سیاست خارجی قربانی سیاست داخلی
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته مطالبی را مطرح کرد که محورهای اصلی آن سیاست خارجی بود.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته مطالبی را مطرح کرد که محورهای اصلی آن سیاست خارجی بود. برای ارزیابی عملکرد این دولت در حوزه سیاست خارجی در طول یک سال و اندی گذشته، باید مجموعه عوامل اثرگذار در این حوزه را بررسی کرد. محورهای سیاست خارجی مطرحشده در شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور در این چارچوب بود که تا پیش از روی کار آمدن این دولت، مسائلی در سیاست خارجی کشور وجود داشت که نتیجه آن وضعیت و شرایط دوران انتخابات بود.
شعارهای رئیسجمهوری مبتنی بر بازنگری بر سیاستهای گذشته و تعامل بیشتر با دنیا و حل و فصل مشکلات با دنیا از طریق گفتوگو بود. آقای پزشکیان با این شعارها در انتخابات شرکت کرد و توانست پیروز شود. یکی از موثرترین افراد در موفقیت انتخاباتی آقای پزشکیان، محمدجواد ظریف بود که با سابقه وزارت خارجه در دولتهای یازدهم و دوازدهم در کنار ایشان قرار گرفت.
برنامه دیپلماسی آقای پزشکیان توسط ظریف تنظیم شدهبود و بار شعارهای انتخاباتی در حوزه سیاست خارجی و حتی بخشی از سیاست داخلی بر عهده ظریف بود. این شعار که ایران قصد دارد از طریق گفتوگو و تعامل با جهان مشکلات خود را حل و فصل کند، محصول دیدگاه مشترک پزشکیان و ظریف بود.
اما روند جریانها بعد از انتخاب پزشکیان، نشان داد که اوضاع داخلی و روند تحولات سیاست داخلی تعیینکننده عملکرد دولت خواهد بود؛ جریانی که در انتخابات ریاستجمهوری نتوانست نتیجه بگیرد و در مقابل پزشکیان شکست خورد، این شکست را نپذیرفت و از همان روز نخست سر ناسازگاری با دولت پزشکیان گذاشتند. نخستین هدف مخالفان دولت و شکستخوردگان در انتخابات این بود که مسئول تدوین و طراحی سیاست خارجی دولت چهاردهم را از رئیسجمهور دور کنند.
نهایتاً اتفاقی که افتاد این بود که معاون راهبردی رئیسجمهور از روند تصمیمگیری در کابینه کنار گذاشتهشد و پس از آن هم نهایتاً بعد از چند ماه مجبور به استعفا شد. در واقع طراح کمپین سیاست خارجی رئیسجمهور و کسی که قرار بود مجری سیاست خارجی نامزد برنده انتخابات باشد، خیلی زود از دولت کنار گذاشتهشد.
در همین چارچوب فردی که بهعنوان وزیر خارجه معرفی شدهبود، به عنوان مجری سیاست خارجی کشور مسئولیت را بر عهده گرفت. هرچند سیدعباس عراقچی از جمله شخصیتهای نزدیک به ظریف بود و ظریف تلاش زیادی کردهبود تا او به عنوان وزیر خارجه برگزیدهشود، اما عملکرد او نشان داد که در حد و اندازههای وزیر خارجه پیشین نیست.
پاییز سال گذشته، زمانی که مسعود پزشکیان نخستین سفر خود را به نیویورک انجام داد و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد، نشان داد که همچنان بر شعارهای خود در انتخابات ریاستجمهوری اصرار دارد. پزشکیان در این سفر تقریباً با تمام همتایان اروپایی خود دیدار کرد و با همه از منظر تعامل و حل و فصل مسائل رایزنی کرد.
تلاش رئیسجمهور در سفر نخستاش بر این مبنا بود که مشکل هستهای ما را با جهان غرب حل و فصل کند و مسیری برای توافق در این حوزه باز کند. البته در آن دوره ملاحظاتی در داخل در خصوص مذاکره با آمریکا وجود داشت و به همین دلیل بخش اعظم تلاشهای رئیسجمهور در مذاکره با اروپاییها اتفاق افتاد.
به نظر میرسید که با مذاکراتی که در نیویورک انجام شد و قول و قرارها و اظهاراتی که از سوی پزشکیان منتشر شد، مقرر شدهاست که مسائل موجود میان ایران و غرب از طریق گفتوگو حل و فصل شود. اما واقعیت این بود که این اتفاق نیفتاد. سوال این است که چرا این اتفاق نیفتاد؟ پیش از آنکه مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری برسد، راهبرد اصلی سیاست خارجی کشور انتخاب شدهبود.
نظام جمهوری اسلامی ایران، سیاست نگاه به شرق را انتخاب کردهبود. انتخاب سیاست نگاه به شرق باعث شدهبود که روابط ما با روسیه شکل خاصی پیدا کند که پس از وقوع جنگ اوکراین این روابط باعث شد ایران به عنوان تهدیدی موجودیتی علیه اروپا تلقی شود. انتخابهای ما در سیاست خارجی پیش از روی کار آمدن دولت پزشکیان باعث شدهبود نگاه اروپا به ایران به شکل خصمی درآید که سلاحهایش در روسیه امنیت اروپا را به خطر میاندازد. هرچند ایران بارها و بارها ادعای «واگذاری تسلیحات به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین» را تکذیب کرد اما اروپاییها و مجموعه غرب اینگونه ادعا میکرد که شواهدی در اختیار دارد که خلاف این را نشان میدهد.
درست از همان ابتدای تشکیل دولت چهاردهم، تناقض در داخل کشور پدید آمد. از یک سو رئیسجمهوری انتخاب شدهبود که شعار میداد قصد دارد مسائل کشور را با جهان خارج حل و فصل کند که بخش اعظم آن در چارچوب اختلاف ایران و غرب در پرونده هستهای بود. رئیسجمهور منتخب مسیر تعامل را پیشنهاد دادهبود که لازمه آن گفتوگو و مذاکره با غرب بود اما عملاً بر اثر انتخابهایی که پیش از انتخاب رئیسجمهور شدهبود، «نگاه به شرق» در مقابل این تعامل موانعی را ایجاد کردهبود.
نباید فراموش کنیم که بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ که ایران در حال مذاکرات برجام بود، روسها و چینیها بدون هیچ تردیدی نمیخواستند که آن مذاکرات به نتیجه برسد، چراکه عادی شدن روابط ایران و غرب را خلاف منافع خود در قبال ایران میدیدند. در یک سال و اندی گذشته نیز همین مشکل، مانع اصلی در مقابل تعامل ایران و غرب بود. تهران به دلیل انتخاب سیاست نگاه به شرق، نمیتوانست شرایط عادی در روابط خود با غرب ایجاد کند. تهران به این نتیجه رسید که به دلیل انتخاب سیاست نگاه به شرق، دوری از روسیه امکانپذیر نیست.
درست چند ماه پس از آغاز به کار مسعود پزشکیان، دونالد ترامپ نیز به مقام ریاستجمهوری در آمریکا برگزیده شد. او بارها در خصوص آمادگی برای معامله و توافق با ایران سخن گفتهبود و در ماههای نخست ریاستجمهوریاش با ارسال نامهای به رهبری، برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. دونالد ترامپ، همواره اعلام کردهاست که آمادگی دارد مشکلاتش را با ایران حل و فصل کند، هرچند تاکید دارد که این توافق باید به نام آمریکا و او تمام شود.
اصرار و پافشاری ترامپ بر این است که تهران با آمریکا به صورت مستقیم وارد مذاکره و حل و فصل مسائل شود و اگر دستاوردی در این مذاکرات بود به نام آمریکا و ترامپ تمام شود اما ایران ملاحظاتی داشت که نمیتوانست با آمریکا مذاکره کند. روند وقایع به این صورت بود که تهران ابتدا اصل مذاکره با آمریکا را مردود میدانست و بعد از نامه ترامپ، برای مذاکره اعلام آمادگی کرد، اما مذاکره مستقیم را قبول نکرد. نهایتاً آمریکاییها اجباراً به اصرار ایران مبنی بر مذاکره غیرمستقیم تن دادند که این مذاکرات هم نتیجه نداد.
همین مذاکرات نیمبندی که ما با آمریکا شروع کردیم، پس از پنج دور مذاکره غیرمستقیم با واسطه، نتیجهای نداد و نهایتاً مخالفان این مذاکرات و مخالفان توافق ما با آمریکا که عمدتاً قدرتهای منطقه و در رأس آنها اسرائیل بودند، این مذاکرات را به شکست کشاندند و اسرائیل با حمله به ایران، میز مذاکره را هدف قرار داد.
تصمیم ما در پی این رویدادها این بود که هرچند ما در حال مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بودیم و آماده بودیم تا وارد دور ششم مذاکرات شویم، به دلیل اقدام اسرائیل تصمیم گرفتیم مذاکراتمان را با آمریکا قطع کنیم. مادامی که ما با آمریکا مذاکره میکردیم، هنوز آمریکاییها دست به اقدام نظامی علیه ما نزدهبودند و اقدام نظامی آمریکا علیه تاسیسات هستهای ما زمانی اتفاق افتاد که ما مذاکرات را قطع کردیم.
به نظر من قطع مذاکرات با آمریکا از سوی ایران، تحت تاثیر سایه نگاه به شرق به کلیت سیاست خارجی کشور بود. فشار نگاه به شرق به عنوان یک مانع و عامل بازدارنده، جلوی تعامل ما را با غرب گرفت و دولتی که با شعار تعامل، گفتوگو با دنیا، رفع تحریمها و جلوگیری از جنگ روی کار آمدهبود، امروز به جایی رسیدهاست که هم تحریمها تشدید شدهاست و هم جنگ را تجربه کردهاست.
به اعتقاد من این سیاست خارجی، این دیپلماسی و این وزیر، نماینده آن چیزی نیست که رئیسجمهور در کارزار انتخاباتی خود شعار آن را میداد. آنچه در این یک سال رخ دادهاست، نتیجه اجبار و خروج ظریف از معاونت راهبردی ریاستجمهوری است که باعث شد دیپلماسی در جهت مشخصی حرکت کند که در تعارض مستقیم با آن چیزهایی بود که رئیسجمهور مطرح میکرد.
این تعارض در داخل کشور را ما حتی در اظهارنظرهای مقامهای خارجی هم به وضوح دیدهایم؛ بهویژه زمانی که تابستان امسال، زمانی که ایران طرحی را برای اجتناب از اسنپبک به اروپاییها ارائه کرد، رئیسجمهور فرانسه تاکید کرد که این طرح بسیار خوبی است، اما نمیدانیم که این طرح تا چه اندازه مورد اجماع داخلی در ایران است.
دیپلماسی ایران و مجموع عملکرد دولت، تحت تاثیر عوامل داخلی قرار گرفتهاست که از روز نخست بعد از انتخابات شروع شد. وزارت خارجه هم تحت تاثیر فشارهای داخلی، برای اینکه خود را با جریانهای قدرتمند داخلی تنظیم کند، از شعارهای اصلی دولت فاصله گرفت و حتی به سمت اقدامهایی رفت که هیچ نسبتی با دیپلماسی و تعامل با جهان خارج نداشت. شاید مهمترین نمونه این اقدامها این باشد که وزیر امور خارجه کشورمان، به جای اینکه به حل و فصل مسائل اصلی بینالمللی کشور بپردازد، به استانها سفر میکند تا بهزعم خودش دیپلماسی استانی و مرزی را فعال کند.
قضاوت در مورد دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی دولت چهاردهم، معلول مجموعهای از عوامل است که عمده آنها تحت تاثیر اختلافهای سیاست داخلی است. علاوه بر این، تهران با انتخاب سیاست نگاه به شرق، عملاً تعریف واضحی برای سیاست خارجی کشور ارائه دادهاست که مانع توسعه روابط خارجی کشور در حوزههای دیگر میشود و عملاً با راهبرد دولت چهاردهم برای تعامل با همه کشورهای جهان و حل و فصل مشکلات از طریق گفتوگو، همسویی نداشت.