| کد مطلب: ۳۷۲۰۸

آوانگارد بودن با دهان پُر نمی‌شود/درباره برنامه نَقل و نُقل که کلاس درس مخاطب‌نشناسی است

غذا خوردن حین برنامه، تمرکز مخاطب را از محتوای اصلی منحرف می‌کند و پیام جدی نبودن را القاء می‌کند. به‌ویژه که برنامه درباره موضوعی جدی مثل شهید مطهری است. حرفه‌ای‌گری رسانه‌ای معنایش رعایت آداب، آراستگی قاب، تصویر و محتوا برای برای انتقال پیام است. مخاطب به‌جا و درست توقع دارد مهمانان و مجریان توجه کامل‌شان را به او و موضوع برنامه اختصاص دهند، نه چیز دیگری.

آوانگارد بودن با دهان پُر نمی‌شود/درباره برنامه نَقل و نُقل که کلاس درس مخاطب‌نشناسی است

چند شب پیش تلویزیون را روشن کردم تا اگر فوتبال دارد، بنشینم و تماشا کنم. چند مسابقه حساس و هیجان‌انگیز، هم در اروپا و لیگ قهرمانان‌شان بود و هم در آسیا تکلیف تیم‌های فینالیست لیگ نخبگان مشخص می‌شد. شبکه سه و ورزش، خبری نبود. فهمیدم بین دو نیمه فوتبال‌هاست و برای اینکه از شر دیدن تبلیغ‌ ماشین لباسشویی دوقلوی کوچک جوراب‌شور برندهای وطنی در امان باشم، کانال‌ را یکی پایین آوردم.

به شبکه دو رسیدم که علی مطهری داشت شام می‌خورد و صحبت می‌کرد. این صحنه را که دیدم، اول گمانم بر سوتی‌های همیشگی صداوسیما رفت که همیشه خدا گزک دست منتقدان می‌دهد. گفتم حتماً اشتباهی کرده و الان قضیه جمع می‌شود. نشد و دیدم واقعاً سفره پهن است و مهمانان هم همین‌طور که تناول می‌کنند، درباره شهید مطهری و «دیدگاه‌ها، سلوک فکری و میراث فرهنگی‌»‌اش حرف می‌زنند.

اسم برنامه «نَقل و نُقل» بود که گویا کار گروه معارف شبکه دو است و چند وقتی است دوره جدیدش پخش می‌شود. راستش نتوانستم تحمل کنم و خیلی زود برگشتم به شبکه سه و تبلیغات آقای فرش، مهد فرش، سرای ایرانی و... البته این‌بار صدای تلویزیون را بستم. در تمام طول تماشای نیمه دوم فوتبال درگیر این سوال بودم که چه در سر ایده‌پرداز و تهیه‌کننده برنامه گذشته که با خودشان فکر کرده‌اند که تماشای غذا خوردن مهمانان آن‌هم ساعت 11 شب برای مخاطب جذاب است. لابد با خودشان گفته‌اند، کاری متفاوت‌ است و مردم خلاقیت‌شان را می‌ستایند.

یعنی شما فرض کنید درحالی‌که مخاطب چشم‌اش به دهان مهمان دوخته تا ببیند چه دُر و گوهری از آن بیرون می‌آید، دهان که باز می‌شود... نگویم برایتان که چقدر حال‌به‌هم‌زن است این صحنه. یا مهمان دیگری، این‌بار بدون غذا خوردن دارد جمله‌‌هایش را ادا می‌کند که ناگهان از راست قاب، قاشقی پُر می‌بینیم که وارد دهان مجری می‌شود. به نظرتان در چنین پرفورمنسی مخاطب یک کلمه از حرف‌های عزیزان را می‌شنود. البته که نمی‌شنود. حتماً دشنامی هم بارشان می‌کند. سوالم این است که یعنی این بندگان خدا نمی‌دانند حد متعارف، آستانه خلاقیت و مخاطب‌شناسی چیست؟ یعنی چیزی هم درباره خط‌قرمزهای ارتباطی نشنیده‌اند؟ غذا خوردن در یک برنامه تلویزیونی از منظرهای رفتار حرفه‌ای ارتباطاتی، رسانه‌ای و احترام به مخاطب مشکل‌دار است.

اول اینکه غذا خوردن حین برنامه، تمرکز مخاطب را از محتوای اصلی منحرف می‌کند و پیام جدی نبودن را القاء می‌کند. به‌ویژه که برنامه درباره موضوعی جدی مثل شهید مطهری است. حرفه‌ای‌گری رسانه‌ای معنایش رعایت آداب، آراستگی قاب، تصویر و محتوا برای برای انتقال پیام است. مخاطب به‌جا و درست توقع دارد مهمانان و مجریان توجه کامل‌شان را به او و موضوع برنامه اختصاص دهند، نه چیز دیگری. در برنامه نَقل و نُقل، مخاطب از غذا خوردن تفسیر بی‌توجهی به خودش و بی‌احترامی به وقت‌اش را برداشت می‌کند. درباره تناسب فرهنگی هم دوستان به اشتباه رفته‌اند.

بر فرض محال که در فرهنگ کشوری، هم‌زمانی غذا خوردن و صحبت‌کردن امری عادی باشد؛ در فرهنگ‌ ایرانیان رفتاری غیرمحترمانه است و نشانه بی‌ادبی. خاصه آنکه مهمانان با دهان پُر هم حرف بزنند. روشن است که درباره یک برنامه آشپزی صحبت نمی‌کنیم، چراکه این کار در یک برنامه گفت‌وگو‌محور نیمه‌شب رخ داده است. دیگر این‌که، عمل غذا خوردن و حرف‌زدن، پیوند ارتباطی مجری با مهمان، مهمانان با یکدیگر و مخاطب با همه اینها را قطع می‌کند و موجب افت کیفیت تعامل می‌شود. حال ممکن است کسی بگوید غذا خوردن مهمانان روی آنتن، حرکتی نوآورانه و آوانگارد است. متاسفانه چنین نیست.

نوآوری در کار رسانه و امتحان‌کردن فرمت‌ها یا رویکردهای جدید، زمانی موثر است که تجربه‌ای متفاوت و ارزشمند برای مخاطب خلق کند؛ نه اینکه حال‌شان را بد کند. آخر کاری مثل غذا خوردن مهمانان در قاب تلویزیون چه آورده‌ جذابی برای مخاطب دارد؟ می‌خواهند بگوید با مخاطب راحت هستیم و حس نزدیکی را منتقل کنند؟

باگ‌های فرهنگی‌اش را چطور می‌پوشانند؟ مگر نه این است که صحبت کردن با دهان پُر در فرهنگ ما ناپسند است؟ می‌خواهند نُرم‌ها و هنجارهای ادبی و رفتاری ریشه‌دار در فرهنگ ما را به چالش بکشند؟ بعید می‌دانم برنامه «نَقل و نُقل» ظرفیت این را داشته باشد که خلاف جریان شنا کند و قالب‌های مرسوم و استاندارد برنامه‌سازی را بشکند. نمی‌شود با ساده‌انگاری، قلب مفاهیم ارتباطی و رسانه‌ای و بی‌توجهی به مخاطب و نیازهایش حرکت نوآورانه یا آوانگارد کرد. آوانگارد بودن با دهان پُر نمی‌شود. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار