سانسور این روزها و آن روزها
هر رئالیتیشو و مسابقهای که در شبکه نمایشخانگی پخش میشود، چند روز بعد پست و استوریهایی در اینستاگرام منتشر میشود، با عنوان «بخشهای سانسورشده....» و بهنوعی بازارگرمی هم میشود برای این برنامهها.

دوست شاعر و مستندسازی دارم که چندوقت پیش کتاب شعرش قبل از انتشار، توقیف شد. در شبکههای اجتماعی به اطلاع دوستانش رساند و بسیاری با او همدردی کردند. در این چند سال اخیر هم هر فیلم توقیفیای که بوده، یا در فضای مجازی منتشر شده یا بههرحال کارگردانها و سازندگان آثار صدایشان را هرجور شده به گوش مخاطب خودشان رساندهاند.
از سوی دیگر میبینیم که هر رئالیتیشو و مسابقهای که در شبکه نمایشخانگی پخش میشود، چند روز بعد پست و استوریهایی در اینستاگرام منتشر میشود، با عنوان «بخشهای سانسورشده....» و بهنوعی بازارگرمی هم میشود برای این برنامهها. در اینکه سانسور و توقیف بدترین فشاری است که میتواند بر یک هنرمند وارد شود، شکی نیست؛ شاید هیچوقت نام فرامرز فرازمند، تهیهکننده فیلم «سنتوری» از خاطر اهالی سینما پاک نشود که بهدلیل قاچاق غیرمجاز فیلم پیش از اکران، دچار سکته قلبی شد و درگذشت.
اما واقعاً سانسور و توقیف در زمانه ما بهمعنای واقعی آن است؟ محمد هاشمیرفسنجانی در سال 1360 به ریاست سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی منصوب شد. او چهارمین رئیس این سازمان پس از انقلاب بود. در همان دوران یکی از پروژههای بحثبرانگیز و متوقفشده تلویزیون سریال «هزاردستان» ساخته علی حاتمی بود.
این سریال با نام اولیه «جاده ابریشم ایران» قرار بود ساخته شود و فیلمنامه آن در سال 1354 نوشته شده بود. اما طبق شنیدهها بارها فیلمنامه با تغییرات زیادی روبهرو میشود تا درنهایت یک سریال 15 قسمتی در سال 1366 از تلویزیون بهنام «هزاردستان» روی آنتن میرود. اما حالا و با گذشت نزدیک به 40 سال محمد هاشمی، رئیس وقت صداوسیما در زمان تصمیمگیری برای «هزاردستان» پرده از یک راز برداشته. هاشمی بهتازگی در مصاحبهای تصویری اعلام کرده: «در آن نسخه اولیه، فردی بهعنوان سازنده جاده ابریشم معرفی شده بود.
این سناریو مربوط به قبل از انقلاب بود و بعد از پیروزی انقلاب، دیگر قابل ساخت نبود. درنهایت از ۳۶ قسمت سناریو، حدود ۳۰ قسمت کنار گذاشته شد. آنچه باقی ماند، همان داستان «شش انگشتی» بود که درنهایت ساخته شد و از تلویزیون پخش شد.» این درحالیاست که سالها پیش احمد بخشی، دستیار علی حاتمی در ساخت این سریال، در مصاحبهای اعلام کرده بود که درنهایت حاتمی 28 قسمت را به تلویزیون تحویل داده و از آن تنها 15 قسمت پخش شده است. بخشی در صحبتهایش به این نکته هم اشاره کرده که قسمت آخر قرار بود در دل یک تعزیه و با زدن گردن خان مظفر به پایان برسد که تلویزیون بودجه نداشته و این قسمت هیچوقت ساخته نمیشود.
براساس صحبتهایی که محمد هاشمی بعد از 40 سال درباره این سریال کرده و حرفهای قبلی احمد بخشی، میتوان نتیجه گرفت، علی حاتمی طی 8 سال که بهدلیل ساخت دکور، مسائل مالی و سانسور درگیر ساخت این پروژه بود، براساس 6 قسمت باقیمانده از سناریواش که اجازه ساخت پیدا کرده، 28 قسمت را کارگردانی کرده که درنهایت هم تنها 15 قسمت آن پخش شده. بااینهمه این سریال تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار صداوسیما تا بهامروز شده. حاتمی در میان ساخت این سریال و بهدلیل توقفهای طولانی، تصمیم میگیرد فیلم «حاجی واشنگتن» را هم بسازد که آن هم با کمبود بودجه روبهرو میشود و درنهایت فیلمنامه را عوض میکند تا بتواند فیلم را در لوکیشنهای داخلی به پایان برساند.
اما همین فیلم هم تا پس از مرگ حاتمی در توقیف میماند. این حرفها و مسائل پشتپرده از سانسور و توقیف، تا سالها بعد هیچوقت رسانهای نشد. یعنی وقتی مخاطب «هزاردستان» را از تلویزیون میدید، نمیدانست دارد یک تن پارهپاره را تماشا میکند. اما لذت میبرد و جذب میشد. امروز اما توقیف و سانسور معنای واقعی خودش را از دست داده. سریالی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، سه قسمت از آن هم منتشر میشود، بعد خبر میرسد اصلاً مجوز ساخت و انتشار نداشته و توقیف است.
مخاطب کنجکاو از این توقیف بیشتر جذب دیدن این سریال میشود و وقتی بعد دو هفته سریال از توقیف درآمد، مخاطب آن چندبرابر میشود. در برنامهای استعدادیابی، خوانندهای میخواند و میرقصد و رقص او حذف میشود. بعد از پخش رسمی برنامه، بخشهای سانسورشده در فضای مجازی منتشر میشود و مخاطب آن را دستبهدست میکند. اما امروز کسی میتواند حتی یک دقیقه به این فکر کند که 36 قسمت فیلمنامه را برای ساخت ارائه بدهی و تنها شش قسمت آن مجوز بگیرد، چه معنایی دارد؟ یا حتی آن 13 قسمت حذفشده «هزاردستان» در کجای تاریخ گم شده که هیچوقت منتشر نشد؟ چرا این روزها توقیف و سانسور هم دستآویز شده!