| کد مطلب: ۱۰۹۸

سلاح مدرن جنگ اوکراین

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره اولنکا زلنسکایا همسر رئیس‌جمهور اوکراین که به ستاره تبلیغاتی تبدیل شده استدر ماه‏های اولیه حمله روسیه به اوکراین، اولنا زلنسکایا، بانوی اوکراین خود را از انظار عمومی دور نگه داشته بود. او حالا به دنبال جبران زمان از دست رفته است و سعی می‏کند حضور پررنگ‏تری از خود نشان دهد. همسر رئیس‏جمهور اوکراین این اواخر در سفری به واشنگتن با مقامات عالی‏رتبه آمریکا دیدار کرد و پس از آن میزبان یک نشست بین‏المللی در کی‏یف بود. اقداماتی که بازتاب گسترده‏ای در اخبار جهانی داشتند. اما خیره‏کننده‏ترین اقدام زلنسکایا تاکنون انتشار عکسش روی جلد مجله مد ووگ بوده است. پرتره زلسنکا در مجله ووگ توسط آنی لبوویتز، عکاس برجسته آمریکایی گرفته شده است. این عکس‏ها که به همراه مقاله‏ای با تیتر «پرتره‏ای از شجاعت» منتشر شده‏اند، بانوی اول را به تنهایی و به همراه همسرش، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‏جمهور اوکراین نشان می‏دهند. عکس‏های لبوویتز از زوج ریاست‏جمهوری اوکراین، در همان لحظه انتشار نمادین شدند و شور و هیجانی را در فضای مجازی به راه انداختند. اما حضور زلنسکایا روی جلد مجله ووگ، بحث و مشاجره‏ای را نیز به دنبال داشت. برخی از منتقدان این تصمیم را بی‏تفاوتی زلنسکایا در میانه جنگ توصیف کردند؛ آن هم در زمانی که تمام اوکراینی‏ها برای نجات کشورشان مبارزه می‏کنند.

قابل پیش‏بینی بود که بیشتر این انتقادها از سمت روسیه و حامیان کرملین در غرب باشد. تعداد بسیاری از کارشناسان حضور زلنسکایا در مجله ووگ را شواهدی بر بزرگنمایی شدت جنگ در اوکراین می‏دانند. اینکه جنگ آنقدرها هم شدید نیست. انتقادهای مطرح‌شده فقط به دشمنان ژئوپلیتیک اوکراین محدود نشده است. بسیاری از اوکراینی‏ها درباره عکس‏های این زوج ابراز ناراحتی کردند و عده‏ای نیز این اقدام بانوی اول اوکراین را تبلیغ غلطی خواندند.

به گزارش شورای آتلانتیک، واکنش‏های منفی به مصاحبه زلنسکایا با مجله ووگ قابل درک اما کوته‏فکرانه‏ست. مهم‏ترین نکته این است که آنها اهمیت حفظ اوکراین در سرخط خبرهای بین‏المللی و ماهیت نقش اولنا زلنسکایا، نقش بانوی اول کشوری را که در حال جنگ با یک ابرقدرت است، درک نکرده‏اند.

رفتن جلوی دوربین یکی از معروف‏ترین انتشارات جهان که توجه میلیون‏ها نفر را به خود جلب می‏کند، اقدامی هوشمندانه از سوی زلنسکایا بود؛ نوعی استفاده از توانایی‏‏اش به نفع اوکراین تا در جنگ اطلاعات علیه روسیه دست بالاتری را به اوکراین بدهد. زمانی که دیدن تصاویر مرگ و ویرانی‏ها، قدرت خود برای شوکه کردن مخاطب را از دست داده‏اند، زلنسکایا دیدگاه شخصی قانع‏کننده‏ای ارائه می‏دهد تا واقعیت جنگ را به ناظران خارجی نشان دهد.

جدال برای جلب‌نظر افکار عمومی در جهان یکی از مهم‏ترین جنبه‏های جنگ روسیه و اوکراین است. توانایی اوکراین برای دفاع از خود به دریافت کمک‏های مالی و تسلیحاتی از غرب بستگی دارد. ادامه دریافت این کمک‏ها فقط زمانی تضمین می‏شود که افکار عمومی در سراسر دنیای دموکراتیک قاطعانه به سمت اوکراین باشد؛ امری که نمی‏توان آن را بدیهی تلقی کرد.

عکس‏های زلنسکایا زمانی منتشر شدند که شش ماه از حمله روسیه به اوکراین گذشته بود. رسانه‏های بین‏المللی از پوشش اخبار اوکراین خسته شده بودند و کمتر به آن می‏پرداختند. در زمانی که

توجه‏ها به سمت دیگری معطوف شده، چالش رهبران کشورهای غربی برای اولویت قرار دادن مساله حمایت از اوکراین یا برای اعمال تحریم‏هایی که نیازمند فداکاری‏های رای‏دهندگان است، بیشتر می‏شود.

روسیه به خوبی از این موضوع آگاه است و

مشغول بررسی اطلاعاتی‌ست که اراده کشورهای غربی را تضعیف کند. ‏تلاش‏های ناشیانه اولیه روسیه برای اینکه این جنگ را نهضتی علیه نازی‏ها نشان دهد، حالا به نفع روایتی نرم‏تر کنار گذاشته شده که می‏خواهد بی‏اثر بودن مسلح کردن اوکراین را نشان دهد و بر پایان دادن به درگیری تاکید کند. کرملین امیدوار است که این پیام ظاهرا حساس را در میان مخاطبان خسته غربی طنین‏انداز کند و باعث شود فشارهای فزاینده‏ای برای پذیرش توافق صلح به کی‏یف آورده شود.

تبعات صلح می‏تواند برای اوکراین مصیبت‏بار باشد. اوکراینی‏ها به خوبی می‏دانند که هر نوع آتش‏بسی در این مرحله به کرملین اجازه می‏دهد تسلط خود بر مناطق جنوبی و شرقی اوکراین را که از فوریه 2022 تصرف کرده، محکم کند. تسلیم شدن در جنگ به معنی راه افتادن کمپین بعدی روسیه و پایان یافتن استقلال اوکراین است.

به همین دلیل بسیار مهم است که اشغال اوکراین در خبرها زنده نگه داشته شود و تاکیدها بر ماهیت تمامیت‏خواه اهداف جنگی روسیه ادامه داشته باشد. استراتژی حضور زلنسکایا روی جلد مجله ووگ در برابر این اهداف موفقیت‏آمیز بود.

حتی تندروترین منتقدان مجله ووگ نیز باید قبول کنند که پرتره‏های زلنسکایا توجه بسیاری را به خود جلب کرده‏ است. این میزان توجه بدون احساساتی کردن مخاطبان به دست آمد. تصاویر آنی لبوویتز خیره‏کننده و در عین حال اصیل‏اند. پیوند عاطفی میان زلنسکایا و همسرش نشان‏دهنده سنگینی وزن وقایع رخ داده و تجربیاتی است که زندگی آنها را در پنج ماه گذشته زیر و رو کرده است.

شاید خیره‏کننده‏ترین عکس، تصویری از زلنسکایا باشد که روی پله‏ها در داخل ساختمان دولتی نامعلومی نشسته، پشت تصویر پر از کیسه‏های شنی است که تداعی‌کننده تصاویر تکان‏دهنده‏ای از جنگ است. زلنسکایا که آرنج‏هایش را روی زانوهایش گذاشته، خیره به دوربین است. تصویری که نشان‏دهنده توأمان قدرت و خستگی است. پرتره‏ای باشکوه که توانایی آن در مخابره ترومای عمیق اوکراین و مقاومت چشم‏گیر این کشور، از شیوه‏های گزارش‏نویسی در جنگ فراتر رفته است.

زلنسکایا به طور قطع و یقین فتوژنیک است، اما حضور اخیر او در مکان‏های عمومی این امکان را می‏دهد که ثابت کند انسانی فراتر از یک صورت زیباست. بانوی اول اوکراین مسلما حرف‏های بسیاری برای گفتن دارد و از فرصت مصاحبه خود با مجله ووگ استفاده می‏کند تا وحشت ناشی از حمله روسیه را به مفهومی انسانی و قابل درک تبدیل کند. زلنسکایا در جایی از مصاحبه‏اش می‏گوید: «هفته‏های اول پس از شروع جنگ شوکه شده بودیم. بعد از اتفاقی که برای بوچا افتاد، فهمیدیم این جنگی است برای انقراض ما؛ جنگ انقراض.»

اولنا زلنسکایا زن و مادری است که حالا به درجه‏ای والا از اصالت و توانایی رسیده است. از معدود سیاستمداران مشابه او می‏توان نام برد. این امر باعث شده تا زلنسکایا فارغ از پیام‏های رایج سیاسی، راحت‏تر بتواند به مخاطبان خود دست پیدا کند. زلنسکایا حالا دارد از این اعتبار برای به اشتراک گذاشتن داستان اوکراین با تمام دنیا به‌خوبی بهره می‏برد.

جبهه تبلیغات

از همان لحظه‏ای که هیتلر در سال 1933 به قدرت رسید، نازی‏ها خودشان را برای جنگ آماده کرده‏ بودند. در تب و تاب افزایش توانمندی آلمان برای آغاز جنگ، نظامیان پرقدرت از نازی‏ها حمایت می‏کردند. نازی‏ها نه‌تنها تسلیحات جنگی را خودشان تولید می‏کردند، بلکه اقتصاد کشورشان را برای تنش‏های آینده آماده می‏ساختند. آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود از دسیسه‏های سیاسی استفاده می‏کردند.

اما جنگ‏های امروزی چهار بعد دارند. ترکیبی هستند از فشارهای نظامی، اقتصادی و پروپاگاندا در برابر دشمن. در جنگ‏های قرن بیستم توسل به زور به تنهایی برای رسیدن به پیروزی نهایی و پایدار کافی نیست. انجمن تاریخ آمریکا در وب‏سایت خود می‏نویسد برای درک جنگ چهار بعدی باید به تاریخ و ظهور ملی‏گرایی در قرن هجدهم نگاه کنیم. نظامیان در آن زمان برای انگیزه‏های میهن‏پرستانه یا دلیل خاصی نمی‏جنگیدند. جنگ کسب و کار آنها بود. اگر نمی‏جنگیدند درآمدی هم نداشتند.

انقلاب صنعتی به نوبه خود نقش مهمی در تغییر شیوه‏های جنگ داشته است. توسعه صنعت، امکان تولید تسلیحات بزرگتر و پیشرفته‏تر را فراهم کرد. شکل‏های جدیدی از تسلیحات مکانیکی مورد استفاده قرار گرفتند. یکی از نتایج این تغییر، بزرگتر شدن نیروهای نظامی در میدان جنگ بود؛ جایی که حضور یک درصد جمعیت در آن زمانی تعداد زیادی محسوب می‏شد حالا به 10درصد جمعیت رسیده است. تعداد جمعیت کشورها نیز نسبت به گذشته بالاتر رفته است. اما جنگ مدرن به معنی آوردن ارتش بزرگ به میدان نیست. انباشت بزرگ سرمایه امروزی به این معنی است که

جنگ‏ها گسترده‏تر و طولانی‏تر شده‏اند. مکانیزه شدن نیروهای نظامی و دریایی به آن معنی است که خط مقدم جنگ‏ها می‏تواند هزاران کیلومتر باشد (برخلاف جنگ‏های پیشین که بسیار کوچکتر بودند) و نیروهای نظامی می‏توانند در هر فصل و شرایطی به جنگ ادامه دهند؛ چه فصل بارانی برمه باشد چه تابستان آفریقا و چه زمستان روسیه.

این تغییرات باعث شدند که نقش پروپاگاندا در جنگ‏های مدرن نه‌تنها به سلاحی مهیب علیه دشمن تبدیل شود بلکه از آن به عنوان ابزاری لازم در ترویج آرمان‏های جنگ‏های ملی مورد استفاده قرار گیرد. سیاستمداران با استفاده از تبلیغات و پروپاگاندا به شهروندان خود پیام می‏فرستند که فداکاری‏های لازم را انجام دهند و توانایی‏ها، ذهن و پول خود را برای ادامه پیروزی در جنگ، در اختیار قرار

دهند. جریان آزاد اطلاعات به تحریک تلاش‏های جنگی، تقویت ایستادگی ملی، حفظ ثبات در درگیری‏های طولانی، پذیرش شجاعانه شکست، فداکاری‏های شجاعانه، خرید سخاوتمندانه اوراق قرضه و در سطح ملی به همکاری در زمینه‏های مختلف برای پیروزی در جنگ منجر می‏شود.

اما داستان پروپاگاندا به اینجا ختم نمی‏شود. پروپاگاندا در زمان جنگ، به دنبال تضعیف روحیه دشمن است. هدف اولیه پروپاگاندا این است که تمایل به جنگ را در داخل کشور متخاصم از بین ببرد. هدف از پروپاگاندا، کاهش تمایل دشمن به جنگ است و این هدف به چندین روش به دست می‏آید.

یکی از روش‏ها انتشار عکس‏هایی از موفقیت‏ها و پیشروی‏های نظامی است. روش دیگر به تصویر کشیدن قدرت اقتصادی و توان نظامی یک کشور در رویارویی با دشمن است. نشان دادن برتری اخلاقی، هدفی که دشمن علیه آن می‏جنگد نیز راه دیگری است. بخشی از برنامه راهبردی هر کشوری در جهان شامل ترساندن رهبران کشورهای متخاصم، تمایز قائل شدن میان رهبران و شهروندان یک کشور و شکستن مقاومت آن‏ها با نشان دادن شواهدی است دال بر فریب خوردن و گمراه شدن اکثریت جمعیت.

پدیده‏ای مدرن

پروپاگاندا از سوی دیگر ابزاری است که در تلاشی مشترک، اتحاد و حسن‌نیت را میان متحدان حفظ می‏کند. گاهی تبلیغات در جلب‌نظر کشورهای بی‏طرف موثرند و باعث گرایش آنها به یک سوی دعوا می‏شود. تبلیغات، روحیه نظامیان در میدان را بالا نگه می‏دارد.

اگر حجم و شدت پروپاگاندای جنگ‏های امروزی را با گذشته مقایسه کنید به این نتیجه می‏رسید که آنچه امروز رخ می‏دهد، پدیده‏ای مدرن است. استفاده از پروپاگاندا تاریخچه‏ای دیرینه دارد. تبلیغات برای اولین بار در زمان جنگ جهانی اول اهمیت بسیاری پیدا کردند و رسما به نهادهای زیرشاخه‏‏ای دولت‏ها تبدیل شدند. سازمان‏های دولتی مانند وزارت اطلاعات بریتانیا، وزارت پروپاگاندا و روشنگری مردم، کمیته آمریکا در اطلاعات عمومی (در جنگ جهانی اول)، دفتر اطلاعات جنگ (در جنگ جهانی دوم) و دیگر سازمان‏های مشابه در بسیاری از کشورهای دیگر.

باید در نظر داشت که پیشرفت شگفت‏انگیز رسانه و ارتباطات در قرن بیستم، تاثیر بسیاری در توسعه پروپاگاندا داشته است. نقش پروپاگاندا نه‌تنها در راه‏اندازی جنگ مدرن حیاتی است، بلکه می‏توان از طریق آن شب و روز به میلیون‏ها نفر دسترسی داشت؛ امری که 25 سال پیش امکان‏پذیر نبود.

زمستان در راه است

اخیرا ویدیویی در یوتیوب منتشر شده که به دنبال جلب مخاطبان انگلیسی‌زبان برای مهاجرت به روسیه است، چون «زمستان در راه است». این ویدیوی 53ثانیه‏ای به هایلایت کردن جذابیت‏های کشور پوتین می‏پردازد: «غذای خوشمزه، گاز ارزان، تاریخ غنی، خاک حاصلخیز، برق ارزان، باله، تاکسی ارزان» و «اقتصادی که تحمل هزاران تحریم را دارد.» این ویدیوی عجیب و غریب پیشنهاد می‏کند که تا قبل از زمستان به روسیه مهاجرت کنید. با اینکه جمله «زمستان در راه است» ارجاعی به سریال «بازی تاج و تخت» است اما خیلی‏ها آن را تهدیدی با یک لایه محافظ تعبیر می‏کنند. انگار که می‏گوید الان زمان مهاجرت به روسیه است تا قبل از آنکه مسکو در ماه‏های آینده غرب را مورد هدف قرار دهد.

با تماشای این ویدیو ممکن است اول فکر کنید که این تبلیغ دستکاری‌شده اما به اشتراک گذاشتن آن توسط چندین سفارتخانه روسیه، اوریجینال بودن آن را تایید می‏کند. گیلیان‌تت در فایننشال‌تایمز می‏نویسد، هیچ توضیح رسمی از طرف مقامات مسکو درباره این ویدیوی تبلیغاتی ارائه نشده اما صدای آمریکا گزارش می‏دهد که یک کانال تلگرامی روسی اعتبار تولید این ویدیو را برعهده گرفته است. نمی‏توان گفت که این ویدیوی تبلیغاتی، غربی‏ها را ترغیب می‏کند که همین الان به روسیه بروند و افرادی را تشویق کند که می‏خواهند راه استیون سیگال را پیش بگیرند. این هنرپیشه هالیوودی برای دریافت شهروندی روسیه بسیار سروصدا کرد و اخیرا از یک کمپ اردوگاه اسیران جنگی بمباران‌شده در یکی از مناطق تحت تصرف در اوکراین دیدار کرد تا حمایت خود را از حمله پوتین نشان دهد. این ویدیو نشان‏دهنده استفاده مشتاقانه روسیه از پروپاگاندا در دنیای دیجیتالی است که به دو قسمت تقسیم شده است.

زندگی امروز بشر در جاده ابریشم دیجیتالی به یکدیگر متصل شده است. قلمرویی سایبری که دارای اتاق‏های پژواک و انشعابات قبیله‏ای متعددی است. اتاق پژواک به آن دسته از خبرهای غیرواقعی گفته می‏شود که بر اثر تکرار در رسانه‏ها و شبکه‏های اجتماعی به باور عمومی تبدیل می‏شوند. پس از آنکه جمله «زمستان در راه است» از سریال تاج و تخت مشهور شد، گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج روسی آن را به عنوان نام کتاب ضدپوتین خود در سال 2015 برگزید. اما حالا پروپاگاندای حامی پوتین از آن استفاده می‏کند. تاکنون ویدیوهای متعددی برای دست‏انداختن «مهاجرت به روسیه» ساخته شده‏اند. شکی وجود ندارد که تلاقی فرهنگ‏ها یا سرایت آنها به فرهنگ‏های دیگر زیاد رخ می‏دهد. در واقع یکی از نشانه‏هایی‌ست که چقدر دنیای ما به یکدیگر مرتبط است؛ حتی اگر ملی‏گرایی در روسیه یا جاهای دیگر دنیا افزایش پیدا کند.

دیپلماسی ووگ

این اولین باری نیست که مجله ووگ با انتشار (یا عدم انتشار) عکسی از سیاستمداران خبرساز می‏شود. این مجله سه بار عکس میشل اوباما را روی جلد خود انداخته و از ملانیا ترامپ، همسر رئیس‏جمهور پیشین آمریکا هیچ‏وقت عکسی کار نکرده است.

انتشار عکس اولنا زلنسکایا در مجله ووگ در میانه حمله روسیه به اوکراین در تمام جهان بحث‏برانگیز شد. زلنسکایا از سر تا پا لباس‏های طراحان اوکراینی را بر تن دارد تا برای آنها تبلیغی کرده باشد. به گزارش نیویورک‌تایمز برخی از مخاطبان در توئیتر نوشته‏اند در حالی که اوکراین روزهای جهنمی را پشت سر می‏گذارد، مجله ووگ از رئیس‏جمهور اوکراین و همسرش عکاسی می‏کند. عده‏ای دیگر از زلسنکا دفاع می‏کنند و این عکاسی را سمبلی از غرور ملی می‏دانند: ابزاری برای نشان دادن زیبایی اوکراین به دنیا؛ یادآور مرهمی که در زیبایی نهفته است و اشاره‏ای ظریف به ارتباط مشترک بشر در بحبوحه خشونتی غیرانسانی. بحثی که بر سر انتشار عکس‏های زلنسکایا در مجله ووگ بالا گرفت، تا حدی نشان می‏دهد که احساسات ما چقدر نسبت به مد درهم‌پیچیده است و چقدر دیدگاه‏ها نسبت به مد به عنوان موضوعی غیرجدی ریشه‏دار است. مد یکی از عناصر اصلی فرهنگ پاپ و معادل نادر یک زبان جهانی است. یکی

از ابزارهایی است که تمام سیاستمداران و چهره‏های عمومی به نفع خود از آن استفاده می‏کنند، چه قبول کنند چه نکنند. به همین دلیل است که با وجود ریسک‏های ممکن، سیاستمداران باز هم روی مجله‏هایی مانند ووگ حضور پیدا می‏کنند.

همانطور که گفته شد، جنگ روسیه و اوکراین در چهار جبهه در حال جریان است: روی زمین، در هوا، در دنیای دیجیتال و در عرصه افکار عمومی. ووگ و هر رسانه‏ای که اجازه می‏دهد مردم اوکراین به بخش‏های مختلفی از جمعیت جهان دست پیدا کنند و احساسات آنها را تحت تاثیر قرار دهند، یک نوع ابزار جنگی به شمار می‏رود. زلنسکایا و همسرش نیز این موضوع را به خوبی می‏دانند. این زوج قبل از ورود به سیاست دارای یکی از بزرگترین شرکت‏های تولید برنامه‏های تلویزیونی بودند.

ووگ با انتخاب زلنسکایا برای عکس روی جلد مجله و بزرگ نشان دادن تصویرش، نقش او به عنوان چهره و صدای قابل اعتنای جنگ روسیه علیه اوکراین را به تصویر می‏کشد؛ همسر رئیس‏جمهور اوکراین در زمانی که شوهرش این امکان را ندارد، وظیفه خود می‏داند که برای سروصدا کردن نسبت به آنچه در حال رخ دادن است، در مقابل چشمان غربی‏ها حضور پیدا کند. زلنسکایا در زمانی نیازهای کشورش را بیان می‏کند که بحران‏های دیگری در جهان برای جلب توجه رقابت می‏کنند. زلنسکایا در واقع ووگ را به سلاحی برای مبارزه تبدیل می‌کند. او در پاسخ به سوال خبرنگار بی‏بی‏سی در این‏باره می‏گوید: «میلیون‏ها نفر ووگ را می‏خوانند و وظیفه من بود که با آنها مستقیم صحبت کنم». زلنسکایا در ادامه می‏گوید: «معتقدم کاری انجام دادن و به خاطرش مورد انتقاد قرار گرفتن بسیار مهم‏تر از هیچ کاری انجام ندادن است». فارغ از آنکه نظر و احساس افکار عمومی چه باشد، نمی‏توان در نظر نگرفت که به واسطه همین اقدام، اوکراین دوباره سرخط خبرها قرار گرفت و در ذهن افرادی که این جنگ را از نزدیک دنبال می‏کنند باقی ماند. مصاحبه زلنسکایا نه یک گفت‏وگوی ساده بلکه بخشی از استراتژی نبرد بود.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی