فـقر در عین داشتن ثروت/بهرغم نبود محاسبه دسترسی افراد به انرژی وضعیت اخیر کشور نشان میدهد هر روز شرایط شاخصهای دسترسی بدتر میشود
قطعاً اگر برنامه ریزیها صحیح بود وضع به اینجا کشیده نمیشد و اکنون نیز دولت چهاردهم بایستی براساس استانداردهای موجود در دنیا عمل کند و برای این درد بیدرمان نسخه بنویسد و بحث انرژی را در کشور ساماندهی کند.
مردم ایران روز خود را با این پرسش آغاز میکنند که آیا امروز برق قطع خواهد شد یا خیر و اگر جواب مثبت باشد، باید در کنار آن قطعی آب و خاموشی وسایل گرمایشی را نیز به جان بخرند. این چالش ناترازیهای گاز و برق را به رخ میکشند که مسئولان این روزها با آن دستوپنجه نرم میکنند و هر روز باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا ایران بهعنوان کشوری که غرق در ذخایر نفت و گاز است، برای تامین انرژی به مشکل برخورده است و البته بهتر است برای این پرسش اساسی جوابی پیدا کنند که آیا مردم کشوری با ذخایر بزرگ نفت و گاز باید دچار «فقر انرژی» باشند؟
در شاخصهای دسترسی در حال حاضر بیش از 99 درصد از کشور برقرسانی شدهاند و حدود 1190 روستا فاقد برق هستند. از این تعداد روستا 250 نقطه در دست برقرسانی تا پایان سال 1400 است. در ارتباط با آب شرب نیز حدود 75/95 درصد از روستاهای بالای بیست خانوار و 99/8 درصد از مناطق شهری کشور از امکانات آب شرب سالم برخوردارند. مطابق با سالنامه 1398 شرکت آبفا مناطق روستایی استانهای یزد، کرمان، کردستان، بوشهر، سیستان و بلوچستان و هرمزگان به ترتیب کمترین استانهایی بودهاند که مناطق روستایی آنها از آب شرب سالم بهرهمندند.
درنهایت، در یک تصویر کلی میتوان گفت هیچیک از استانهای کشور به صورت 100 درصد در مناطق روستایی آب آشامیدنی سالم ندارند. 24/05 درصد از جمعیت روستایی ایران دسترسی به آب شرب سالم ندارند. مطابق با دادههای نمونهگیری نوع سوخت خوراکپزی خانوار، در استانهای فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و همدان از سوخت زغال چوب برای پختوپز استفاده میکنند.
بررسی شاخص سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار نشان میدهد که خانوار ایرانی تنها حدود 4 درصد از درآمد خود را صرف خرید انرژی میکند که عمده دلایل این موضوع انرژی ارزان و در دسترس و یارانه انرژی پرداختی از سوی دولت است؛ لذا نیاز به اطلاعات دقیقی در خصوص میزان یارانه دریافتی انرژی هر خانوار وجود دارد. شاخصهای در ارتباط با کیفیت و امنیت عرضه انرژی در سنجش فقر از اهمیت زیادی برخوردارند، زیرا پس از دسترسی به انرژی و خدمات آن نیاز به ثبات عرضه و عرضه مداوم و بدون قطعی بیشازپیش احساس میشود، اما متأسفانه در هیچیک از سه بخش آب، برق و گاز به صورت دقیق محاسبه و منتشر نشدهاند.
با وجود لزوم شناخت دقیق از میزان فقر انرژی و تأثیرات این مهم بر سایر بخشهای زندگی افراد، در ایران به موضوع فقر انرژی کمتر پرداخته شده است. یکی از مهمترین دلایل عدم بررسی فقر انرژی در ایران، پایین بودن قیمت نسبی انرژی و تعیین عوامل اثرگذار بر آن است، زیرا اجرای طرحهایی از قبیل افزایش قیمت بنزین یا سایر حاملهای انرژی میتواند آثار تورمی شدیدی برای دهکهای پایین درآمدی داشته باشد و منجر به فقر انرژی شود.
در حقیقت فقر و محرومیت در حوزه انرژی، بررسی میزان عدم دسترسی خانوار در هر نقطه از کشور به خدمات برق، گاز و آب است. براساس تعریف بانک توسعه آسیایی، فقر انرژی اینگونه تعریف شده است: «فقدان انتخابهای کافی در دسترسی به خدمات انرژی کافی، مقرونبهصرفه، قابل اعتماد، با کیفیت عالی، ایمن و سازگار با محیط زیست برای حمایت از توسعه اقتصادی و انسانی.»
در کشورهای توسعهیافته فقر انرژی ترکیبی از تعامل درآمد ناکافی و کارایی انرژی است و ملاک بررسی استطاعت مالی خانوار در خرید انرژی است و آنها فقر انرژی را اینگونه تعریف کردهاند: «ناتوانی خانوار در خرید انرژی موردنیاز برای تأمین گرمایش و سرمایش منزل خود و به مخاطره افتادن سلامت و تندرستی خانوار به دلیل عدم دسترسی به سوخت مورد نیاز برای پختوپز از منظر استطاعت مالی.»
با وجود اینکه شناخت دقیق از میزان فقر انرژی و تأثیرات آن بر بخشهای زندگی در ایران مهم است اما متاسفانه به موضوع فقر انرژی کمتر پرداخته شده است که یکی از دلایل آن پایین بودن قیمت نسبی انرژی و همچنین تعیین عوامل اثرگذار بر آن است چراکه اجرای طرحهایی مانند افزایش قیمت بنزین میتواند آثار تورمی شدیدی برای دهکهای پایین درآمدی داشته باشد و منجر به فقر انرژی شود.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گزارشی که به موضوع فقر انرژی در ایران پرداخته بود به این موضوع اشاره کرده که با توجه به تعاریف ارائهشده از فقر انرژی و مطالعات انجامشده در این زمینه در سطوح داخلی و بینالملل، میتوان نتیجه گرفت که شاخص «دسترسی خانوار به انرژی» و «سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار» مهمترین شاخص در شناخت فقر و محرومیت خانوار از انرژی و خدمات آن است؛ هرچند به دلیل ارزان و در دسترس بودن انرژی در ایران شاخص آخر چندان موضوعیتی ندارد اما شناخت دقیق از شاخص «میزان بهرهمندی هر خانوار در کشور از یارانه انرژی» دارای اهمیت است.
براساس این گزارش، میان افراد فقیر انرژی و غیرفقیر نیاز به شناختی کامل از کیفیت انرژی در دسترس خانوارها در نقاط مختلف کشور اهمیت پیدا میکند، زیرا نقاط محروم از خدمات انرژی گاه دسترسی به انرژی دارند اما کیفیت عرضه در آن مناطق شرایط را برای خانوار سخت میکند. به عنوان مثال، گاه در نقاطی از کشور دسترسی به برق و خدمات آن میسر شده است اما در برخی از فصول سال قطعیهای پیدرپی شرایط را برای خانوار دشوار میکند پس باید شاخصهایی در این زمینه تعریف شوند که یک دید جامع از میزان قطعیها و تعداد و دفعات آنها و زمان قطعیها (چه ساعتی در شبانهروز برق قطع شده است) ارائه دهد، زیرا کیفیت پایین نباید باعث شود خانوار بهعنوانمثال برای پختوپز به امکانات قدیمی و پرخطر مراجعه کند.
سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار شاخص بسیار مهمی در سطح جهانی است، چراکه انرژی یک نیاز اساسی برای هر انسان است پس خانوارها نباید رقم قابل توجهی از درآمد خود را برای خرید انرژی صرف کند. مطابق با تعاریف بینالمللی این رقم باید زیر ۱۰ درصد از درآمد کل خانوار را شامل شود. جالب آنکه در سال ۱۳۹۸ سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار ایرانی به حدود ۴ درصد بوده که به دلیل قیمت پایین انرژی به واسطه یارانهای است که به این بخش پرداخت میشود.
جالبتر آنکه دهکهای بالاتر بهرهمندی بالاتری از انرژی و در نتیجه یارانه انرژی دارند و بررسیها نشان میدهد که این میزان مصرف انرژی در بین دهکهای مختلف درآمدی، در خصوص بنزین بیشتر از سایر حاملهای انرژی است. این نکته نیز حائز اهمیت است که هرچند متوسط مصرف با بالا رفتن دهک افزایش پیدا میکند اما در هر دهک عدهای هستند که بالاتر و یا پایینتر از سطح متوسط مصرف کنند؛ بنابراین، بهعنوان مثال ممکن است که حتی در دهک اول هم کسانی باشند که بیشتر از متوسط کشوری مصرف کنند.
نکته دیگر درمورد بنزین اینکه دهک نهم در حدود ۵۰ درصد بالاتر از مصرف متوسط و ۵۰ درصد پایینتر از مصرف متوسط مصرف میکنند و این یعنی بهنوعی مصرفکننده دهک نهم، مصرف متوسط را نمایندگی میکند و این عدم توازن مصرف در بین گروههای مختلف درآمدی باید مورد توجه قرار بگیرد. براساس دادههای هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران، متوسط کشوری برخورداری از گاز در مناطق شهری، 94/52 درصد و متوسط کشوری برخورداری از گاز در مناطق روستایی 72/53 درصد است.
در مورد سوختهای خوراکپزی، براساس دادههای بانک جهانی برای شاخص نوع سوخت خوراکپزی در سال 2016 (۱۳۹۶) متوسط جهانی این شاخص 59/33 درصد در استفاده از سوخت گاز مایع (سوخت خوراکپزی غیرجامد) بوده و در همان سال متوسط کشوری ایران 98/49 درصد بوده است. مطابق با دادههای هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران در مناطقی از استانهای فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و همدان از زغال چوب برای پختوپز استفاده میکنند.
در برخی مطالعات نیز تکیه بر این مهم است که اگر خانوار برای سوخت خوراکپزی از سوختی غیر از گاز طبیعی (شبکه عمومی) استفاده کند فقیر محسوب میشود. در بررسی دادههای هزینه درآمد خانوار نتایج حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۸ عدم دسترسی به گاز طبیعی برای سوخت خوراکپزی در مناطق روستایی کشور به طور معناداری بیشتر از مناطق شهری است.
براساس این اطلاعات در سال ۱۳۹۰، بیش از ۲۰ درصد خانوارهای کشور فاقد گاز طبیعی برای استفاده خوراکپزی بودند اما این روند در سالیان متوالی نزولی بوده و تقریباً نیمی از این خانوارها در سال ۱۳۹۸ دارای گاز طبیعی برای خوراکپزی شدهاند پس باز میتوان نتیجه گرفت کشور ایران در حوزه انرژی فقیر نیست و دلیل آن نیز دسترسی آسان و کمهزینه به انرژی و آب است اما مهمترین دلیل این موضوع یارانههای پرداختی همیشگی در این حوزه است.
همچنین در ارتباط با شاخصهایی که میزان دسترسی به آب، برق و گاز را میسنجند، ایران در سال ۲۰۱۸ مطابق با آمار منتشرشده از سوی بانک جهانی در وضعیتی بالاتر از متوسط جهانی قرار دارد، بهطوریکه در دسترسی به برق شهری متوسط کشوری ۱۰۰ درصد بوده که در همان سال متوسط جهانی 89/5 درصد بوده است.
به لحاظ مقرون به صرفه بودن انرژی، سهم انرژی از سهم خانوار در حدود ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ بوده است اما در همین سال سهم انرژی از سبد مصرفی 3/57 درصد از خانوارهای ایرانی بالاتر از ۱۰ درصد بوده و در ردهبندی استانی نیز، استان کرمان و سیستان و بلوچستان با حدود ۱۱ و ۹ درصد بالاترین نرخ خانوارهایی را دارد که سهم انرژی از کل هزینه آنها بالاتر از ۱۰ درصد است. در این ردهبندی، قم با 0/3 درصد، بهترین وضعیت را داراست.
متوسط جهانی دسترسی به آب براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی مناطق روستایی53 درصد، حال آنکه متوسط کشوری در ایران براساس آمار منتشرشده از سوی شرکت آب و فاضلاب کشور، برای مناطق شهری 99/82 درصد و برای مناطق روستایی 75/95 درصد است که بالاتر از متوسط جهانی بوده است. در بخش برق نیز براساس آمار منتشرشده از سوی توانیر 100 درصد مناطق شهری برقرسانی شدهاند و تنها 1190 روستا فاقد برق است که از این تعداد 250 نقطه تا پایان سال 1400 برقرسانی خواهند شد.
در ارتباط با عدم برخورداری از گاز دادههای بهروز جهانی موجود نیست و در دادههای هزینه درآمد مرکز آمار ایران متوسط کشوری عدم برخورداری از گاز در مناطق شهری 5/47 درصد و در مناطق روستایی 47/27 درصد است. برای مقرونبهصرفه بودن، از دو شاخص سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار و یارانه انرژی استفاده میشود.
در تعریفی از بوردمن (1991) عنوان شده است که اگر خانواری 10 درصد از درآمد خود را صرف خرید انرژی برای پختوپز، گرمایش و سرمایش خانهی خود کند، این خانوار دچار فقر انرژی است. در ایران سهم انرژی از سبد مصرفی خانوار در سال 1398 در حدود 4 درصد بوده است که این امر ناشی از قیمت پایین حاملهای انرژی به علت یارانه پرداختی به آنها است.
این نکته را باید در نظر داشت که در ایران انرژی ارزان و در دسترس یک روش حمایتی محسوب میشود پس از آنجایی که به خانوار و تولیدکنندگان برای تأمین انرژی یارانه پرداخت میشود، بررسی شاخص ۱۰ درصد نمیتواند یک دید جامع از میزان فقر انرژی و محرومیت از دستیابی به خدمات انرژی را ارائه کند.
در اینجا به منظور بررسی میزان نابرابری در بهرهمندی از انرژی شاخص «بهرهمندی خانوار از یارانه انرژی» تعریف میشود. دهکهای بالای درآمدی بیشتر از سایر دهکها از انرژی استفاده میکنند، پس بهرهمندی بیشتری نیز نسبت به سایر دهکها از یارانه انرژی دارند.
هرچند که دهکهای بالاتر بهرهمندی بیشتری از انواع انرژی از جمله بنزین دارند اما بررسیها حاکی از آن است که در هر دهک عدهای هستند که بالاتر و یا پایینتر از سطح متوسط مصرف کنند بنابراین بهعنوان مثال، ممکن است که حتی در دهک اول هم کسانی باشند که بیشتر از متوسط کشوری مصرف کنند پس هنگام اجرای حمایتهای سیاستی و حذف یارانههای انرژی باید دقت کافی داشت که توزیع مصرف بین دهکهای مختلف، متفاوت است و در هر دهک عدهای از افراد هستند که بالاتر از سطح متوسط و عدهای نیز پایینتر از سطح متوسط مصرف میکنند. در همه دهکها درصدی از جمعیت بیش از متوسط کشوری و درصدی کمتر مصرف میکنند و حتی در دهک اول نیز در حدود ۱۲ درصد از جمعیت دهک، بالاتر از متوسط کشوری مصرف میکنند.
خودمان را فقیر کردهایم
حسن مرادی، نماینده سابق مجلس و کارشناس حوزه انرژی، در گفتوگو با «هممیهن» درباره اینکه آیا میتوان ایران را در میان کشورهایی قرار داد که دچار فقر انرژی است، گفت: «متاسفانه ساختار انرژی در ایران بهرغم وجود منابع گسترده و همچنین اینکه در مراتب عالی دارای انرژی هستیم نابسامان بوده و نابسامان چیده شده است و برای امروز و دیروز نیست و در چندین دولت گذشته این نابسامانیها باعث شد به ناترازیها دامن زده شود و کشور هم در برق و هم در گاز و آب به مشکلات زیادی بربخورد.» او افزود: «قطعاً اگر برنامهریزیها صحیح بود وضع به اینجا کشیده نمیشد و اکنون نیز دولت چهاردهم بایستی براساس استانداردهای موجود در دنیا عمل کند و برای این درد بیدرمان نسخه بنویسد و بحث انرژی را در کشور ساماندهی کند. دولت باید در ساختارهایی که از گذشته ایجاد شده تجدیدنظر کند.»
این استاد دانشگاه تهران عنوان کرد: «من به عنوان یک کارشناس دانشگاهی بارها گفتهام که با توجه به قیمت بسیار بسیار پایین مشتقات نفتی، کشور ایران تبدیل به یک تانکری شده که از هر نقطه مرزی به داخل آن شیلنگی بیاندازید میتوانید سوخت بردارید، معنای این حرف این است که در سراسر مرزهای ایران به عناوین مختلف انرژی ما قاچاق میشود.
در کشوری که اینگونه منابع انرژی آن تاراج میشود باز میبینیم که براساس آمارها نزدیک به ۲۵ میلیون بخاری غیراستاندارد در کشور وجود دارد و همین موارد است که ناترازی را دامن زده است.» مرادی گفت: «در این شرایط نباید انتظار داشته باشیم که با تعریفی که از فقر انرژی وجود دارد مانند یک کشور عادی زندگی کنیم، در حقیقت ما در کشور فقر انرژی نداریم اما با رفتار و روشهای غلط، سیستمی را ایجاد کرده و خودمان را فقیر کردهایم و نتیجه آن ناترازیهای گسترده است.»
او افزود: «اکنون تنها برای اینکه مرهمی به زخم ناترازیها بزنیم مجبور هستیم ادارات کشور را تعطیل کنیم. همچنین در حالی به کارخانهها برق و گاز نمیدهیم که آنها مجبورند در اول ماه به کارگران خود حقوق دهند اما در حال زیان هستند. ادامه روند فعلی زنجیرهای از مشکلات را ایجاد میکند که جرقه آن از قیمت پایین انرژی سرچشمه میگیرد.»
این کارشناس انرژی ادامه داد: «متاسفانه در کشور استفاده غیرمعقول از انرژی میشود. بنده زمانی در زمستان در لندن بودم، همسایه متذکر شد که در شبها پکیج خانه را روشن نکنید و باید از لباس گرم و پتو استفاده کنید، اما آیا ما در کشور چنین میکنیم؟ در یکی از کشورهای اروپایی بخشنامه شده تا دمای هوا به پنج درجه زیر صفر نرسد خانوادهها اجازه ندارند تاسیسات گرمایشی را روشن کنند. من نمیگویم در ایران نیز چنین کنیم اما منفی پنج درجه آنها کجا و دمای بالای ۲۵ درجه بانکها و ادارات ما کجا. متاسفانه در بخشهای دولتی این کملطفی در حق بیتالمال میشود و اسراف صورت میگیرد که نتیجه آن وضعی است که در آن به سر میبریم.»
البته در این میان شناخت میزان کیفیت انرژی در دسترس خانوار نیز بسیار با اهمیت است، زیرا پس از اینکه مشخص میشود به عنوان مثال، چند روستا یا منطقه محروم در یک استان دسترسی به آب شرب دارند، حال جواب به این سوال که آیا این آب شرب سالم است و یا با عرضه با ثبات و بدون قطعی آب در اختیار خانوار قرار میگیرد بسیار با اهمیت است. برای سنجش این موضوع از شاخصهای کیفیت و امنیت عرضه استفاده میشود.