چه باید کرد؟
محرز است که بهترین راهکار آزمودهشده و طبیعی برای افزایش قدرت کشور، مشارکت دادن «همه» مردم در امر مهم و دشوار اداره کشور است؛ همین وفاقی که اکنون باب شده، همان وحدت و وفاقی که دهه اول انقلاب بود که کشور را از آن همه بحران داخلی و خارجی عبور داد.
پوشیده نیست که کشور در وضعیت حساسی از لحاظ سیاسی و بینالمللی و وضعیت نهچندان مناسبی از لحاظ اقتصادی قرار دارد؛ استقرار دولت وفاق، راهکار مدبرانه نظام برای مدیریت این وضعیت بود اما دولت دکتر پزشکیان با هزاران مسئله و مطالبه خرد و کلان داخلی و خارجی مواجه است و طبیعی است که در قبال مطالبات سیاسی و انتقادات از انتصابات و عملکردها به وضعیت حساس و مسائل مهمتر اشاره کند و خواستار «بیخیال»!شدن موقت مردم و فعالان سیاسی باشد «تا از این وضعیت حساس تاریخی عبور کنیم» اما عبور از این وضعیت حساس، به قدرت نیاز دارد که علاوه بر بهرهمندی از قدرت نظامی و سیاسی خوب و نسبتاً خوب، باید دو منبع دیگر قدرت یعنی قدرت اجتماعی و اقتصادی را نیز تقویت کنیم. در یادداشتهای آتی به مقوله قدرت اجتماعی خواهیم پرداخت، اکنون اما قدرت اقتصادی؛
برای بهبود وضعیت اقتصادی چه باید کرد؟
محرز است که بهترین راهکار آزمودهشده و طبیعی برای افزایش قدرت کشور، مشارکت دادن «همه» مردم در امر مهم و دشوار اداره کشور است؛ همین وفاقی که اکنون باب شده، همان وحدت و وفاقی که دهه اول انقلاب بود که کشور را از آن همه بحران داخلی و خارجی عبور داد.
در اقتصاد وفاق چگونه پیاده میشود؟ در حوزه اقتصادی نیز، راهکار مشارکت و استفاده حداکثری از همه نیروها، آزموده شده است؛ طبیعتاً با مردمیسازی اقتصاد و واگذاری بنگاهها به مردم و بخش خصوصی محقق میشود اما اگر برای واگذاری بنگاهها به بخش خصوصی، فعلاً تمایل یا توانی در دولت مشاهده نشود، چه میتوان کرد؟
دستکم میتوان بنگاهها را به سبک مردم و به شیوه بنگاههای خصوصی مدیریت کرد؛ شیوهای که مبتنی بر دو اصل بدیهی و اساسی است؛ استفاده از مدیران مجرب و متخصص و حاکمیت شرکتی، جز این راهی نداریم و با وضعیت موجود راه به جایی نخواهیم برد؛ رشد اقتصادی مناسبی نخواهیم داشت، توسعه و پیشرفتی که استحقاقش را داریم نخواهیم دید و قدرت اقتصادی نخواهیم شد؛ سهل است که فساد و ناکارآمدی نیز سرطانمان خواهند شد.
در حیرتم رئیسجمهور محترم و وزیران، با چه جرأتی مدیرانی را که یک شرکت ۵نفره که سهل است، یک مغازه را نیز اداره نکردهاند، به تصدی بنگاههای بزرگ میگمارند و از بیلان عملکرد برخی از آنها که به ظاهر درآمد نشان میدهد، خوشحالند؟! و این چرخه معیوب مدیریت نوع دولتی همچنان ادامه مییابد؛ درحالیکه هر بنگاه دولتی چنانچه با بنگاه مشابه داخلی مقایسه شود از حیث تأمین و مصرف منابع و از منظر شاخصهای درآمدی و کارآمدی دهها بار عقبترند، با بنگاههای مشابه خارجی هزاران بار!
یک نمونه کوچک از عملکرد نوع مدیریت دولتی: یک مرکز نوآوری دولتی سال گذشته 8 میلیارد زیان تقدیم کرد! مرکز نوآوری زیانده دیگری، با نوع مدیریت بخش خصوصی (با حفظ مالکیت دولتی) 4 میلیارد درآمد آورد؛ حمایتها و درآمدهای ناشی از سهام و عملکرد استارتآپها بهجای خود. یک نمونه متوسط از عملکرد نوع مدیریت دولتی: اغلب مراکز فنی حرفهای شامل املاک تأسیسات و تجهیزات فراوان، رها و بلا استفاده هستند.
یک نمونه بزرگ از عملکرد نوع مدیریت دولتی: سود ۱۴۰۲ شستا با افتخار ۳۳ همت اعلام شد، سود ۹۹ آن نیز ۳۳ همت بود؛ در حالی که همه میدانیم به نسبت نرخ پایه پولی سود 1402 باید ۱۵۰ همت، به نسبت بنگاههای مشابه بخش خصوصی ۳۰۰ همت و به نسبت بنگاههای مشابه خارجی ۱۵۰۰ همت میبود! (چرا صندوقهای بازنشستگیمان ورشکسته نباشند و از دولت کمک نگیرند و حقوقی بازنشستگانمان بخور و نمیر نباشد؟!)
اگر به هر دلیلی قرار نیست خصوصیسازی واقعی داشته باشیم، دستکم شیوه اداره بنگاههای دولتی را همچون شیوه مدیریت بخش خصوصی کنید؛ حرف مدیران نوع دولتی به ظاهر قدر و توانمند را نشنوید! اینها اجازه تغییر نخواهند داد، رویکرد بنیادین دکتر پزشکیان در اقتصاد و حتی مدیریت کشور، حاکمیت شرکتی است؛ این فرصت تاریخی را از دست ندهیم؛ نمیخواهید سیاستهای کلان را تغییر دهید حداقل تاکتیکها را تغییر دهید و الا آب همهمان را با خود خواهد برد!