نگاه خارجی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
برچسبسازی محور شرارت جدید
رابرت رایت: پوشش رسانهای این هفته در مورد استفاده روسیه از پهپادهای ساخت ایران به حدی رسید که سوالی را در ذهن گلن کسلر، خبرنگار واشنگتنپست ایجاد کرد. کسلر در حساب توئیتر خود نوشت:«چقدر طول میکشد که ما دوباره از عبارت «محور شرارت» استفاده کنیم؟» قبل از اینکه کسلر این برچسبزنی را برای مشارکت روسیه و ایران پیشنهاد کند، یک روزنامه انگلیسی، معترضان اوکراینی و دو تن از اعضای ارشد اندیشکده شورای آتلانتیک، این برچسب را استفاده کرده بودند. نیویورکتایمز، بدون استفاده از این عبارت، یک گزارش کامل را به تیتر «ظهور اتحاد مسکو-تهران» اختصاص داد. به این ترتیب موضوع «محور»بخشی از برچسبی کموبیش رسمی شد و راه را همواره کرد تا چند نفر دیگر نیز دیر یا زود کلمه «شرارت» را نیز به آن بیفزایند. مقالهای که نیویورکتایمز منتشر کرد حداقل این ویژگی را داشت که نشان دهد همکاری روسیه و ایران یک ازدواج براساس منافع مشترک است، نه بخشی از یک توطئه استبدادی جهانی برای از بین بردن دموکراسی و انگیزه آن، عمدتاً دفاعی است. در مقاله نیویورکتایمز آمده است: «عشق عمیقی بین ایران و روسیه وجود ندارد. دو دولت تمامیتخواهی که هر دو ذیل تحریمهای غرب به سر میبرند، دیدگاه مشترکی نسبت به ایالات متحده دارند و آمریکا را به عنوان دشمن بزرگ خود و تهدیدی برای قدرتشان میدانند». چیزی که تایمز انجام نداد این بود که این مسئله را بررسی کند که چگونه ایران و روسیه، آمریکا را به عنوان دشمن بزرگ خود به حساب آوردهاند. بنابراین تایمز به این سوال همیشگی پاسخ نداد که آیا همه اینها واقعاً ضروری بود؟ آیا ممکن نبود که سیاست خارجی متفاوت ایالاتمتحده منجر به ایجاد روندی جهانی شود که در آن ایران تمایلی به ارسال سلاح به روسیه نداشته باشد و روسیه نیز نیازی به استفاده کردن از آن سلاحها نداشته باشد؟ مطمئناً اگر اقتصاد ایران توسط رژیم تحریم ایالاتمتحده به این وضع دچار نمیشد، تهران انگیزه کمتری برای فروش سلاحهایی که احتمالاً گرانبها میداند، داشت. البته، اگر ایالات متحده در زمان دونالد ترامپ از توافق هستهای ایران خارج نمیشد یا اگر وزارت خارجه دولت بایدن به شکل فعالتری توافق هستهای را در سال اول دولتاش و قبل از بدتر شدن فضای سیاسی، احیا میکرد، چنین اتفاقاتی رخ نمیداد. بدیهی است که ما هرگز نخواهیم دانست که آیا یک سیاست خارجی کمتر متخاصم ایالاتمتحده، به شکلگیری جهانی بهتر منجر میشد یا خیر. این مسئله به ایران و روسیه هم بستگی دارد. روسیه و ایران هر دو در دو دهه گذشته اقدامات تحریکآمیز و متضادی انجام دادهاند. اگر میخواهید داستان را بهگونهای تعریف کنید که تمرکزش بیشتر بر اقدامات تحریکآمیز و متضاد ایران و روسیه باشد تا اقدامات تحریکآمیز و متضاد آمریکا، هیچ ایرادی ندارد و میتوانید این کار را انجام دهید. اما بدانید که این شیوه روایتی است که معمولا در رسانههای آمریکایی از آن استفاده میشود. یکی از دلایل موفقیت این روایت نامتقارن این است که پول زیادی به اتاقهای فکری سرازیر میشود که در آن کارشناسان آمریکایی نشستهاند که چنین روایتهایی را تبلیغ میکنند. به عنوان مثال، مقالهای که در سال 2017 در وبسایت Intercept منتشر شد عنواناش این بود که «نیویورکتایمز جنگ با ایران را محتملتر میکند.» در این مقاله نقش بنیاد دفاع از دموکراسیها برجسته شد. اتاق فکری با گرایشات فوقالعاده تندرو و جنگطلبانه که میتوان نامش را به درستی به «بنیاد حمله به ایران»، تغییر داد. این هفته بنیاد دفاع از دموکراسیها ناچار شد حضور خود را نمایش دهد. در گزارش شبکه سیانان که در مورد همکاری روسیه و ایران پخش شده بود، یکی از تحلیلگران این بنیاد سعی کرد به ما یادآوری کند که ارسال تسلیحات از سوی ایران به روسیه یعنی «جابجا کردن برخی از دقیقترین سلاحهایش به نزدیکی مرزهای اروپا و بسیار مهم است که دخالت ایران با روسیه را بخشی از جنگ بزرگتر این کشور با جهان غرب بدانیم.» از نظر این بنیاد این مسئله بسیار مهم است و نکته مهمتر از نظر این بنیاد این است که هرگز سوی دیگر مسائل را نبینیم!