سقوط اقتصادهای فقیر در دره ارزش دلار/تغییر نرخ بهره توسط فدرال رزرو عامل اصلی کاهش ارزش دلار است
اساساً دلار ضعیف به این معنی است که میتوان دلار آمریکا را با مقادیر کمتری از ارز خارجی مبادله کرد. تأثیر این امر این است که کالاهایی که به دلار آمریکا قیمتگذاری میشوند و همچنین کالاهایی که در کشورهای غیرآمریکایی تولید میشوند، برای مصرفکنندگان آمریکایی گرانتر میشوند

ارزش دلار آمریکا در پاییز و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ به دلیل رشد اقتصادی نسبتاً قوی ایالات متحده، در حال افزایش بود و پس از پیروزی ترامپ در ماه نوامبر به امید اینکه او ممکن است این روند را ادامه دهد، همچنان تقویت میشد. صحبت از سیاست تجاری او نیز تأثیرگذار بود، زیرا بسیاری از سرمایهگذاران بر این باور بودند که تعرفههایی که ترامپ وعده داده بود، تورم را افزایش میدهد و بانک مرکزی ایالات متحده، فدرال رزرو را مجبور به افزایش نرخ بهره میکند یا حداقل آنها را به سرعت مورد انتظار کاهش نمیدهد.
بر اساس گزارش بیبیسی انگلیسی، چشمانداز نرخهای بالاتر بهره در ایالات متحده، دلار را جذابتر میکند زیرا به این معنی است که سرمایهگذاران در مقایسه با سایر ارزها پول نقد دلاری بیشتری به دست خواهند آورد. اما محاسبات در ماههای اخیر تغییر کرده است، زیرا جزئیات تعرفههای دونالد ترامپ عدم قطعیت زیادی در مورد تأثیر این تعرفهها ایجاد کرده است. از این رو اکنون انتظار میرود رشد اقتصادی ایالات متحده به طور گسترده تضعیف شود. این امر تأثیر غیرمستقیمی بر دلار و کاهش ارزش آن داشته است.
دلار ارز اصلی مورد استفاده در تجارت بینالمللی است و حدود نیمی از صورتحسابهای تجارت جهانی به دلار آمریکا انجام میشود. اما حالا کاهش ارزش دلار روندی ادامهدار شده است و در این میان موسسه گلدمن ساکس هشدار داده است که این روند هنوز پایان نیافته و احتمال افت بیشتر دلار وجود دارد. یان هاتزیوس، یکی از اقتصاددانان ارشد این موسسه با اشاره به دشواری پیشبینی نرخ ارز، میگوید که افت ۵ درصدی اخیر در ارزش دلار در برابر سبد وزنی شرکای تجاری، میتواند ادامهدار باشد و اثرات قابلتوجهی بر اقتصاد ایالات متحده بگذارد.
کاهش ارزش دلار احتمالاً هزینه واردات را افزایش میدهد؛ در نتیجه فشارهای تورمی را تشدید میکند. در عین حال، تضعیف دلار ارزانتر شدن صادرات آمریکا به بازارهای جهانی را به همراه دارد که این موضوع خود میتواند به سود تراز تجاری این کشور باشد.
از این رو تحلیلگران هشدار میدهند که با تزلزل ارزش دلار، بانکهای مرکزی جهان در تنگنا قرار گرفتهاند، و این بانکها چه ارزش پول خود را کاهش دهند و چه ندهند در این تنگنا گرفتارند.
دلار ضعیف چیست؟
دلار ضعیف به روند نزولی ارزش دلار آمریکا نسبت به سایر ارزهای خارجی اشاره دارد. رایجترین ارز مورد مقایسه، یورو است. بنابراین اگر یورو در مقایسه با دلار در حال افزایش قیمت باشد، گفته میشود که دلار در آن زمان در حال تضعیف است. اصطلاح دلار ضعیف برای توصیف یک دوره زمانی پایدار، و نه دو یا سه روز نوسان قیمت، استفاده میشود.
قدرت ارز یک کشور درست مانند اقتصاد آن روندی چرخهای دارد، بنابراین دورههای طولانی قدرت و ضعف یک ارز اجتنابناپذیر است. چنین دورههایی ممکن است به دلایلی غیرمرتبط با امور داخلی رخ دهند. رویدادهای ژئوپلیتیکی، بحرانهای اقلیمی، فشار مالی ناشی از ساخت و ساز بیش از حد یا حتی روندهای کاهش جمعیت میتواند به طرق مختلف بر ارز یک کشور فشار آورد و باعث ایجاد قدرت یا ضعف نسبی در طول سالها یا دههها شود.
در دورهای از سیاستهای پولی انقباضی، زمانی که فدرالرزرو نرخ بهره را افزایش میدهد، احتمالاً دلار آمریکا تقویت میشود. برعکس دلار ضعیف در زمانی رخ میدهد که فدرال رزرو به عنوان بخشی از سیاست پولی انبساطی، نرخ بهره را کاهش میدهد.
به گزارش اینوستوپدیا، اساساً دلار ضعیف به این معنی است که میتوان دلار آمریکا را با مقادیر کمتری از ارز خارجی مبادله کرد. تأثیر این امر این است که کالاهایی که به دلار آمریکا قیمتگذاری میشوند و همچنین کالاهایی که در کشورهای غیرآمریکایی تولید میشوند، برای مصرفکنندگان آمریکایی گرانتر میشوند.
تضعیف دلار پیامدهای متعددی را به دنبال دارد، و همه این پیامدها منفی نیستند. تضعیف دلار به این معنی است که واردات ایالات متحده گرانتر تمام میشود، اما دیگر معنی آن این است که صادرات برای مصرفکنندگان در کشورهایی خارج از ایالات متحده جذابتر است.
کشوری که وارداتش بیشتر از صادراتش باشد، معمولاً ارز قوی را ترجیح میدهد. با این حال، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، اکثر کشورهای توسعهیافته سیاستهایی را دنبال کردهاند که به نفع ارزهای ضعیفتر است. بر اساس گزارش اینوستوپدیا تضعیف دلار میتواند به کارخانههای ایالات متحده اجازه دهد تا به روشهایی رقابتی بقا یابند، مثلاً کارگران زیادی را استخدام کند و در نتیجه اقتصاد ایالات متحده را تحریک کند. اما عوامل بسیاری و نهفقط اصول اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی یا کسری تجاری، وجود دارند که در این امر دخیل هستند.
دلار ضعیف ممکن است برای شهروندان آمریکایی که مایل به گذراندن تعطیلات در کشورهای خارجی هستند، خبر بدی باشد، اما میتواند خبر خوبی برای جاذبههای گردشگری ایالات متحده باشد، زیرا به این معنی هم خواهد بود که ایالات متحده مقصدی جذابتر برای مسافران بینالمللی است.
دلار ضعیف ایالات متحده میتواند بهطور موثر کسری تجاری این کشور را کاهش دهد. وقتی صادرات ایالات متحده در بازار خارجی رقابتیتر میشود، تولیدکنندگان آمریکایی منابع بیشتری را به تولید کالاهایی اختصاص میدهند که خریداران خارجی از ایالات متحده میخواهند. اما سیاستگذاران و رهبران تجاری هیچ اجماعی در مورد اینکه ارز ضعیفتر بهتر است یا ارز قویتر ندارند. بحث دلار ضعیف به یک موضوع ثابت سیاسی در قرن بیست و یکم تبدیل شده است.
چرا دلار در حال تضعیف است؟
کارشناسان اولین عامل اصلی کاهش ارزش دلار آمریکا را تغییر نرخ بهره فدرال رزرو میدانند. در سالهای گذشته، فدرال رزرو برای مقابله با تورم، نرخها را به شدت افزایش داد. اما تا اوایل سال ۲۰۲۵، تورم روندی کاهشی یافت. فدرال رزرو با توقف افزایش بیشتر نرخها و حتی اعلام کاهش احتمالی نرخها، به این امر واکنش نشان داد. وقتی نرخهای بهره در ایالات متحده کاهش مییابد، سرمایهگذاران خارجی علاقه خود را به داراییهای دلاری از دست میدهند.
این امر باعث کاهش تقاضا برای این ارز میشود. نرخ بهره پایینتر، بازده اوراق قرضه دولتی را کاهش میدهد. سایر بانکهای مرکزی مانند بانک مرکزی اروپا نرخهای بالاتری را حفظ کردند. سرمایه به جای ایالات متحده، به اروپا و آسیا سرازیر شد و معاملهگران دلار را به نفع ارزهای با بازده بالاتر فروختند.
یکی دیگر از دلایل اصلی کاهش دلار ایالات متحده، افزایش سریع بدهی ملی این کشور است. از سال 2025، بدهی ایالات متحده از 35 تریلیون دلار عبور کرده است. عوامل متعددی در این امر نقش دارند؛ از جمله افزایش هزینههای دفاعی و مراقبتهای بهداشتی، ابتکارات پرهزینه اقلیمی و پروژههای زیرساختی، پرداختهای بهره بالا به دلیل افزایش نرخهای گذشته. در نتیجه سرمایهگذاران خارجی نگران هستند. بدهی بالا به معنای استقراض بیشتر، چاپ بیشتر و در نهایت تورم بیشتر است. وقتی سرمایهگذاران از ناتوانی یک کشور در مدیریت بدهیهایش میترسند، به جای دیگری نقل مکان میکنند. این امر تقاضا برای اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده را کاهش میدهد. وقتی اوراق قرضه از رونق میافتد، دلار نیز از رونق میافتد.
دلیل دیگر، شتاب روند جهانی دلارزدایی است. سالهاست که کشورها نگرانی خود را در مورد تسلط دلار ابراز کردهاند. در سال 2025، اقداماتی هم در این باره صورت گرفت: چین و برزیل با یوان و رئال معامله میکنند. روسیه و هند از ارزهای محلی یا طلا برای معاملات استفاده میکنند، کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی پرداختهای غیردلاری را برای نفت میپذیرند، حتی بانکهای مرکزی نیز در حال انتقال ذخایر خود هستند. صندوق بینالمللی پول گزارش داده که دلار اکنون کمتر از 58 درصد از ذخایر ارزی جهانی را تشکیل میدهد: پایینترین سطح در دو دهه گذشته.
این روند دلارزدایی به دلایل زیر قویتر میشود: کشورها خواهان استقلال از تحریمهای ایالات متحده هستند، ارزهای دیجیتال جایگزینهایی برای سیستمهای مبتنی بر دلار به همراه دارند، و تنشهای سیاسی، داراییهای ایالات متحده را کمتر قابل اعتماد میکنند. در نتیجه این تغییرات به طور پیوسته تقاضا برای دلار را در صحنه جهانی کاهش میدهند.
فراتر از اقتصاد، سیاستهای ایالات متحده نیز نقش مهمی در سقوط دلار ایفا میکنند. غیرقابل پیشبینی بودن سیاست خارجی، شرکای جهانی را نگران میکند. این مسائل در کنار هم، اعتماد به دلار ایالات متحده را کاهش میدهند و روند نزولی آن را تسریع میکنند.
در نقطه مقابل، هند به لطف فناوری و زیرساختها، بیش از ۷ درصد رشد کرده است، منطقه یورو با تقاضای داخلی قوی در حال بازگشت به صحنه اقتصاد جهانی است، و ژاپن سرانجام شاهد رشد مصرف مبتنی بر دستمزد است. همانطور که این اقتصادها سرمایه جهانی را جذب میکنند، ارزهای آنها تقویت میشود. سرمایهگذاران پول را از داراییهای دلاری خارج کرده و آن را به یورو، روپیه و ین تبدیل میکنند. این جریان وجوه، دلار را بیشتر تضعیف میکند و یک چرخه خودتقویتکننده ایجاد میکند.
یکی دیگر از نیروهای مخرب، ظهور ارزهای دیجیتال و سیستمهای مالی مبتنی بر بلاکچین است. کارشناسان پیشبینی میکنند در سال ۲۰۲۵ یوان دیجیتال چین به طور گسترده در آسیا و آفریقا مورد استفاده قرار میگیرد. از طرفی اروپا هم در حال آزمایش ارز دیجیتال خود است.
بانکهای مرکزی چه میکنند؟
به گزارش سیانبیسی، کاهش ارزش دلار و تأثیر موجی آن بر سایر ارزها، ترکیبی از آرامش و دردسر را برای بانکهای مرکزی در سراسر جهان به ارمغان آورده است.
در هفتههای اخیر عدم اطمینان در مورد سیاستگذاری ایالات متحده منجر به خروج از پذیرش دلار و اوراق خزانهداری ایالات متحده شده است؛ بهطوری که به گزارش بیزینس اینسایدر شاخص دلار تاکنون در سال جاری بیش از 9 درصد تضعیف شده است. ناظران بازار کاهش بیشتر را پیشبینی میکنند و به گزارش فایننشال تایمز، سرمایهگذاران خارجی از ابتدای مارس بیش از ۶۰ میلیارد دلار از بازار سهام آمریکا خارج کردهاند.
طبق جدیدترین نظرسنجی مدیران صندوق جهانی بانک آمریکا، 61 درصد از شرکتکنندگان پیشبینی میکنند که ارزش دلار در 12 ماه آینده کاهش یابد؛ این بدبینانهترین چشمانداز سرمایهگذاران بزرگ در تقریباً 20 سال گذشته است. از طرفی بر اساس گزارش فایننشالتایمز بازارهای مالی آمریکا در ۱۰۰ روز نخست دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، بدترین عملکرد خود را در ۵۰ سال گذشته ثبت کردهاند.
سیانبیسی در گزارش خود هشدار داده است که خروج از داراییهای ایالات متحده ممکن است نشاندهنده بحران گستردهتر اعتماد باشد و با تضعیف دلار سرریزهای احتمالی مانند تورم وارداتی بالاتر با آن همراه شود.
کاهش ارزش دلار آمریکا باعث شده است که سایر ارزها، بهویژه ارزهای امن مانند ین ژاپن، فرانک سوئیس و همچنین یورو، در برابر آن افزایش قیمت داشته باشند. از ابتدای سال، ین ژاپن بیش از 10 درصد در برابر دلار آمریکا تقویت شده است، درحالیکه فرانک سوئیس و یورو حدود 11 درصد افزایش ارزش داشتهاند.
جدا از ارزهای امن، ارزهای دیگری که امسال در برابر دلار تقویت شدهاند عبارتند از پزوی مکزیک با 5/5 درصد افزایش در برابر دلار آمریکا و دلار کانادا با بیش از 4 درصد افزایش ارزش. زلوتی لهستان بیش از 9 درصد و روبل روسیه بیش از 22 درصد در برابر دلار آمریکا افزایش ارزش داشتهاند.
با این حال، برخی از ارزهای بازارهای نوظهور بهرغم ضعف دلار آمریکا، کاهش ارزش داشتهاند. دونگ ویتنام و روپیه اندونزی در اوایل این ماه به پایینترین سطح خود در برابر دلار آمریکا رسیدند. لیر ترکیه نیز هفته گذشته به پایینترین سطح خود رسید. یوان چین تقریباً دو هفته پیش به پایینترین سطح خود در برابر دلار رسید، اما از آن زمان تاکنون تقویت شده است.
تحلیلگران سیانبیسی معتقدند که به جز چند استثنا تضعیف دلار آمریکا برای دولتها و بانکهای مرکزی در سراسر جهان مایه آسودگی خاطر است. آدام باتون، تحلیلگر ارشد ارز در ForexLive، میگوید: «بیشتر بانکهای مرکزی از کاهش ۱۰ تا ۲۰ درصدی دلار آمریکا خوشحال خواهند شد.» به باور این تحلیلگر قدرت دلار سالهاست که یک مشکل همیشگی بوده و برای کشورهایی که نرخ ارز آنها به دلار ثابت است، دردسرساز است. وضعیت فعلی دلار آمریکا فضای تنفسی بیشتری برای بانکهای مرکزی جهت کاهش نرخ بهره فراهم میکند.
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی اگرچه یک ارز محلی قویتر ممکن است به مهار تورم از طریق واردات ارزانتر کمک کند، اما رقابتپذیری صادرات را بهویژه تحت تعرفههای جدید ایالات متحده که در آن آسیا به عنوان بزرگترین تولیدکننده کالاهای جهان بیشتر هدف گرفته شده است، پیچیده میکند. بر این اساس کاهش ارزش پول احتمالاً در بازارهای نوظهور، بهویژه در آسیا، بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
بازارهای نوظهور با تورم بالا، بدهی و خطرات فرار سرمایه روبهرو هستند که کاهش ارزش پول را خطرناک میکند و کاهش ارزش پول میتواند توسط دولت ایالات متحده به عنوان یک اقدام تجاری تلقی شود اما تلافیجویی را به دنبال داشته باشد.
کارشناسان موسسه فیچ ریتینگز بر این باورند اقتصادهای نوظهور شاید تمایلی به کاهش نرخ بهره نداشته باشند، زیرا این امر میتواند بر بار بدهی خانوارها و شرکتهای داخلی که به دلار آمریکا وام گرفتهاند، تأثیر بگذارد.
اثر ارزش دلار بر اقتصادهای نوظهور
به گزارش اکونومیست، کاهش ارزش دلار معمولاً برای کشورهای در حال توسعه خوب است. از آنجا که کشورهای فقیر بیشتر از کشورهای ثروتمند با ارز دلار مقروض میشوند، با کاهش ارزش این ارز هم مسلماً بار سنگینی بدهیهای این کشورها کمتر میشود. در عین حال واردات ارزانتر میشود و از آنجایی که محدودیت ذخایر خارجی مشخصه این کشورهاست، با کاهش ارزش دلار این ذخایر اندکی به آرامش میرسد و سرمایهگذاران خوشبینتر میشوند.
بین سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ آخرین باری که کشورهای فقیر واقعاً برای زیرساختهایشان ولخرجی کردند و بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ که صادرکنندگان کالا بهطور غیرمنتظرهای، دستودل باز شدند، چنین بود.
این بار اما به اعتقاد اکونومیست اوضاع متفاوت خواهد بود. از اول آوریل، دلار در برابر سبدی از ارزهای کشورهای ثروتمند ۴ درصد کاهش یافته و فروش گسترده اوراق خزانهداری، جایگاه آن را به عنوان ارز ذخیره جهانی تهدید کرده است.
با این حال امروزه اقتصادهای نوظهور نسبت به قبل از اعلام تعرفههای دونالد ترامپ آسیبپذیرتر هستند. ضعف امروز دلار نشاندهنده یک رکود معمولی نیست، بلکه نشاندهنده تلاش ترامپ برای تغییر شکلدادن به نظم تجاری جهانی است. ترکیبی از تقاضای ضعیفتر آمریکا و موانع تجاری بالاتر، به رشد اقتصادی کشورهای فقیرتری آسیب خواهد رساند که به صادرات وابسته هستند. دلار ارزانتر این ضربه را کاهش نخواهد داد.
شاخص MSCI که مبنایی برای نمایش رشد اقتصاد جهانی نیز محسوب میشود و ارزش ۲۴ ارز را نسبت به دلار ردیابی میکند، از دوم آوریل، که ترامپ تعرفههای خود را علیه جهان لغو کرد، 0/5 درصد افزایش یافته است؛ افزایشی که به سختی برای تقویت ترازنامههای دولتها کافی است.
کشورهایی که از اقدامات ترامپ به شدت آسیب خواهند دید، از جمله کشورهای «کارخانه آسیا» [یعنی کشورهای قطب متمرکز تولید و زنجیره تأمین در منطقه آسیا و اقیانوسیه] و بسیاری از کشورهای آفریقایی، شاهد کاهش شدید ارزش پول خود حتی شدیدتر از دلار بودهاند. برای مثال، دونگ ویتنام در ۸ آوریل به پایینترین حد ارزش خود رسید. حتی پس از آنکه ترامپ بسیاری از عوارض خود را لغو کرد، ضرر کمتر کشوری جبران شد.
در همین حال، بازارهای سهام هم بیشتر دچار چالش شدهاند؛ از اول آوریل شاخص بازارهای نوظهور داو جونز ۴ درصد کاهش یافته است، و ارزش اعتبار شرکتهای بازارهای نوظهور نیز در حال کاهش است.
رویه اقتصادهای فقیر این است که با فروش محصول به مصرفکنندگان، کشورهای ثروتمند رشد کنند. در بهترین حالت، کالاهایی که قرار بود به آمریکا بروند، اکنون به چین و اروپا خواهند رفت، البته با تخفیف، درحالیکه هزینه عبور از مرزها و نیز هزینه بازارهای جدید را هم با خود دارند. در بدترین حالت اقتصادهای بزرگ احتمالاً موانع تجاری خود را برای محافظت از صنایع داخلی افزایش دهند. بازارهای نوظهور هم با تعرفهها و هم با عدم قطعیتی که ایجاد میکنند، دست و پنجه نرم میکنند.
اکونومیست معتقد است این ترکیب پیشبینیهای رشد را به مرز خطرناکی رسانده و حق بیمه ریسک را - یعنی هزینههای اضافی که کشورهای فقیر برای وام گرفتن میپردازند - برای اوراق قرضه و سهام افزایش میدهد. این شوک ممکن است بانکهای مرکزی را به کاهش نرخ بهره سوق دهد. این امر به نوبه خود هرگونه مزیت باقیمانده از دلار ضعیفتر را برای ترازنامههای کشورها از بین میبرد.
در واقع، طبق گزارش جیپیمورگان چیس، هزینه وام گرفتن به دلار برای اقتصادهای نوظهور از قبل افزایش یافته بود. شاخص بازده اوراق قرضه دولتی بازارهای نوظهور این بانک اکنون 0/8 درصد بالاتر از میانگین پنجساله آن است. فقط کشورهای بسیار بدهکار مانند پاکستان و سریلانکا تحت تأثیر قرار نگرفتهاند. طبق گزارش شرکت بازار سرمایه تلمیر، تاکنون در ماه آوریل هیچ بازار نوظهوری هیچ اوراق قرضه خارجی منتشر نکرد.
بنا بر گزارش اکونومیست، درحالیکه کشورهای در حال توسعه با شوک تجاری سازگار خواهند شد، دلار شاید برای همیشه به عنوان ارز غالب جهان جایگاه خود را از دست بدهد. برخی کارشناسان اقتصادی به این نشریه گفتهاند که انتظار ندارد هیچ ارز واحدی بتواند در نقطه اوج محبوبیت قرار گیرد، زیرا دلار، یورو و یوان هر سه برای برتری رقابت میکنند. به باور این کارشناسان در این دنیا، هیچکس از «امتیاز گزافی» که اکنون آمریکا از آن برخوردار است، سود زیادی نخواهد برد.
اما در میان آنچه که بیشتر حائز اهمیت است این است که کشورهای در حال توسعه حتی وضعیت بدتری خواهند داشت، زیرا این کشورها ریسک گذار را متحمل میشوند. بانکهای مرکزی در فقیرترین کشورهای جهان در حالی که واردات و سرمایهگذاریها را با یورو یا یوان تأمین مالی میکنند احتمالاً گرفتار تلاش برای مدیریت تعهدات دلاری چنددههای خود شوند.
به باور اقتصاددانان اکونومیست اکثر این کشورها مجبور خواهند بود یکی از سه ارز بزرگ را انتخاب کنند. در این صورت واردات و صادرات به سمت سایر کشورهای آن بلوک متمایل خواهد شد که نشاندهنده هزینه موقت اما اضافی برای شرکتهاست. در همین حال، معاملات بین بلوکها گروگان تنش ژئوپلیتیکی خواهد بود.
کاهش ارزش دلار ممکن است خبر خوبی برای چین و اروپا باشد. اما برای بقیه جهان خبر خوبی نیست.
در اروپا اما بر اساس گزارش سیانبیسی، بانک مرکزی اروپا از فرصت کاهش تورم استفاده کرد و در جلسه ماه آوریل خود، نرخ بهره را ۲۵ واحد دیگر کاهش داد. بانک مرکزی اروپا اعلام کرده که بیشتر معیارهای تورم اساسی نشان میدهد که تورم به طور پایدار در حدود هدف میانمدت ۲ درصدی شورای حکام این اتحادیه باقی خواهد ماند.
اینکه آیا یک کشور میتواند ارزش پول ملی خود را کاهش دهد یا خیر، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد: میزان ذخایر ارزی آن، میزان مواجهه با بدهی خارجی، تراز تجاری آن و حساسیت به تورم وارداتی. و در نهایت فایننشالتایمز هم معتقد است ریشههای این بحران سیاستهای تجاری پرریسک و پرهزینه ترامپ است. به اعتقاد این روزنامه، اعمال تعرفههای سنگین و ناگهانی علیه کشورهای مختلف، نظام تجارت جهانی را مختل و بیثباتی روانی شدیدی در بازارهای مالی ایجاد کرده است و در حالیکه شاخصهای اقتصادی از سقوط اعتماد، خروج سرمایه و نوسان شدید حکایت دارند، ترامپ همچنان بر سیاستهای خود پافشاری میکند و ارتباطی میان اقداماتش و بحران بازارها نمیبیند.