به دنبال نوشتن قرارداد جدید برای تالاب هامون باشیم
افغانستان برنامه گستردهای برای موضوعات آب دارد؛ چه خودشان این برنامهریزی را کرده باشند و چه دیگران این کار را برای آنها انجام داده باشند، به اعتقاد من معادلات خاورمیانه به نحوی است که آمریکا مجبور شد تندروها را در افغانستان جمع کند و دولت را نیز به آنها تحویل دهد؛ این یعنی قرار است افغانستان با مرز ۹۳۰ کیلومتری که دو حوضه آبی هریرود و هیرمند با ما دارد به اصطلاح موی دماغ ایران شود. شواهد نشان میدهد که آنها برنامه مشخصی برای آب دارند و یکی از اهرمهای مهم طالبان است که به نظر من قرار است با آن ایران را در بُعد جهانی تحت فشار قرار دهند.
پنج آبریز آمودریا، هریرود، کابل و شمالی در افغانستان وجود دارد که آبریز هریرود ۴درصد و هیرمند ۱۱ درصد تولید آب افغانستان را دارند که بسیار کم است اما اگر به آمار کشاورزی آنها نگاه کنیم خواهیم دید که در هیرمند ۵۰۰ هزار هکتار زمین و در هریرود حدود ۲۰۰ هزار هکتار تحت کشت قرار دارد و این یعنی افغانستان حدود ۷۰۰ هزار کیلومتر زمین خود را با دو حوضه آبریزی که همجوار با ایران است آبیاری میکند؛ در صورتیکه کل اراضی تحت کشت این کشور حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار است و دو حوضه آبی هریرود و هیرمند تنها ۲۵ درصد آب افغانستان را تامین میکند.
علاوه بر سد پاشدان، چند سد دیگر نیز در آن منطقه وجود دارد که نشان میدهد افغانستان برنامه منسجم و هدایتشدهای دارد که آب را به روی ایران ببندد و از نظر جهانی به ایران فشار بیاورد و دوم نیز بحثهای داخلی خودشان است چون همانطور که میدانیم آب برای افغانها یک کالای بینهایت ارزشمند است و همانطور که خط قرمز برای ما مرزهای ایران است برای آنها آب خط قرمز محسوب میشود. پیش از انقلاب وقتی صدراعظم افغانستان با ایران قرارداد هویدا-شفیق را امضا کرد، فقط بهخاطر اینکه حُسننیت خود را نشان دهد تنها چهار مترمکعب به ایران آب بیشتر داد اما به همین دلیل او را در افغانستان اعدام کردند و این نشان میدهد که هم مردمشان بر روی آب حساس هستند و هم پشتونها بر طبل آن میکوبند.
من شک ندارم آنها تمام مبادی آبها را بر ایران میبندند؛ مثلاً سدکمالخان در افغانستان در کشور ما بهعنوان سدی با حجم ۵۰ میلیون مترمکعب در نظر گرفته میشود اما این سازه یک سیستم بسیار هوشمند است که آب را به منطقه «گودزره» (که ما به اشتباه به آن شورهزار میگوییم) هدایت میکند و ۳۵میلیارد مترمکعب آب را در خود جای خواهد داد.
من شک ندارم که آنها تالاب هامون را به آنجا منتقل خواهند کرد و این خیلی خامدستانه است که فکر کنیم افغانستان هیچ برنامهای برای آب ندارد و فقط آن را تلف میکند، بلکه با همان آب حوضه جنوب غربی هیرمند را میتوان به بهشت تبدیل کرد چون آب آن شیرین است. متاسفانه آنها در آینده نخواهند گذاشت یک قطره آب به سمت ایران بیاید و شاهد خواهیم بود که تالاب ما با ۳۸۲ هزار هکتار وسعت به پهنای برداشت بزرگترین عرصه گرد و غبار تبدیل خواهد شد و کل سیستان و بلوچستان را دفن خواهد کرد.
این اتفاق در آینده برای خراسان نیز رخ خواهد داد، «سد دوستی» نیز برای ما مشکلات متعددی ایجاد خواهد کرد و بین ایران و ترکمنستان نیز مناقشه پیش خواهد آورد.
به نظر من وزارت خارجه در چهار دهه گذشته در این مسائل کوتاهی انجام داده است. اگر تاریخ ۱۷۰ سال گذشته را مرور کنیم خواهیم دید که افغانستان هر ۳۰ سال یک معاهده آبی با ایران داشته است؛ زمانی ۵۰ درصد به ما آب میدادند، بعد یکسوم شد و دوباره پنجاه درصد و بعد یکسوم شد. در تمام این قراردادها اگر منصفانه بخواهیم بگوییم همیشه ایران بیش از ۵۰درصد آب گرفته اما به یکباره این حقابه قطع شد و وزارت خارجه نتوانست امتیازی در این زمینه بگیرد.
اکنون این وزارتخانه دو کار میتواند انجام دهد؛ اول اینکه میتواند این را به طرف افغان بفهماند که اگر آب به ایران نرسد محدوده جنوب غربی افغانستان را نیز زیر گرد و غبار و رسوبات خواهد برد. میتوان در این زمینه با طرف افغان وارد مذاکره شد و سمنهای ما با آنها ارتباط بگیرند و به آنها ثابت کنند که این روند در نهایت به ضرر آنهاست و هیرمند و اطراف آن دفن خواهد شد.
موضوع دوم اینکه، چندین رودخانه از سمت افغانستان به سمت ایران میآیند اما ما تنها در مورد رود هیرمند با آنها معاهده داریم بهعنوان نمونه برای رودخانه هاروت و رودخانه فراه هیچ قراردادی نداریم و باید برای آنها فکری شود چون آنها نیز وارد تالاب هامون میشوند. در مورد هریرود نیز معاهدهای وجود ندارد و افغانستان میتواند روی آن مانور زیادی بدهد. متاسفانه وزارت خارجه آنقدر گرفتاری دارد که به این موضوع نپرداخته است ضمن اینکه ما افراد مطلع در این زمینه نیز در وزارتخارجه نداریم.
من چندین بار با مجموعهها و هیئتهای اندیشهورز که اینگونه اطلاعات را در اختیار این وزارتخانه قرار میدهند نشست و برخاست داشتهام اما باور کنید حداقل اطلاعات را ندارند و به جز پیچیده کردن مشکلات کار دیگری نمیکنند درصورتیکه میتوان از افراد متخصص در درون استانهای مرزی برای حل این مسائل کمک گرفت. وزارت خارجه باید به دنبال نوشتن یک قرارداد جدید برای تالاب باشد و همچنین برای چند رودخانه مهم دیگر معاهده بنویسند چراکه تنها دو رودخانه «فراهرود» و «هاروت» میتواند بیش از آب رودخانه هیرمند برای کشور آب بیاورد.