| کد مطلب: ۳۵۶۳۸

همه مسئول‌‏اند/ سریال «نوجوانی» نمایشی بی‌‏پرده از شکاف عمیق بین‌نسلی و تغییرات فرهنگی در قابی کوچک است

سریال «نوجوانی» پدیده این روزهای دنیای تلویزیون و گل سرسبد محصولات نتفلیکس است. در هر محفل و جمعی که بروی، تا سر صحبت درباره تماشای سریال‌ باز می‌شود، همه بدون مکث و وقفه می‌گویند «نوجوانی» عجب اثری است و به آنهایی هم که ندیده‌اند، پیشنهاد می‌کنند آب دست‌شان است زمین بگذارند و این درام جنایی ـ روانشناختی چهار قسمتی بریتانیایی را ببینند.

همه مسئول‌‏اند/ سریال «نوجوانی» نمایشی بی‌‏پرده از شکاف عمیق بین‌نسلی و تغییرات فرهنگی در قابی کوچک است

سریال «نوجوانی» پدیده این روزهای دنیای تلویزیون و گل سرسبد محصولات نتفلیکس است. در هر محفل و جمعی که بروی، تا سر صحبت درباره تماشای سریال‌ باز می‌شود، همه بدون مکث و وقفه می‌گویند «نوجوانی» عجب اثری است و به آنهایی هم که ندیده‌اند، پیشنهاد می‌کنند آب دست‌شان است زمین بگذارند و این درام جنایی ـ روانشناختی چهار قسمتی بریتانیایی را ببینند. 

آینه‌ای در برابر دنیای مدرن

داستان سریال «نوجوانی» درباره جیمی میلر ۱۳ ساله (اوون کوپر) است که به جرم قتل همکلاسی‌اش کیتی لئونارد دستگیر می‌شود. استیون گراهام ـ که نقش پدر جیمی را نیز بازی می‌کند ـ و جک تورن این اثر را ساخته‌اند و فیلیپ بارانتینی در قالب تک‌برداشتی، کارگردانی کرده است. این سریال، در یک کلام، بررسی موشکافانه‌‌ای از نقش کنترل‌ناپذیر عوامل و محرک‌های فرهنگی بر رفتار و هویت نوجوانان و شکاف‌های نسلی دوران مدرن با تاکید بر کشور بریتانیاست.

اثری قدرتمند و منتقدانه که روایت‌های جنایی سنتی را کنار می‌گذارد و چنان در لایه‌های پنهان و عمیق وجود نفوذ می‌کند و نقب می‌زند که دیگر برای کسی مهم نیست مجرم کیست و چه باید با او کرد.  گفتنی‌ها درباره سریال «نوجوانی» و نقاط قوت آن، زیاد است به‌‌ویژه شیوه تصویربرداری تک‌برداشتی و نقش‌آفرینی هنرمندانه بازیگران آن. طوری‌که گاردین آن را نزدیک‌ترین به کمال تلویزیونی دهه‌های اخیر ‌خوانده است.

موفقیت این سریال بیش از همه در بازتاب ازهم‌گسیختگی‌ جامعه و پرداختن آن به مفاهیمی چون جنسیت، خشونت، نهاد خانواده، نظام آموزش و رسانه‌های اجتماعی است. این اثر از منظر فرهنگی، آینه‌ای است که در مقابل دنیای مدرن قرار گرفته و با افزایش جرم و جنایت، رفتارهای خشونت‌آمیز و نفوذ بی‌مهار زیرفرهنگ‌های دیجیتالی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

گسل‌های فرهنگی که در این سریال نشان داده می‌شوند، عمیق‌اند و ریشه در واقعیت دارند: ظهور جنبش‌های منوسفر (Manosphere) و اینسل‌ها (مجردهای غیرارادی) و تأثیر آن بر مردان جوان، قلدری مجازی، رادیکالیزه شدن، خشونت‌ و طردشدگی نشان‌دهنده تغییر فرهنگی گسترده‌‌ای است که با فضای آنلاین و فراگیری پلتفرم‌های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد. در عصری که نوجوانان و جوانان دائماً تشنه ارتباط هستند، رفتار و نگرش‌شان درباره موضوعات مختلف از این مجراها شکل می‌گیرد. جیمی سریال «نوجوانی» نیز از همین‌ ناحیه ضربه خورد. 

همه‌گیری اضطراب جهانی

سریال «نوجوانی» کیفرخواستی فرهنگی علیه همه آن‌ چیزهایی است که در تاروپود جامعه بریتانیا کشیده شده اما پژواک‌شان در جوامع دیگر نیز طنین‌انداز می‌شود. نقطه قوت سریال نیز همین است که از ریشه‌های بریتانیایی‌‌اش فراتر می‌رود و همدلی مخاطبانی از جوامع دیگر را جلب می‌کند. جوامعی که نسل‌های جدیدشان چنان شیفته اینفلوئنسرهای فرهنگ عامه و سلبریتی‌های دنیای گیم و ویدئو شده‌اند که همه می‌ترسند در ضمیرشان ایدئولوژی‌های مخرب و ایده‌ها و رفتارهای غیرمتعارف نقش ببندد.

حاصل این وضعیت، همه‌گیری اضطراب‌ فرهنگی جهانی است. در سریال نیز نشان داده می‌شود که جیمی را یک نگرش و جهان‌بینی تحریف‌شده برآمده از فضاهای آنلاین به سوی جرم و کشتن کشانده است. ایده‌ای که در سریال به‌عنوان عامل مخرب و تحریک‌کننده جیمی مطرح می‌شود، نفوذ ایدئولوژی‌هایی مثل مجردهای غیرارادی است. بنیان این ایده این است که زنان بیشترِ مردان را رد می‌کنند.

گرچه ما در مقام بیننده، حتی بازپرس سریال که حیرت‌زده ‌پرسیده بود «چطور یک کودک ۱۳ ساله می‌تواند مجرد غیرارادی باشد؟»، دوست نداریم چنین چیزی را باور کنیم. قسمت سوم سریال که در آن یک تبادل‌نظر و سوال‌‌و‌جواب‌های ویران‌کننده اما جذاب میان جیمی و روانشناس‌اش (ارین دوهرتی) روی می‌دهد، به‌خوبی عمق بحران و تبعات سنگین ایدئولوژی‌های خطرناک را افشا می‌کند. 

سرگردانی والدین و نادیده‌انگاری نوجوانان

در سریال «نوجوانی»، گسست عمیق بین بزرگسالان و نوجوانان در عصری که از فناوری اشباع‌ شده، به‌خوبی می‌درخشد. این سریال در قلب خود، مطالعه‌ای درباره سردرگمی والدین است؛ ادی و ماندا، از یک نسل‌‌اند و از هر طریقی می‌خواهند دنیای فرزند خود جیمی را درک کنند و هرچه هم جلوتر می‌روند، جز سیلی سخت واقعیت بر صورت و غم و اندوه بی‌حاصل در دل‌شان، نصیب‌ نمی‌برند.

جایی از سریال، پدر جیمی جمله‌ای تکان‌دهنده با این مضمون می‌گوید: «این پسر، زمینی را به ارث می‌برد که پدرش از آن شناختی ندارد». در چنین فضایی است که بیننده پای روایت قربانی‌شدن معصومیت و کودکی جیمی می‌نشیند و ایمانش به بی‌گناهی‌ او رفته‌رفته سست و در قسمت آخر پاره می‌شود؛ ایمانی که سعی دارد بگوید، نیروهای آنلاین بیگانه و محیط‌های رسمی آن را از بین برده‌اند.  این شکاف در صحنه‌های تحقیقاتی قسمت دوم بیشتر برجسته می‌شود؛ جایی که بازرس لوک باسکومب (اشلی والترز) برای رمزگشایی تعاملات اینستاگرامی جیمی و معنای ایموجی‌ها و نظراتی که میان نوجوانان رواج دارد، به پسرش متکی می‌شود. آنچه بیننده می‌بیند، گیجی و سردرگمی والدین در برابر زبان ارتباطی فرزندان‌شان است.

آنها ابزاری برای تعامل با زندگی دیجیتالی فرزندان‌شان ندارند و این به‌طرز بی‌رحمانه‌ای تلخ است و نگران‌کننده. در همین قسمت از سریال، در‌حالی‌که دوربین فیلمساز تلاش می‌کند از دنیاهای ناشناخته دانش‌آموزان در محیط مدرسه سر در بیاورد، به‌طور غیرمستقیم طعنه را به والدین و مسئولان مدرسه می‌زند که گویی فقط چند قطعه از پازل شناخت دنیای نوجوانان را در اختیار دارند و بقیه را گم کرده‌اند. تنها نقطه‌ای هم که می‌توان به سریال به‌عنوان نقد وارد کرد، همین جاست. 

سرزنش سیستم به‌جای افراد

سازندگان سریال «نوجوانی» آگاهانه کوشیده‌اند روایت‌شان را با چاشنی هشدار جدی خطاب به سیستم و نظام آموزشی و تربیتی بسازند و عاملیت‌های فردی و پیچیدگی‌های آن را چندان برجسته نکنند. تاکید سریال بر تاثیر محرک‌های خارجی و جنبش‌های خطرناک و خشن، روایت را به سمت تسلط دیدگاه‌های بزرگسالانه می‌برد که به قیمت غفلت از پرداختن به انگیزه‌های شخصی جیمی تمام می‌شود.

با اینکه سریال در نمایش‌دادن چهره‌‌ خشونت و مسئولیت خانواده، مدرسه، جامعه و محیط در آن موفق عمل می‌کند، اما بیننده هرگز و به‌معنای واقعی کلمه از دیدگاه‌‌های جیمی و انگیزه‌های او درباره جنایتی که مرتکب شده، مطلع نمی‌شود. تنها آنچه از جیمی می‌بینیم ترس، اضطراب و انکار است که کارکردش پیشبرد داستان سریال است. برای مثال بیننده تا دقایق پایانی سریال که تماس میان جیمی و خانواده‌اش برقرار می‌شود، نمی‌خواهد باور کند که او مرتکب قتل شده است.

این برون‌سپاری مسئولیت‌ها و کشف عوامل و محرک‌ها را می‌توان ‌نوعی گرایش فرهنگی قلمداد کرد که نوک پیکان انتقادش به‌سمت سرزنش سیستم‌ها به‌جای افراد است.  سریال «نوجوانی» را می‌توان گفتمان تصویری شکاف‌نسلی میان بزرگسالان سردرگم و جوانان غرق در دنیای دیجیتال توصیف کرد که واقعی است و نیش‌دار و گزنده. روایتی بی‌پرده از شکستی جمعی در فهم و شناخت ماهیت سیال و آشوبناک سال‌های پرتنش نوجوانی و ناتوانی برقراری ارتباط با آنها. اثری که با دیدنش وحشت‌‌زده می‌شویم و می‌لغزیم، اما باید ببینیم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار