| کد مطلب: ۴۲۲۱۱

نفت و انرژی در سایه جنگ

اولین قسمت از گفتگویی تخصصی درباره مطالعات ریسک بازار انرژی در خاورمیانه و جهان تقدیم شما می‌شود. گفتگو با دکتر کارن یانگ، کارشناس برجسته بازار انرژی و عضو کلیدی مؤسسه خاورمیانه

نفت و انرژی در سایه جنگ

به گزارش هم‌میهن آنلاین، دکتر یانگ گفت‌وگویی جالب درباره پیوند بین درگیری خاورمیانه و بازار انرژی انجام داده اند که خواندنش خالی از لطف نیست.

*به‌نظر می‌رسد که وقتی درگیری جدیدی در خاورمیانه آغاز می‌شود، بسیاری بلافاصله افزایش قیمت انرژی را انتظار دارند. اما این بار چنین اتفاقی نیفتاده. دست‌کم به‌اندازه گذشته شاهد افزایش چشمگیر قیمت نفت نبوده‌ایم. آیا این برداشت من درست است؟

دکتر یانگ: بله، شما درست می‌گویید. در واقع، می‌توان این وضعیت را نوعی «گسست» میان ریسک ژئوپلیتیکی در منطقه و نوسان قیمت نفت دانست. این روند از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به‌وضوح مشهود است، اما حتی می‌توان آن را به حدود سال ۲۰۱۶ هم برگرداند. دلیل اصلی این تغییر، عرضه است.

پس از انقلاب نفت شیل، شاهد وفور منابع نفتی غیر اوپک بوده‌ایم؛ از جمله در ایالات متحده، کانادا و دیگر کشورهای نیم‌کره غربی. این منابع، نوعی «حاشیه امنیت» برای بازار ایجاد کرده‌اند.

بازار نفت نیز از نظر سطح تقاضا در وضعیت باثباتی قرار دارد. بخشی از این ثبات به وضعیت روابط تجاری و تعرفه‌ای میان ایالات متحده و چین مربوط می‌شود.

اما شاید مهم‌ترین عامل، بهبود کارایی مصرف انرژی در سطح جهانی است. ما دیگر مانند دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ برای رشد یک درصدی تولید ناخالص داخلی، نیازی به مصرف یک بشکه نفت نداریم. در حال حاضر، در کشورهای پیشرفته تنها به حدود نیمی از آن میزان نیاز داریم.

 

روند کاهشی وابستگی جهانی به نفت

*یعنی در کل، مصرف نفت نسبت به گذشته در اقتصادهای بزرگ کاهش یافته؟

دکتر یانگ: دقیقاً. ما اکنون انرژی را به شکل بهینه‌تری مصرف می‌کنیم و کمتر به نفت وابسته‌ایم، به‌ویژه در کشورهای توسعه‌یافته. این یک خبر خوب است. حتی در اقتصادهای نوظهور مانند چین، تحولات مثبتی در حال رخ دادن است.

برای نخستین بار، در همین ماه جاری، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد از سبد تولید برق چین از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌شود.

البته چین همچنان مقادیر زیادی زغال‌سنگ مصرف می‌کند، اما وابستگی آن به واردات نفت کاهش یافته است، زیرا بیشتر انرژی مورد نیاز خود را از داخل تأمین می‌کند. این تحولات نشان می‌دهد که اگرچه تقاضای جهانی برای انرژی همچنان در حال افزایش است، اما شیوه استفاده از نفت تغییر کرده و کمتر به آن تکیه داریم.

 

پیامدهای این تغییرات برای خاورمیانه

*این شرایط چه معنایی برای منطقه خاورمیانه دارد، به‌ویژه از منظر قیمت‌گذاری در بازار نفت؟

دکتر یانگ: این بدان معناست که فعالان بازار نفت و معامله‌گران اکنون می‌دانند که بازار از نظر عرضه در وضعیت خوبی قرار دارد. منابع جایگزین جغرافیایی نیز در دسترس‌اند و اقتصاد جهانی کمتر به این کالای خاص وابسته شده است.

در نتیجه، واکنش بازار به رویدادهای امنیتی منطقه‌ای کاهش یافته است، مگر اینکه حمله‌ای مستقیم به یک تأسیسات پالایش، تولید یا مسیر انتقال مانند تنگه هرمز صورت گیرد.

حتی در مواردی که تنش‌ها افزایش یافته‌اند — برای مثال حملات مستقیم میان ایران و اسرائیل — بازار با افت‌وخیز مقطعی مواجه شده، اما قیمت‌ها به‌سرعت تثبیت شده‌اند.

نمونه بارز آن زمانی بود که قیمت نفت از ۸۰ دلار به محدوده ۶۵ دلار در کمتر از ۲۴ ساعت سقوط کرد. چنین نوسانی، در نوع خود شدید اما گذرا بود.

 

چین و کاهش تقاضای نفت

*بیایید دوباره به موضوع چین بازگردیم. شما گفتید که ۲۵ درصد از سبد تولید برق این کشور اکنون تجدیدپذیر است — این رقم بسیار بالاست. آیا کاهش مصرف نفت و گاز در چین فقط به دلیل توسعه انرژی‌های پاک است، یا افت اقتصادی این کشور هم نقش دارد؟

دکتر یانگ: ترکیبی از هر دو عامل است. رشد اقتصادی چین کند شده و این مسئله بر میزان تقاضای انرژی تأثیر گذاشته است. اما هم‌زمان، سرمایه‌گذاری عظیمی در توسعه ظرفیت‌های تجدیدپذیر انجام داده‌اند. این روند نه تنها وابستگی به واردات نفت را کاهش می‌دهد، بلکه نوعی بازتعریف برای نقش چین در بازار جهانی انرژی نیز به همراه دارد.

 

واردات نفت چین و بهره‌برداری از بازارهای تحریمی

دکتر کارن یانگ: چین همچنان مقدار زیادی نفت وارد می‌کند و یکی از بهره‌برداران اصلی نفت ارزان‌قیمت عرضه‌شده از سوی ایران و روسیه بوده است. این واردات اغلب از مسیرهایی انجام می‌شود که به آن‌ها "ناوگان‌های تاریک" یا نفت تحریمی می‌گویند. بخش زیادی از این نفت به پالایشگاه‌های مستقل چین، موسوم به "تی‌پات" ارسال می‌شود که استفاده‌های متنوعی از آن می‌کنند.

چین همچنین از فرصت جنگ اوکراین و حمله روسیه در سال ۲۰۲۲ بهره برده تا ذخایر راهبردی نفت خود را تقویت کند. در حالی‌ که ایالات متحده بخش قابل توجهی از ذخایر نفت استراتژیک خود را فروخته، چین مسیر عکس را در پیش گرفته و نفت ارزان را خریده و در انبار ذخیره کرده است.

بنابراین، اگرچه مصرف نفت خارجی چین کاهش یافته، اما این به معنای بی‌نیازی نیست. آن‌ها همچنان نفت را می‌خواهند، حتی اگر در حال حاضر آن را مصرف نکنند. آن‌ها صرفاً از قیمت پایین برای انباشت بهره‌برداری کرده‌اند.

 

آینده نفت شیل آمریکا

*شما اشاره کردید که انقلاب نفت شیل آمریکا، نقش مهمی در ایجاد ثبات در بازار جهانی داشته. اما این روزها خبرهایی می‌خوانیم مبنی بر اینکه تولیدکنندگان شیل دیگر تمایلی به حفاری ندارند چون قیمت نفت به حدی نیست که هزینه‌هایشان را پوشش دهد. آیا این مسئله در آینده عرضه جهانی اثرگذار خواهد بود؟

دکتر یانگ: بله، این یک چالش جدی است. وقتی رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید "حفاری کنید!" واقعیت این است که انگیزه اقتصادی برای تولیدکنندگان وجود ندارد، به‌ویژه وقتی قیمت نفت حدود ۶۴ دلار در هر بشکه باشد.

بخشی از هزینه‌ها – حدود ۲۰ درصد در مناطق مانند پرمین – به هزینه فولاد برای لوله‌ها مربوط می‌شود. با اعمال تعرفه بر فولاد، تولید در آمریکا گران‌تر و کمتر اقتصادی شده است. به همین دلیل، تولیدکنندگان چندان مشتاق افزایش تولید نیستند.

با این حال، تولید نفت آمریکا در حال حاضر در بالاترین سطح تاریخ خود قرار دارد — حدود ۲۱ میلیون بشکه در روز. این رقم فوق‌العاده‌ای است و طی دهه گذشته با سرعت زیادی محقق شده.

اما سؤال این است که این وضعیت تا چه زمانی پایدار خواهد ماند؟ آمریکا برای همیشه بزرگ‌ترین تولیدکننده نخواهد بود. مسائل زمین‌شناسی، سرمایه‌گذاری، سیاست‌های داخلی و مالیات‌های بالقوه مانند مالیات کربن، همگی در این روند مؤثرند.

در حال حاضر، آینده نفت شیل باثبات ولی بدون رشد چشمگیر است، به‌ویژه در این محدوده قیمتی. برای تولیدکنندگان شیل، قیمت ۶۰ دلار مطلوب نیست. ۶۵ دلار قابل‌قبول است. ۷۰ دلار و بالاتر، وضعیت خوبی محسوب می‌شود. بنابراین، حاشیه سود آن‌ها بسیار محدود شده است.

 

سناریوی بستن تنگه هرمز توسط ایران

*بیایید به خاورمیانه بازگردیم. وقتی از ما در Beacon یا دیگر تحلیل‌گران درباره واکنش احتمالی ایران به اقدامات آمریکا یا اسرائیل می‌پرسند، معمولاً حملات موشکی یا اقدامات از طریق شبکه‌های نیابتی مطرح می‌شود. اما همیشه یک نفر می‌پرسد: "آیا ایران تنگه هرمز را خواهد بست؟" به نظر می‌رسد این سناریو را کمتر جدی می‌گیریم. آیا در این تحلیل اشتباه کرده‌ایم؟ آیا واقعاً این اقدام محتمل است؟ مگر نه اینکه چنین کاری به اقتصاد خود ایران و همسایگانش آسیب می‌زند؟

دکتر یانگ: تا این لحظه ایران تصمیم گرفته که چنین اقدامی نکند. واکنش آن‌ها تا به امروز کاملاً حساب‌شده و کنترل‌شده بوده. مثلاً در آخرین دور تنش، آن‌ها قطر را به‌عنوان مسیر اقدام انتخاب کردند — تنها کشور شورای همکاری خلیج فارس که روابط خوبی با تهران دارد. چون می‌دانستند قطر واکنش نظامی نشان نخواهد داد. اگر هدف‌شان بحرین یا عربستان بود، وضعیت فرق می‌کرد.

اما اگر در آینده تنش‌ها تشدید شود، بله، ایران بارها تهدید کرده که اگر نتواند نفت صادر کند، دیگران نیز نباید بتوانند. ولی در عمل، با توجه به حضور نظامی گسترده در منطقه، امکان بسته نگه‌داشتن تنگه برای مدت طولانی وجود ندارد. ایران تنها در شرایطی که زیر ضرب شدید قرار گیرد — یا اگر اسرائیل زیرساخت انرژی ایران را هدف قرار دهد — شاید به آن روی آورد. ولی در شرایط فعلی، چنین اقدامی بسیار بعید به نظر می‌رسد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
آخرین اخبار