| کد مطلب: ۴۹۳۶

توقف برجام یکی از انگیزه‌های عربستان برای توافق بود

توقف برجام یکی از انگیزه‌های عربستان  برای توافق بود

صباح زنگنه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

صباح زنگنه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

صباح زنگنه،‌ نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی و کارشناس مسائل غرب آسیا معتقد است که توافق ایران و عربستان در مرحله اجرا حتماً با نظارت چین همراه خواهد بود. او معتقد است که یکی از دلایل تمایل عربستان برای توافق با ایران، وضعیت فریزشده برجام است.

‌مذاکره با عربستان به‌منظور کاهش تنش و از سرگیری روابط با میانجی‌گری عراق و عادل عبدالمهدی آغاز شد؛ دو سال به‌طول انجامید و پنج دور با محوریت مسائل امنیتی در بغداد برگزار شد. علت تعلیق طولانی این مذاکرات چه بود؟

وقفه ایجادشده در این مذاکرات را بیشتر به‌دلیل شرایط منطقه‌ای و شاید شرایط داخلی ایران می‌توان ارزیابی کرد. عربستان فکر می‌کرد که اعتراضات داخلی ممکن است توسعه پیدا کند و با حکومت و دولت ایران نتواند به یک توافق باثبات‌ برسد و همین‌طور در مباحث عراق، لبنان و سوریه، شرایط را مناسب نمی‌دید تا به امتیازاتی در این مناطق و کشورها نائل شود. در عراق به توافقاتی رسید و تسهیلات زیادی برای مردم این کشور فراهم کرد. همچنین مبالغ زیادی برای سرمایه‌گذاری آماده کرد و مسائل خودش را با دولتمردان عراقی حل‌وفصل کرد و خیالش آسوده شد. نسبت به شرایط یمن هم تلاش می‌کرد امتیازات بیشتری از انصارالله به‌دست بیاورد تا در مذاکره با ایران مجبور به اعطای امتیاز نشود. گرچه ایران عنوان کرده بود موضوع یمن در مذاکرات دوجانبه اولویت ندارد، ولی با همه این مسائل انتظار داشت شرایط بهتر شود. همین‌طور حضور دولت دموکرات در آمریکا فشارهای بیشتری را بر ریاض وارد می‌کرد و عربستان منتظر بود تا آرامش موردنظر خود را در روابط با آمریکا فراهم کرده و اقتصاد و بازارهایش را با کمک چین متنوع کند. با روسیه نیز به توافق مهمی در تعیین قیمت نفت رسید. این اقدامات مقدماتی عربستان بود تا بتواند با ایران به فضای مناسب‌تری برسد و این توافق به‌عمل بیاید.

‌انتخاب چین به‌عنوان میانجی نهایی برای امضای توافق با نقشه راه مشخص و کنار گذاشته شدن عراق چه بود؟ آیا این خواست تهران و ریاض بود یا پکن با ابتکار خودش پا در این مسیر گذاشت؟ پیام میانجی‌گری چین برای منطقه چیست؟ چه امتیازاتی میان طرفین برای نقش‌آفرینی پکن ردوبدل شده است؟

عراق تا لحظه آخر همچنان آماده بود تا میانجی‌گری خود میان ایران و عربستان را تداوم ببخشد، اما ملاحظه می‌شود که وزن چین، هم در روابط اقتصادی با عربستان و هم در روابط اقتصادی با ایران از یک بعد دیگری برخوردار است. حضور چین در اقتصاد عربستان، حضور بسیار چشمگیری شده است؛ واردات چین از عربستان تقریباً ۱۷ درصد کل واردات این کشور است، درحالی‌که از ایران در مقایسه با عربستان مقادیر بسیار کمتری تا یک‌چهارم است. به هر صورت نیاز متقابل عربستان و چین به یکدیگر یک معادله دیگری را رقم زده است. روابط ایران و عربستان با عراق شباهت‌هایی در زمینه‌های اقتصادی نشان می‌دهند، به این معنا که به یکدیگر نیازمند نیستند و همدیگر را تکمیل نمی‌کنند، درحالی‌که چین مکمل اقتصاد تهران و ریاض است. بنابراین از این بُعد با توجه به ابتکار عملی که رئیس‌جمهور چین به عمل آورد، بدیهی بود که هر دو کشور با میزبانی این کشور موافقت کنند و آخرین دور مذاکرات‌شان را در پکن برگزار کنند. البته کشورهای دیگری از اروپا و آسیا از دو کشور دعوت کرده بودند تا مذاکرات‌شان را میزبانی کنند، اما به نظر می‌رسد چین امکانات بیشتری در اقتصاد دو کشور داشته و دارد و لذا دعوت پکن مورد موافقت دو کشور قرار گرفت.

‌آیا از سخنان شما می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که ایران و عربستان با قبول ابتکار چین، امتیازی را در این رابطه به پکن داده‌اند؟

در بعد ژئوپلیتیک شاهد تغییراتی در منطقه هستیم؛ زمانی آمریکا به نفت منطقه خلیج‌فارس نیاز داشت، اما الآن این کشور خودش صادرکننده انرژی است و از منطقه ما کمترین حجم انرژی را تأمین می‌کند و بیشتر صادرکننده انرژی اعم از LNG و نفت و همچنین یک بازیگر اساسی شده و نیازش از منطقه خلیج‌فارس نیز کمتر شده است. این در حالی است که نیاز چین به منطقه هر روز بیشتر می‌شود و کشورهای منطقه نیز این تغییر معادله را به‌خوبی درک می‌کنند. حالا اینکه آیا این را باید به‌عنوان امتیاز به‌حساب بیاوریم یا یک فهم معقولانه‌تر به‌هم‌پیوستگی اقتصادها، اما از درک تغییراتی که در میان کشورهای بزرگ دنیا با منطقه خلیج‌فارس اتفاق افتاده، حاصل شده است. به نظر می‌رسد فهم معادلات جدید و نیازهای متقابل بین کشورها بیشتر اثرگذار بوده است.

‌نقش چین در این توافق چگونه خواهد بود، آیا علاوه بر نقش ظاهری و بیرونی میانجیگر، به‌عنوان ضامن و هماهنگ‌کننده توافق عمل خواهد کرد؟

یک یا دو سال قبل چین یک ابتکاری مطرح کرد و از کشورهای منطقه خواست تا وارد یک نظام امنیتی با حضور چین شوند؛ این موضوع کمتر در کشورهای خاورمیانه مورد رسیدگی قرار گرفت یا در رسانه‌ها و مراکز مطالعاتی منطقه بررسی نشد. به نظر می‌رسد پکن به‌دنبال تحقق ایده است، چراکه هر نوع ناامنی و اختلاف در منطقه بلافاصله منافع چین را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین چین اهمیت زیادی برای امنیت خاورمیانه و خلیج‌فارس قائل است و طبعاً نخستین گام‌های این ایده و تفکر این است که بتواند بین دو کشور مهم منطقه یعنی ایران و عربستان تنش‌زدایی کند و این دو کشور و سایر کشورهای منطقه را به‌سمت همکاری دسته‌جمعی در ابعاد سیاسی و منطقه‌ای هدایت کند.

‌در پیگیری‌های صورت‌گرفته از وزارت امور خارجه در خصوص زمان از سرگیری مذاکرات عنوان شده بود که ریاض در چارچوب پنج دور مذاکره قبلی تعهداتی دارد که باید پیش از دور ششم محقق کند. با توجه به برگزاری دور ششم، این تعهدات چه بود؟ موضوع نقش عربستان در ناآرامی‌های ایران که بارها در ماه‌های اخیر مطرح‌شده چه جایگاهی در این توافق امنیتی دارد؟

وقتی که مقرر می‌شود منطقه به یک شرایط باثبات‌تری برسد و امنیتش برقرار شود، طبعاً عوامل ناامنی، سوءتفاهم و افزایش تنش را باید کنترل کرد و از بین برد. شاید هم یکی از دلایل توقف فعالیت شبکه ایران‌اینترنشنال در انگلیس و انتقالش به آمریکا هم همین توافق بود که بعد هم به سمت رژیم اسرائیل گرایش پیدا کند و در آنجا از این شبکه استفاده شود. بنابراین لوازم ایجاد اعتماد متقابل در کاهش حملات تبلیغاتی علیه یکدیگر خواهد بود و لوازم دیگری هم طبعاً دارد که باید آنها را هم برشمرد و کشورها به یکدیگر تعهدات لازم را بدهند و قطعاً چین در اینجا نقش ناظر و همکار را ایفا خواهد کرد.

‌توافق ایران و عربستان بر مبنای توافق امنیتی سال ۱۳۷۷ بنا شده است؛ این توافق چه مفادی دارد که در این سال‌ها محقق نشده و حالا با توافق صورت‌گرفته با میانجی‌گری پکن قرار است در دستور کار قرار بگیرد؟

در آن توافق‌نامه امنیتی دو کشور تعهد کرده بودند که هیچ‌گونه کمکی به فعالیت‌های مخالف امنیت کشور مقابل انجام ندهند و برعکس، در کنترل عوامل مخرب و مخل امنیتی همکاری داشته باشند و اطلاعات لازم را مبادله کنند. همچنین نیروهای امنیتی با یکدیگر فضای مذاکراتی و ارتباط مناسبی داشته باشند. این ابعاد متعددی پیدا می‌کرد و مراحل اجرایی زیادی هم لازم داشت تا پیگیری شود، اما با حوادثی که در کل منطقه بروز کرد، عملاً شاهد بودیم دو کشور کمتر به آن ابعاد عمل کردند و عربستان و ایران از زنجیره‌ای از این اقدامات صرف‌نظر کردند. البته دولت‌هایی که بعد از این توافق روی کار آمدند، نیاز داشتند تا پایه‌ها و پل‌های اعتماد را برقرار کنند، اما ظاهراً چنین اتفاقی نیفتاد و به فضا و فهم جدیدی نیاز داشت تا شرایط بعد از حمله به یمن و محاصره قطر و مسائلی که در عراق اتفاق افتاد و اعزام تروریست‌ها به این کشور و کمک به طرح ساقط کردن دولت سوریه که همه در ایجاد فضای فعلی نقش داشت.

‌موانع پیش روی این توافق چیست؟ موضوع تنش ایران با غرب و توقف مذاکرات برای احیای برجام تا چه میزان بر توافق ایران و عربستان تأثیرگذار خواهد بود؟

عربستان به توافق برجام به‌عنوان یک ارزش‌افزوده نگاه می‌کرد که به قدرت و توان ایران اضافه می‌کرد و لذا با تمام نیرو سعی می‌کرد آن توافق را بر هم بزند و از همه توانش در آمریکا، اروپا، چین و روسیه استفاده کرد تا توافق هسته‌ای را نابود کند. حالا این اتفاق عملاً رخ داده و مذاکرات وین به حالتی فریز درآمده است؛ طبعاً آن تصور هم پدید می‌آید که یکی از ابزارهای قدرت ایران ضعیف شده و الآن فرصت خوبی است تا مذاکرات با این کشور صورت بگیرد و به سرانجام جدیدی برسد. البته عربستان همواره از کشورهای غربی درخواست می‌کرد تا این کشور و شورای همکاری خلیج‌فارس در مذاکرات‌شان با ایران دعوت کنند که این درخواست نه با موافقت ۱+۵ و نه ایران مواجه شد، چراکه برجام به‌عنوان قطار در حال حرکت امکان توقف نداشت. ظرفیت آن قطار مشخص بود و عربستان به‌جای تحقق مکانیسم مشابه در تلاش برای سوار شدن بر همین مکانیسم بود. امروز وضعیت این توافق در گرایش عربستان به توافق با ایران بی‌تأثیر نبوده و الزامات منطقه‌ای هم برای اینکه ریاض به این تحلیل جدیدش برسد، نقش ایفا کرده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی