| کد مطلب: ۷۰۰۸

شلیک غم‏‌انگیز

شلیک غم‏‌انگیز

حمله ناو آمریکایی به هواپیمای 655 ایران‌ایر و تأثیر آن در پایان جنگ

حمله ناو آمریکایی به هواپیمای ۶۵۵ ایران‌ایر و تأثیر آن در پایان جنگ

تاریخ روابط ایران و آمریکا به همان اندازه که پرتنش و پرهیاهو بوده، خونبار نیز بوده است. دو کشور بارها به سوی رویارویی نظامی با هم پیش رفته‌اند و حتی به روی هم آتش گشوده‌اند، اما از لبه جنگ پا پس کشیده‌اند و به اخطارهای کوچک اکتفا کرده‌اند؛ اخطارهایی که به قیمت جان صدها نفر تمام شده است. شلیک به پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر بر فراز خلیج‌فارس توسط ناو آمریکایی وینسنس در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ یکی از خونبارترین آنهاست.

رویدادهای ماه‌های آخر جنگ ایران و عراق هیچ‌یک با یکدیگر بی‌ارتباط نیستند؛ حملاتی دیوانه‌وار و خونین که پشت‌سر هم ایران را مورد هدف قرار داد تا ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ دو روز پیش از یک‌ساله شدن این قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل آن را بپذیرد و به جنگ با عراق پایان دهد. ۲۹ تیر ۱۳۶۶ که قطعنامه الزام‌آور ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق به تصویب برسد، فقط سه هفته از حمله شیمیایی عراق به شهر سردشت گذشته بود و وقتی ناو آمریکایی وینسنس نیز هواپیمای مسافربری ایران با ۲۹۰ سرنشین را هدف قرار دهد، فقط دو هفته لازم بود تا ایران این قطعنامه را بپذیرد. در فاصله این یک سال خلیج‌فارس پرتنش‌ترین روزهای خود از آغاز جنگ ایران و عراق را از سر گذرانده بود و امنیت مسیر انتقال انرژی در این آبراهه بین‌المللی به‌شدت به خطر افتاده بود. یک سال پایانی جنگ ایران با حملاتی فوق‌العاده برای پذیرش پایان جنگ روبه‌رو شد که حمله به هواپیمای مسافربری ۶۵۵ ایران‌ایر آخرین پیام قاطعی بود که ایران را وادار به پذیرش قطعنامه کرد.

واشنگتن مدعی شد که نیروی دریایی ایالات متحده برای دفاع از خود اقدام کرده است، اما این درست نبود. برخلاف آنچه که پنتاگون ادعا کرد، هواپیما «خارج از مسیر هوایی تجاری تعیین‌شده» حرکت نکرده بود و نه با «سرعت بالا» به سمت یو.اس.اس وینسنس «شیرجه» رفته بود. بنابراین ایالات متحده یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی را سرنگون کرد و به‌طور تصادفی سعی کرد آن را پنهان کند. حدود ۶۶ کودک در میان ۲۹۰ سرنشین غیرنظامی پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر کشته شدند.

جنگ نفت‌کش‌ها

سال ۱۳۶۶ ایران و عراق در بحبوحه جنگی بودند که شامل حمله به نفتکش‌های یکدیگر در خلیج‌فارس می‌شد. ایران بر این باور بود که کشورهای منطقه از جمله کویت و عربستان برای حمایت از رژیم صدام، نفت عراق را از طریق کشتی‌های دیگر صادر می‌کند و از این طریق شریان مالی و تسلیحاتی عراق را زنده نگه داشته است.

ایالات‌متحده به همراه بریتانیا کشتی‌های جنگی خود را روانه این منطقه کرده بودند تا از حمل‌ونقل نفت محافظت کنند. نیروی دریایی ایالات متحده نقش اصلی در حفاظت از کشتی‌های تجاری در حال حرکت از طریق خلیج‌فارس را برعهده گرفته بود.

ایران طی این مدت تلاش می‌کرد از طریق مین‌گذاری و حمله به کشتی‌های مشکوک در حال تردد به عراق، مانع از تامین مالی و تسلیحاتی عراق شود. قرارگاه دریایی نوح سپاه انجام این عملیات را برعهده گرفت و مرداد ۱۳۶۶ کشتی نفتکش کویتی که با نصب پرچم آمریکا به بریجتون تغییر نام داده بود، نخستین قربانی این مین‌ها بود و نیروی دریایی آمریکا نیز در پاسخ عملیات اراده جدی را که بزرگترین عملیات دریایی حفاظتی پس از جنگ جهانی دوم بود برای حفاظت از کشتی‌های تجاری نفتی انجام داد و طی آن ناو آبی-خاکی مین‌گذار ایرانی «ایران‌اجر» را منهدم کرد. در نبرد دیگری، نزدیک جزیره فارسی، فرمانده سپاه در منطقه و عامل حمله به کشتی‌های تجاری در آب‌های آزاد شهید نادر مهدوی، فرمانده قرارگاه دوم دریایی سپاه و چندتن از همراهانش اسیر نیروهای آمریکایی شد و در ۱۶ مهر ۱۳۶۶ بر روی عرشه ناو آمریکایی یو.اس.اس چندلر به شهادت رسید. پیکر شهدای ایرانی شش روز بعد از طریق کشور عمان به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل شد. در حمله دیگری، نیروهای سپاه، با استفاده از موشک چینی ضدکشتی کرم ابریشم، دو کشتی تجاری و نفتکش را در آب‌های آزاد هدف قرار دادند که یکی از آنها آمریکایی بود. در پاسخ، آمریکا چند سکوی نفتی ایران را که فرماندهی و کنترل بخشی از عملیات از روی آنها انجام شده ‌بود را نابود کرد.

همه این حوادث، به‌ویژه حمله به ناو آمریکایی یو.اس.اس استارک منجر به تجدیدنظر در قوانین تعامل ایالات متحده در خلیج‌فارس شد و به کشتی‌های آمریکایی در خلیج‌فارس اجازه داد تا اقدامات حفاظتی بیشتری را انجام دهند. در حادثه حمله به ناو یو.اس.اس استارک که ماموریتش گشت در شمال و مرکز خلیج‌فارس طی دوره‌ای ۸هفته‌ای بود، یک فروند جنگنده میراژ عراقی در بیست‌وهفتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۶به اشتباه این ناو آمریکایی را هدف قرار داد و ۳۷ تن از خدمه آن را کشت؛ اتفاق نادری که باعث جریمه و عذرخواهی رسمی دولت عراق شد. این جنگنده قصد حمله به کشتی ایرانی سبلان را داشت که در پنج مایلی محل حادثه بود. ایران معتقد است اقدام عراق برای حمله به کشتی‌های ایرانی با موافقت آمریکا صورت گرفت و این حادثه تاوان چراغ‌سبز آمریکایی‌ها بود که دامان خودشان را گرفت.

۲۵ فروردین ۱۳۶۷، یک مین ایرانی به ناو یو.اس.اس ساموئل بی‌رابرتز برخورد کرد و تقریباً کشتی را از وسط نصف کرد و در آستانه غرق شدن قرار داد. پس از یافتن تعدادی مین دیگر در منطقه توسط غواصان آمریکایی، مقامات نظامی ایالات متحده تصمیم به انجام عملیات تلافی‌جویانه گرفتند. چهار روز بعد، ناوهای جنگی ایالات متحده در عملیاتی انتقام‌جویانه موسوم به آخوندک به سکوهای نفتی و نیروی دریایی ایران در خلیج‌فارس حمله کردند. این عملیات بزرگترین درگیری دریایی آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم به بعد بود. در این عملیات ۵۶ تن از نیروهای ایرانی و ۲ آمریکایی جان باختند. عملیات آخوندک، نیروی دریایی ایران را که از سال‌ها قبل مهم‌ترین یگان نظامی دریایی در خلیج‌فارس و دریای عمان بود، تقریباً از بین برد و ایران با از دست دادن دو ناوچه سهند و سبلان(از مهم‌ترین دارایی‌های نیروی دریایی ایران) و ناو موشک‌انداز جوشن در طول چند ساعت مضمحل شد.

روز حادثه

در روز حادثه پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر، ناو یو.اس.اس وینسنس به فرماندهی سروان ویلیام سی‌راجرز در چندین درگیری با شناورهای تندروی ایرانی شرکت داشت. براساس گزارش نیروی دریایی آمریکا، صبح روز ۱۲ تیر ۱۳۶۶، ناو وینسنس در کنار ناو یو.اس.اس مونتگومری مشغول نبرد با قایق‌های توپدار ایرانی بود که یک نفتکش پاکستانی را در خلیج‌فارس تهدید می‌کردند. براساس گزارش‌های خبری، راجرز که به پرخاشگری شهرت داشت، دستور تغییر مسیر فرمانده خود و دور شدن از آب‌های ایران را نادیده گرفته و در عوض به تعقیب قایق‌های توپدار ایران ادامه داده بود. این حادثه در حالی ادامه داشت که پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر از فرودگاه بندرعباس خارج شد. منابع آمریکایی مدعی هستند نیروهای نظامی برخلاف دستورالعمل‌های ایکائو وقوع درگیری نظامی در منطقه پروازی این هواپیما را به کادر پرواز اطلاع نداده‌اند. هواپیمای مسافربری ایرانی، ایرباس A۳۰۰، حدود ساعت ۱۰:۴۷ صبح از بندرعباس ایران حرکت کرد و عازم دوبی، امارات متحده عربی شد. خدمه وینسنس بلافاصله شروع به ردیابی پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر کردند که از فرودگاهی که به‌طور مشترک توسط هواپیماهای نظامی و تجاری استفاده می‌شد، برخاسته بود. براساس گزارش منابع آمریکایی، در کشتی رزمناو آمریکایی بر سر هویت هواپیما که در نهایت اینگونه تشخیص داد که یک جت جنگنده بسیار کوچکتر اف-۱۴ است، سردرگمی وجود داشت و به گفته این منابع هواپیما نیز به چندین تماس هشداردهنده بی‌توجهی می‌کند و ناو وینسنس با اطمینان از نظامی بودن هواپیما دو موشک زمین به هوا را در ساعت ۱۰:۵۴ صبح شلیک و هواپیما را نابود کرد و همه سرنشینان آن را کشت.

فرمانده ناو آمریکایی بعدها گفت که بر این باور بوده که آن هواپیما یک اف-۱۴ ایرانی مجهز به موشک‌های ماوریک است که می‌توانند کشتی‌های آمریکایی را در شعاع ۱۰مایلی (۱۶ کیلومتری) مورد حمله قرار دهند. یک روز پیش از آن، رزمناو یو.اس.اس هالسی به یکی از اف-۱۴های ایرانی هنگامی که بیش از حد به کشتی آمریکایی نزدیک شده بود، هشدار داده بود. تحقیقات بعدی نیروی دریایی ایالات متحده در مورد این حادثه نشان داد که هواپیمای مسافربری ایران در یک راه هوایی تجاری تایید شده بوده و خود را در فرکانس‌های کنترل ترافیک هوایی به‌عنوان یک پرواز غیرنظامی معرفی می‌کند. اما بر‌اساس گزارش آمریکا، با وجود اینکه برج بندرعباس در موارد مشابه در طول جنگ هشدارهایی را صادر کرده بود، اما به خلبان ایرانی درباره درگیری‌های ادامه‌دار در منطقه هشدار نداده بود. این گزارش‌ها همچنین خاطرنشان می‌کنند که اگرچه هواپیمای مسافربری ایران به هشدارهای ناوهای جنگی آمریکا پاسخ نداد، اما خدمه آن موظف نبودند کانال‌هایی را که پیام هشدار در آن پخش می‌شد زیر نظر داشته باشند.

در ناو یو.اس.اس وینسنس، کاپیتان کشتی در حال دریافت اطلاعاتی مبنی بر این بود که یک هواپیمای ناشناس در صفحه رادار دیده شده و به تماس‌ها پاسخ نمی‌دهد. همچنین به اشتباه به او گفته شد که این هوایپما می‌تواند یک اف-۱۴ ایرانی باشد. براساس گزارش آمریکا، اگر هواپیمای ناشناخته حامل موشک‌های ماوریک بود، کاپیتان آمریکایی کمتر از پنج دقیقه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد که آیا کشتی او در خطر است یا خیر. اما کاپیتان راجرز این پنج دقیقه را نیز برای اطمینان از حرکت بعدی هواپیما و احتمال نزدیک شدن یا دور شدن هواپیما تأمل نکرد و دستور شلیک داد. پس از حادثه‌ی اصابت موشک‌های میراژ عراقی به ناو یو.اس.اس استارک در یک سال قبل براساس دستورات صادرشده که برای محافظت از جان نیروهای ایالات متحده طراحی شده بود، فرمانده راجرز فقط چند دقیقه برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا کشتی او در محدوده موشک‌های حمل‌شده توسط یک هواپیمای جنگی ایرانی قرار دارد یا خیر، فرصت داشت؛ البته نه هواپیما نظامی بود و نه در حالت تهاجم به ناو آمریکایی قرار داشت؛ اما راجرز پیش از هر تأملی تصمیم به شلیک گرفت. هفت دقیقه پس از برخاستن از باند فرودگاه بندرعباس، هواپیمای ایرباس A۳۰۰ ایران مورد اصابت موشک‌های زمین به هوای شلیک شده از رزمناو آمریکایی قرار گرفت.

واکنش‌ها

بلافاصله پس از این رویداد، وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد که «یو.اس.اس وینسنس به یک هواپیمای ناشناس در حال نزدیک شدن هشدار داد اما پاسخی دریافت نکرد» و تاکید کرد که ایالات‌متحده به «حمله ایران» پاسخ می‌دهد. مقامات آمریکایی گزارش دادند که هواپیمای مسافربری ایران به سرعت در حال شیرجه تهاجمی به سمت ناو وینسنس بوده و حالت حمله به خود گرفته بود؛ ادعایی که درباره یک هواپیمای مسافربری غول‌پیکر غیرمنطقی به نظر می‌رسد. همچنین اعلام شد که پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر در مسیر عادی خود قرار نداشته است. با این حال، گزارش نیروی دریایی ایالات‌متحده در ۲۸ ژوئیه ۱۹۸۸ - که در ۱۹ اوت به‌صورت ویرایش‌شده برای عموم منتشر شد - این ادعاها را رد کرد. نتیجه‌گیری شد که هواپیمای ایرانی در واقع «در مسیر هوایی تعیین شده» در حال صعود بوده است و با سرعت بسیار کمتری نسبت به گزارش وینسنس حرکت می‌کرده است. علاوه بر این، احتمال عدم پاسخگویی هواپیما در برقراری ارتباط با وینسنس نیز منتفی شد چراکه خلبان ایرانی در تماس با دو برج کنترل هوایی بندرعباس و دوبی، احتمالاً کانال بین‌المللی را که پیام‌های هشدار در آن پخش می‌شده بررسی نمی‌کرده است. در پایان مقامات آمریکایی ادعا کردند که این یک «حادثه غم‌انگیز و تأسف‌بار» بود. مقامات آمریکایی در توضیح چگونگی شناسایی نادرست پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر توسط رزمناو پیشرفته، به «استرس... و تحریف ناخودآگاه داده‌ها» اشاره کردند. این ادعا در حالی بود که بنا بر اظهارنظر کارشناسان شناسایی تفاوت یک هواپیمای پهن‌‌پیکر مسافربری با یک جنگنده اف-۱۴ در رادارهای پیشرفته ناو وینسنس به سهولت امکان‌پذیر است و بعید است بتوان این دو هواپیما را با هم اشتباه گرفت. از سوی دیگر موقعیت این هواپیمای پهن‌پیکر در ارتفاع ۱۴ هزارپایی و در حال صعود به‌هیچ‌وجه به حالت تهاجمی یک جنگنده شباهت نداشته است. با این حال، مقامات آمریکایی مدعی شدند که اقدامات تجاوزگرانه ایران نقش اساسی در این حادثه داشته است. این در حالی است که رزمناو آمریکایی در زمان شلیک در قلمرو آب‌های ایران بود. بازرسان ارتش آمریکا با واحدهای نظامی دیگر در نزدیکی وینسنس، به‌ویژه فرمانده یو.اس.اس سایدز که برخی از پرسنل آن هواپیما را به‌عنوان یک هواپیمای تجاری شناسایی کرده بودند و همچنین فرمانده عملیاتی منطقه که به راجرز دستور داده بود چندین ساعت مسیر خود را تغییر دهد، مصاحبه نکردند. به‌علاوه، گزارش‌ها مبنی بر اینکه وینسنس در آب‌های بین‌المللی قرار داشته، بعداً نادرست شناخته شد. با وجود همه اینها در سال ۱۹۹۰، نیروی دریایی ایالات متحده به‌‌خاطر «رفتار فوق‌العاده شایسته در انجام خدمات برجسته» در طول عملیات در خلیج‌فارس، نشان لژیون لیاقت را به راجرز فرمانده ناو وینسنس اعطا کرد.

پرونده‌های محرمانه وزارت امور خارجه بریتانیا که به‌تازگی از طبقه‌بندی خارج شده‌اند نشان می‌دهند که چگونه دولت مارگارت تاچر از ایالات‌متحده حمایت فوری کرده و در پنهان‌کاری این رویداد کمک کرده است. در ۲ مارس ۲۰۰۰، رابین‌کوک، وزیر خارجه بریتانیا، با ژنرال آمریکایی کالین‌پاول که بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ و در زمان حادثه حمله به هواپیمای ایرانی به‌عنوان مشاور امنیت ملی رونالد‌ریگان خدمت کرده بود، ملاقات کرد. کالین پاول که به‌منظور اقناع دولت بریتانیا برای مشارکت در حمله عراق در سال ۲۰۰۱ تلاش می‌کرد در طول بحث یادآور شد که پس از سرنگونی پرواز ۶۵۵ توسط ایالات‌متحده، چارلز پاول، وزیر امور خارجه مارگارت تاچر «بلافاصله از داونینگ استریت زنگ زد تا بپرسد آمریکایی‌ها می‌خواهند دولت بریتانیا چه بگوید». کالین پاول یادآوری کرد که «آمریکا نمی‌تواند روی هیچ دولت دیگری برای چنین رفتاری حساب باز کند». دولت بریتانیا با وجود کشته شدن صدها غیرنظامی که اکثر آنها شهروندان ایرانی بودند، از ایالات‌متحده حمایت فوری کرد. در هفته‌های بعد از حمله، تاچر به‌عنوان سرسخت‌ترین مدافع ریگان شناخته شد. او گفت: «شما نمی‌توانید نیروی دریایی را برای دفاع از کشتی‌ها در برابر حمله [ایران] وارد خلیج[فارس] کنید، بدون اینکه به آنها حق دفاع از خود بدهید.»

در مکاتبات خصوصی با ریگان، تاچر حتی در مورد پیامدهای مثبت این حمله گمانه‌زنی کرد و نوشت: «به نظر می‌رسد این حادثه حداقل به رهبری ایران کمک کرده است که نیاز فوری به پایان دادن به درگیری‌های خلیج‌فارس را در اولویت قرار دهد».

همه اینها این گمان را در ایران تقویت کرد که حمله ایالات‌متحده به هواپیمای مسافربری عمدی بوده است و این نگرانی را در مقامات ایرانی تقویت کرد که ایالات متحده قصد دارد به‌طور مستقیم در جنگ علیه ایران به نیروهای عراق بپیوندد. شاید همین تصور و فرض بود که در تصمیم ایران برای موافقت با آتش‌بس با عراق نقش داشت.

بعد از این حادثه، ایران شکایتی علیه ایالات‌متحده در دیوان بین‌المللی دادگستری تنظیم کرد. با طولانی شدن پرونده، در سال ۱۳۷۴ دو کشور توافق کردند که ایران با دریافت غرامت از شکایت خود صرف‌نظر کند. ایالات متحده در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون از سرنگونی پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر «تأسف عمیق خود را ابراز کرد» و با پرداخت ۸/۱۳۱ میلیون دلار به دولت ایران و خانواده قربانیان موافقت کرد و ایران از شکایت خود صرف‌نظر کرد. آمریکا هرگز عذرخواهی رسمی نکرد اما ریگان رئیس‌جمهور آمریکا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید آیا این ابراز تاسف به‌معنای عذرخواهی است پاسخ داد: «بله!» با این حال، دولت ایالات‌متحده هرگز به‌طور رسمی بابت این حمله عذرخواهی نکرده است.

در عین حال آمریکا ایران را به اقدام تلافی‌جویانه و مشارکت در حادثه تروریستی هوایی لاکربی و کشته شدن ۲۷۰ مسافر آن متهم کرد و قانون تحریم‌های ایران و لیبی موسوم به قانون داماتو را تصویب کرد. حادثه لاکربی که با بمب‌گذاری در پرواز شماره ۱۰۳ پان‌آمریکن از فرودگاه لندن به مقصد فرودگاه جان‌اف‌کندی نیویورک در پرواز بود، روی داد. هواپیمای شماره ۱۰۳ با ۲۷۰ مسافر در منطقه لاکربی اسکاتلند سقوط کرد و همه سرنشینان در ۳۰ آذر ۱۳۶۷ فقط شش ماه پس از حادثه هواپیمایی ۶۵۵ ایران‌ایر کشته شدند. سال‌ها بعد وقتی هواپیمای مسافربری به مقصد اوکراین در نزدیکی کرج توسط پدافند ایران مورد هدف قرار گرفت، حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران به جهان یادآوری کرد که چیزی شبیه به آن را فراموش نکنند؛ سرنگونی یک هواپیمای مسافربری ایران‌ایر توسط یک کشتی جنگی نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۸۸.

چه شد؟

نتیجه حادثه حمله به پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر شهادت ۲۹۰ سرنشین غیرنظامی این پرواز و البته پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ ایران و عراق بود و هرچند ایران غرامت هواپیما و کشته‌های این پرواز را از آمریکا دریافت کرد، اما متهم به همکاری در بمب‌گذاری پرواز ۱۰۳ پان‌آمریکن شد و از سال ۱۳۷۴ پایه تحریم‌های آمریکا علیه ایران با قانون داماتو گذاشته شد. مجموعه این حوادث منجر به انزوای اقتصاد ایران و زیان مالی جبران‌ناپذیری شده است. حادثه حمله به هواپیمای مسافربری ایران با عنوان «حقوق بشر آمریکایی» یکی از دستاویزهای تبلیغات ضدآمریکایی جریانات محافظه‌کار در ایران است که آمریکا را متهم به حمله تعمدی به هواپیمای ایرانی می‌کنند؛ ادعایی که شواهدی برای تایید آن نیز وجود دارد. نیروی دریایی آمریکا با اعطای نشان لیاقت به فرمانده ناو آمریکایی که به پرخاشگری و تصمیمات عجولانه مشهور بود، فقط دو سال پس از این حادثه نشان داد که از نتیجه حادثه چندان ناخشنود نبوده و توانسته اراده سیاسی خود را در پایان جنگ بر ایران تحمیل کند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی