقتصاد، با مدیریت آقای مدنیزاده، شفاف شود، ممکن است سهامداران دوباره اعتماد خود را بازیابند.
وی در نهایت گفت: انتشار اخبار ضد و نقیض در مورد سهام عدالت، نمادهای خودرویی و دیگر بخشها، موجب سردرگمی و بیمیلی سهامداران به خرید و سرمایهگذاری شده است. به نظر من اگر سیاست داخلی کشور و ریسکهای منطقهای تعیین تکلیف شود، میتوان گفت در دو یا سه سال اخیر، هیچگاه بازار به اندازه امروز برای خرید ارزنده نبوده است.
بازگشت بورس به گذشته
محمد خبریزاد، کارشناس بازارهای مالی نیز به «هممیهن» گفت: از مرداد ۱۳۹۹ به این سمت، شاخص کل بورس در یک روند نزولی طولانی قرار داشته و به طور کلی شرایط اقتصاد کشور رو به افول بوده و تقریباً همه تصمیمات اقتصادی اثری منفی بر بازار سرمایه گذاشتهاند؛ مهمترین ضربه را افزایش نرخ بهره زده است. در سال ۱۳۹۹ نرخ بهره بانکی حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد بود. امروز نرخ اوراق دولتی به 35/6 درصد و اوراق شرکتی به بیش از ۴۰ درصد رسیده. این افزایش شدید نرخ بهره در فاصله ۱۴۰۰ تا امروز جذابیت سرمایهگذاری در سهام را به شدت کاهش داده است.
وی در ادامه افزود: فاصله قابلتوجه بین نرخ دلار آزاد و دلارهای دولتی (نیما، توافقی و...) عامل مهم دیگری بوده است. در برخی مقاطع این اختلاف به ۵۰ درصد هم رسیده. این شکاف باعث شده درآمد شرکتهای صادراتمحور بورسی کاهش یابد؛ سود ارزی آنها بر اساس دلار نیما یا توافقی محاسبه شده، درحالیکه هزینههایشان متناسب با دلار آزاد و تورم عمومی بالا رفته. نتیجه این روند را در کاهش حاشیه سود ناخالص میبینیم که از حدود ۳۰ درصد در سال ۱۳۹۸ به تنها ۲۱ درصد در تابستان ۱۴۰۴رسیده است.
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به تاثیر سیاستها و دستورالعملهای یکشبه روی بورس توضیح داد: این هم عامل کلیدی است. نمونهاش دستورالعمل اردیبهشت ۱۴۰۲ درباره پالایشگاهها یا محدودیتهای صادرات فولاد در سال ۱۴۰۱. هر بار که بازار نشانههای بازگشت نشان داده، یک بخشنامه منتشر شده که اعتماد سرمایهگذاران را بلافاصله از بین برده و روند صعودی را قطع کرده است. در کنار نرخهای بانکی، افزایش سالبهسال انتشار اوراق دولتی، هم نرخ بهره را بالا برده و هم رقیبی جدی برای بازار سهام ایجاد کرده است. وقتی اوراق سود ثابت و نسبتاً بالایی ارائه میدهند، طبیعی است که جذابیت سهام کاهش پیدا میکند.
خبریزاد اظهار کرد: ریسکهای سیاسی و جنگی اثر مستقیم بر اقتصاد و در نتیجه بر بازار سرمایه داشتهاند. فضای ابهام سیاسی و غبارآلود فعلی، حتی با وجود ارزندگی بازار و حداقلی بودن پارامترهای بنیادی، مانع از شکلگیری موج تازه خرید شده است. تا زمانی که این فضا شفاف نشود، انتظار بهبود پایدار در بورس واقعبینانه نیست.
این کارشناس بازار سرمایه توضیح داد: ارزش دلاری بازار به محدوده سال ۱۳۹۸ رسیده، اما تفاوت بزرگ اینجاست که از آن زمان تاکنون شرکتهای زیادی به بورس اضافه شدهاند. اگر این نمادها و افزایش سرمایهها را حذف کنیم، ارزش فعلی حتی به ابتدای دهه ۱۳۹۰ بازمیگردد. به عبارت دیگر، بازار در پایینترین سطوح ارزندگی یک دهه اخیر قرار دارد. همچنین رشد بیرویه و بیبرنامه صندوقهای سهامی و اهرمی چه صندوقهای عادی، چه بخشی و چه اهرمی، باعث شده توازن بازار بر هم بخورد. این عدم تعادل در روزهای منفی، شدت سقوط را چند برابر کرده و روند نزولی را تسریع کرده است.
فرار پول از بازار سرمایه
پیام الیاسکردی، کارشناس بازار سرمایه نیز در گفتوگو با «هممیهن» اظهار کرد: واقعیت این است که من هیچ دلیل مهمتری برای ریزش بازار نسبت به ریسک سیستماتیک نمیبینم. در مقایسه با سایر عوامل مثل تغییرات نرخ ارز، نرخ سود بانکی یا حتی وضعیت بودجه، این ریسک به قدری بزرگ و پررنگ است که بر همه نسبتهای مالی و حتی بر سهامی که در کف قیمتی خود هستند تأثیر گذاشته است.
اکنون در بازار سهام شرکتهایی داریم که هم از نظر بنیادی و هم از نظر قیمتی بسیار جذاباند، ولی نکته اینجاست که وقتی سایه یک ریسک کلان و غیرقابل پیشبینی روی کل بازار وجود دارد، سرمایهگذار تمایلی به ورود ندارد. ارزش دلاری بازار سرمایه ما امروز به محدوده سال ۱۳۹۸ و حتی پایینتر برگشته، این موضوع یک سیگنال روشن است که نه شرایط اقتصادی داخلی و نه فضای سیاسی اجازه رشد را ندادهاند.
الیاسکردی توضیح داد: مهمترین مصداق فعلی را باید در تنشهای سیاسی و امنیتی منطقهای جستوجو کرد. در ماههای اخیر، ما شاهد اظهارنظرهای جدی و حتی تند میان مقامات اسرائیلی و مقامات ایرانی بودهایم. هرچند در نگاه اول این تنشها لفظی هستند، اما پتانسیل بالایی برای ایجاد پیامدهای واقعی دارند. بازارهای جهانی سهام، چه در نیویورک باشد و چه در توکیو، به شدت آیندهنگرند؛ یعنی حتی احتمال یک ریسک بزرگ را نیز جدی میگیرند و با واکنش پیشگیرانه، سرمایه را به مکانهای امنتر منتقل میکنند.
طبیعتاً در ایران هم همین اتفاق میافتد. تا وقتی که این ریسکها بهوضوح کاهش پیدا نکنند، قیمتها ممکن است همچنان در محدوده ارزنده باقی بمانند، ولی جریان سرمایه جدید وارد بازار نخواهد شد. ما یک قاعده نانوشته در بازار داریم که میگوید: «پول از ریسک فرار میکند». این یعنی تا زمانی که سرمایهگذار خطر را ببیند، ترجیح میدهد حتی از یک فرصت خوب هم بگذرد.
این کارشناس بازار سرمایه در نهایت گفت: اکر متغیرهای سیاسی و امنیتی در بازار بهبود پیدا نکند، در کوتاهمدت بازار نمیتواند روند مثبتی داشته باشد اما در بلندمدت، تجربه نشان داده قیمتهای پایین همیشه جاذبه خود را دارند؛ به شرطی که سایه ریسک کلان از بازار کنار برود. در غیر اینصورت، ما با بازاری مواجه خواهیم بود که ارزش ذاتی بالا دارد، ولی عملاً در رکود باقی میماند.