| کد مطلب: ۴۹۴۲۳

از گورهای دسته‏‌جمعی تا اتاق‏‌های اضطراری/گفت‌وگوی هم‌میهن با زنان جنگ‌زده و فعالان زن سودانی درباره رنج و مقاومت زنان سودان در تجربه ۳ساله جنگ

از سه‌سال پیش که جنگ داخلی بین نیروهای مسلح سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) آغاز شد، «محاسن»، «زینب» و دیگر زنان سودانی بیشترین رنج را کشیده‌اند؛ بدن‌شان به سلاح جنگی بدل، به آنها تجاوز شده، اعدام صحرایی شده و مرده‌اند.

از گورهای دسته‏‌جمعی تا اتاق‏‌های اضطراری/گفت‌وگوی هم‌میهن با زنان جنگ‌زده و فعالان زن سودانی درباره رنج و مقاومت زنان سودان در تجربه 3ساله جنگ

بدن‌ها بر زمین می‌افتادند و مردم تکه‌های گوشت انسان را جمع می‌کردند و در پارچه می‌پیچیدند. حالا گلوله‌ها مردم را کشته‌اند؛ گلوله‌ها انسان‌ها را تکه‌تکه کرده‌اند و در «الفاشر»، مرکز ایالت «دارفور» شمالی در سودان دیگر چیزی به‌نام زندگی وجود ندارد؛ جایی که شاهد خشونت و آوارگی غیرنظامیان زیادی بوده است.

«محاسن بهبهی»، زن سودانی ساکن این منطقه اینها را خودش به‌چشم دیده و دیگر آن آدم 20 سال پیش نیست که با همسرش به شمال الفاشر آمده بود؛ او هر روز مردمی را به‌چشم دیده که بمب بر سرشان می‌ریخت، گرسنه بودند و آواره و بی‌چیز، جلوی چشمانش بر زمین می‌افتادند و می‌مردند؛ همین شد که تصمیم گرفت با خانواده‌اش همین چندروز پیش به «طویله»، شهرکی در دارفور شمالی فرار کند. مثل «زینب عثمان آدم حسن» که گلوله‌های جنگی، همسرش را سال پیش از او گرفت و حالا آواره منطقه‌ای دیگر در سودان است؛ او با دست‌های خودش، همسایگان، اعضای فامیل و دوستانش را در قبرها گذاشته و به مهلکه بازگشته.

این دو زن حالا از سه‌سال جنگ، آوارگی، گرسنگی و مرگ به «هم‌میهن» می‌گویند؛ می‌گویند هرکسی که در الفاشر مانده به فکر فرار از شهر است؛ چراکه «مرگ حتمی است، چه امروز، چه فردا». از سه‌سال پیش تا همین حالا، بمباران و جنگ آن‌قدر مداوم بوده که حتی وقتی محاسن و زینب برای استفاده از دستشویی می‌روند، می‌ترسند که زنده برنگردند، یا اسیر شوند و به آنها تجاوز شود. آنها زخمی‌های زیادی را دیده‌اند که فقدان خدمات درمانی، جانشان را می‌گیرد و سازمان‌های امدادی هم نمی‌توانند وارد شهر شوند و کمک‌شان کنند.

n82996784-72483997_800x533

از سه‌سال پیش که جنگ داخلی بین نیروهای مسلح سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) آغاز شد، «محاسن»، «زینب» و دیگر زنان سودانی بیشترین رنج را کشیده‌اند؛ بدن‌شان به سلاح جنگی بدل، به آنها تجاوز شده، اعدام صحرایی شده و مرده‌اند. «سَدیا الرشید علی حمید»، فعال سودانی و موسس سازمان Hope and Haven Refugees که در اردوگاه «آدره» در مرز میان چاد و سودان کار می‌کند «نجلاء التوم»، شاعر و کنشگر سودانی و «دالیا عبدالمنعم»، فمینیست و فعال مدنی سودانی به «هم‌میهن» می‌گویند که تجاوز، تجاوز گروهی، ازدواج اجباری و به بردگی‌گرفتن زنان توسط RSF اقدامی حساب‌شده است؛ ابزاری سیاسی و فرهنگی برای تحقیر مردان، بازتثبیت نقش‌های جنسیتی و ساکت‌کردن زنان از طریق شرم.

زنان فراری از دارفور به چاد، توصیف‌های وحشتناکی از آزار در مسیر آوارگی ارائه داده، بسیاری دچار تروما شده‌اند و از صحبت‌کردن می‌ترسند، اما آنچه واضح است خشونت گسترده، سیستماتیک و ویرانگر است. در دارفور جنوبی امسال، پزشکان صدها زن و دختربچه - حتی کودکان پنج‌ساله - را پس از تجاوزهای وحشیانه درمان کرده‌اند و از زنانی خبر دارند که برای گریز از تجاوز، سم خورده و مرگ را بر دوباره‌ سلاح‌جنگی‌شدن بدن‌شان ترجیح داده‌اند. 

این فعالان می‌گویند خشونت‌های جنسی در سودان هرگز متوقف نشده‌اند و آنچه ثبت می‌شود، تنها نوک کوه یخ است: «هربار که روستایی از کنترل RSF خارج می‌شود، گزارش‌های خشونت جنسی منتشر می‌شود و هربار که آن‌ها منطقه‌ای را تصرف می‌کنند، موارد تجاوز افزایش می‌یابد.» امروز مراکز درمانی یا تخریب‌شده یا تعطیل‌اند، کیت‌های پزشکی تجاوز نابود شده و بازماندگان به داروهای حیاتی دسترسی ندارند. انگ اجتماعی هم مانع گزارش موارد تجاوز می‌شود.

با وجود این تاریکی مطلق، واکنش فعالان و فمینیست‌های سودانی الهام‌بخش است؛ نسلی که انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ را رهبری کرد، بار دیگر با مداخله فوری و مردمی وارد میدان و کمیته‌های مقاومت به «اتاق‌های اضطراری» بدل شده‌اند؛ سازمان‌هایی مردمی که در دل جنگ، تنها پناه و شریان حیاتی برای بازماندگان‌اند.

در میانه رنجی عظیم

«زینب عثمان آدم حسن»، سال 2000 که با همسرش به «کُرما» در دارفور سودان رفت تا زندگی مشترک‌اش را جشن بگیرد و «زندگی» کند، فکرش را هم نمی‌کرد که سه‌سال بعد جنگی دربگیرد که از همان سال تا الان، شعله‌های گاه و بیگاهش زندگی او و مردم را بسوزاند و با خود ببرد. همین جنگ‌های گاه و بیگاه او را آواره و روانه «الفاشر» کرد.

23 سال در آنجا با پدر، مادر، همسر و فرزندش زندگی کرد و بعد در آپریل 2023 دوباره جنگ عظیم آغاز شد و گلوله‌های جنگی، همسرش را کشت. او به «هم‌میهن» می‌گوید در الفاشر، خودش را در میانه‌ رنجی عظیم یافته؛ رنجی فراتر از هر قانونی. هیچ کاری برای مردم وجود ندارد، هیچ راهی برای رفتن به جایی دیگر نیست، مردم با گرسنگی و تشنگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به کمک نیاز دارند، به‌هرشکلی: «خداوندا کار را آسان کن؛ ما به‌شدت نیازمند کمکیم.»

الفاشر از همه‌سو در محاصره است. رنج بی‌پایانی جریان دارد؛ یک محاصره‌ گسترده همه‌جا را فرا گرفته. همه راه‌ها بسته است، نه می‌توان وارد الفاشر شد، نه از آن خارج و به‌قول زینب: «مردم نشسته‌اند و از گرسنگی می‌میرند. مردم چیزی برای خوردن ندارند، جز اندک چیزی به‌نام اُمباز.»

زینب می‌گوید، در بعضی خانواده‌ها، چهار یا پنج نفر در یک لحظه جان می‌بازند: «وقتی خمپاره‌ای به خانه‌ای اصابت می‌کند، همه را می‌کُشد و شاید تنها یک‌نفر از آن خانواده زنده بماند.» گرسنگی آن‌قدر شدید بوده که او و خانواده‌اش بارها چیزی جز اُمباز برای خوردن نداشته و سرانجام، از الفاشر پیاده گریخته‌اند: «خدا را شکر که زنده ماندیم، اما ما هنوز به کمک نیاز داریم.»

برای «محاسن بهبهی» هم اوضاع بهتر از این نبوده؛ او که از سال 2003 به شرق الفاشر در مرکز ایالت دارفور شمالی آمد، حالا زندگی که نه، تلاش می‌کند فقط زنده بماند. او هم به «هم‌میهن» از روزهای خونین این منطقه می‌گوید؛ از ۲۰ سال زندگی در الفاشر: «جنگ از همان سال ۲۰۰۳ آغاز شد و هیچ‌وقت متوقف نشد تا سه‌سال پیش که جنگ در خودِ الفاشر شروع شد.

سال اول گذشت، سال دوم گذشت و حالا سال سوم هم تمام شده اما ما هنوز در جنگیم.» او می‌گوید دلیل اینکه تصمیم گرفته از الفاشر فرار کند، این بوده که مرگ حتمی است؛ چه امروز، چه فردا: «اگر امروز نمی‌مردیم، شاید فردا می‌مردیم. صحنه‌های وحشتناک مرگ آدم‌ها جلوی چشم‌مان است. من مادر هفت فرزندم. از همسرم جدا شده‌ام و چیزی ندارم که بتوانم بچه‌هایم را با آن حمایت کنم. گاهی فقط یک وعده غذا در روز داریم. به‌همین‌دلیل از الفاشر به طویله فرار کردیم.»

وقتی بدن زن میدان جنگ می‌شود

چندروز پیش ویدئویی منتشر شد از «قسمه علی عمر»، زن جوان سودانی در «نیالا» در «دارفور» جنوبی؛ دستانش بسته و بدنش آویزان از درخت بود، درحالی‌که در روشنای روز شکنجه می‌شد. مردی که بالای سر او ایستاده بود، عضو نیروهای «حمایت سریع» (RSF) است؛ همان کسی که طبق گزارش‌ها بعداً او را کشت، پس از آنکه او را به همکاری با نیروهای مسلح سودان (SAF) متهم کرده بود.

نسل‌های پیاپی، زنان در «دارفور»، کوه‌های «نوبا» و زنان سودان جنوبی بدترین رنج‌های جنگ را تحمل کرده‌اند؛ نوزادانی که از مادران‌شان جدا شدند، دختربچه‌هایی که پیش از بلوغ باردار شدند، زنانی که مثله شدند، اعدام شدند، در برابر خانواده‌هایشان کتک خوردند و مورد تجاوز قرار گرفتند و حتی مادربزرگانی که مجبور شدند بار دیگر یا برای نخستین‌بار این خشونت‌ها را تحمل کنند. 

تنها طی سه‌هفته گذشته، سازمان ملل متحد دست‌‌کم ۱۲۵ مورد مرگ غیرنظامیان را در این منطقه ثبت کرده است ازجمله اعدام‌های صحرایی، هرچند آمار واقعی به‌مراتب بالاتر برآورد می‌شود. از آپریل ۲۰۲۳ تاکنون، بیش از ۶۰۰ هزارنفر از الفاشر و اردوگاه‌های اطراف آواره شده‌اند. در داخل شهر، زنان با شرایطی در سطح قحطی، دست‌وپنجه نرم می‌کنند. ذخایر غذایی تمام شده و تلاش‌های سازمان ملل و شرکای آن برای ارسال کمک‌ها بارها با حمله روبه‌رو شده است. خانواده‌ها اکنون ناچارند با علوفه حیوانات و برگ درختان زنده بمانند.

بیش از ۴۱ مرکز بهداشتی و آموزشی در این ایالت تخریب شده و ذخایر دارو به پایان رسیده است. زنان باردار ناچارند بدون دسترسی به مراقبت‌های اورژانسی، در دست قابله‌های غیرماهر زایمان کنند. زنان نیازمند خدمات بهداشت باروری و بازماندگان تجاوز، هیچ دسترسی به خدمات پزشکی ندارند. از آغاز درگیری، ایالت دارفور شمالی میزبان 1/79 میلیون آواره داخلی بوده است که معادل ۸ درصد کل آوارگان داخلی سودان است. بیش از نیمی از آن‌ها (۵۴ درصد) را زنان تشکیل می‌دهند. 

به صدای زنان سودانی گوش دهید 

«سَدیا الرشید علی حمید»، فعال سودانی و موسس سازمان Hope and Haven Refugees، در اردوگاه «آدره» در مرز میان چاد و سودان فعال است که حالا پناهگاه هزاران سودانی آواره است و در گفت‌وگو با «هم‌میهن» روایت خود را از کار با این پناهندگان چنین آغاز می‌کند: او فعالیت‌اش را با کمپین مردمی «نجات الجنینه» شروع کرد و این حرکت به‌مرور به یک شبکه منطقه‌ای تبدیل شد که امروز در سودان، چاد، اوگاندا و فراتر از آن فعال است. تمرکز سازمان بر آشپزخانه‌های جامعه‌محور، مراکز درمانی و حمایت پزشکی است و «سَدیا» مسئول هماهنگی استراتژی، فعالیت‌های مدنی و مشارکت‌هاست، درحالی‌که ارتباط نزدیکی با پناهندگان در محل دارد.

جنگ در دارفور و سراسر سودان، میلیون‌ها نفر را آواره کرده است و در آوریل ۲۰۲۳، او شاهد جوامع کاملاً رهاشده بود، به‌ویژه زنان و کودکانی که با هیچ چیزی فرار می‌کردند. او می‌گوید: «احساس کردم وظیفه دارم نه‌تنها به‌عنوان یک فعال، بلکه به‌عنوان یک زن سودانی فضایی از امنیت، کرامت و امید ایجاد کنم.» آنچه با حمایت غذایی کوچک آغاز شد، به یک سازمان ساختاریافته تبدیل شد؛ چون نیازها همچنان افزایش می‌یافتند.

پناهندگان در اردوگاه آدره و دیگر مناطق با چالش‌های شدیدی مواجه‌اند؛ تراکم بیش از حد، کمبود غذا، آب ناامن و مراقبت پزشکی ضعیف. زنان و کودکان مسافت‌های طولانی برای آب یا هیزم طی می‌کنند و در معرض آزار و خشونت‌اند. در آدره، خانواده‌ها زیر پوشش‌های پلاستیکی زندگی می‌کنند، تقریباً هیچ امکانات بهداشتی ندارند و بیماری‌هایی مانند وبا و تب‌دنگی به‌سرعت گسترش می‌یابند. آموزش کودکان هم تقریباً وجود ندارد که این خود چرخه‌ای از ناامیدی ایجاد می‌کند.

«سدیا» می‌گوید، سازمان Hope and Haven Refugees در پاسخ به این شرایط، هم حمایت فوری و هم حمایت بلندمدت ارائه می‌دهد: «حمایت فوری شامل آشپزخانه‌های روزانه برای صدها خانواده، کمک‌های پزشکی (دارو، تجهیزات، کلینیک‌های سیار) و حمایت روانی و درمانی است. حمایت بلندمدت هم شامل قدرتمند کردن جوانان و زنان از طریق آموزش مهارت‌ها، ایجاد فضاهای امن برای بازماندگان و ابتکارات جامعه‌محور مانند تولید صابون و آبمیوه است. هدف سازمان همچنین بازسازی آموزش کودکان و تقویت کمیته‌های محلی است تا جوامع برای همیشه به کمک خارجی وابسته نباشند.»

«سَدیا الرشید علی حمید» درباره خشونت‌های جنسی و مبتنی بر جنسیت در جنگ سودان می‌گوید: «زنان پناهنده با خشونت‌های دیگری نیز مواجه‌اند؛ خشونت خانگی، ازدواج اجباری دختران جوان، آزار هنگام دریافت کمک و انگ اجتماعی. آن‌ها همچنین در دسترسی به آموزش، شغل و نقش‌های رهبری در اردوگاه‌ها تبعیض می‌بینند.»

سازمان  Hope and Haven Refugeesبرای حمایت از این زنان، یک مرکز بازیابی روانی ایجاد کرده که مشاوره و مراقبت روانشناختی به بازماندگان خشونت جنسی و تروما ارائه می‌دهد و فضاهای امنی فراهم کرده که زنان بتوانند گرد هم آیند، تجربه‌های خود را به اشتراک بگذارند و حمایت دریافت کنند: «با وجود منابع محدود، این سازمان با کادر پزشکی برای ارائه درمان اضطراری و ارجاع بیماران همکاری می‌کند. بزرگ‌ترین موانع برای بازماندگان، ترس از انگ اجتماعی، شرم، تلافی و عدم‌اعتماد به نهادهاست. بسیاری نگرانند که گزارش خشونت باعث رد شدن توسط خانواده یا حتی خطر بیشتر شود و فقدان خدمات ایمن، محرمانه و در دسترس، در اردوگاه‌ها مشکل بزرگی است.»

سَدیا بر نقش جامعه بین‌المللی هم تاکید دارد: «باید به صدای زنان سودانی گوش دهند و آن را تقویت کنند، بودجه برای خدمات متمرکز بر بازماندگان فراهم کنند، مرتکبان خشونت را پاسخگو کنند و از سازمان‌های محلی رهبری‌شده توسط زنان حمایت کنند.» او پیامی هم برای زنان جهان دارد: «زنان سودانی فوق‌العاده مقاوم‌اند، اما نباید تنها بمانند. با ما باشید، درباره ما صحبت کنید و دولت‌ها و نهادهای خود را تحت فشار قرار دهید تا اقدام کنند. همبستگی قدرت دارد.»

چشم‌انداز Hope and Haven Refugees در پنج‌سال آینده، ساختن شبکه‌ای قوی از آشپزخانه‌های جامعه‌محور، مراکز درمانی و فضاهای امن در اردوگاه‌های پناهندگان سودانی است: «این سازمان قصد دارد آموزش، توانمندسازی زنان و مشاغل پایدار را گسترش دهد تا پناهندگان نه‌تنها زنده بمانند بلکه با کرامت زندگی خود را بازسازی کنند.» «سَدیا الرشید علی حمید» از رویای خود می‌گوید: «امیدوارم این سازمان الگویی شود برای نحوه تبدیل ناامیدی به تاب‌آوری، توسط ابتکارات مردمی و رهبری‌شده توسط خود پناهندگان.»

آزار جنسی سیستماتیک، علیه پدرسالاری سرمایه‌دارانه

«نجلاء التوم»، شاعر و کنشگر سودانی، وضعیت کنونی زنان سودانی را برآمده از سیاست‌های پدرسالارانه، نواستعماری و خشونت ساختاری می‌داند. او که بر فمینیسم جنوب جهانی متمرکز است به «هم‌میهن» می‌گوید چگونه سعی کرده از طریق شعر و نوشتار انتقادی، بررسی کند که نیروهای قدرتمند چگونه تجربه‌های زیسته را شکل می‌دهند، به‌ویژه برای زنان و جوامع حاشیه‌ای در سودان و فراتر از آن.

او می‌گوید: «همچون میلیون‌ها نفر از دیاسپورای سودانی، از دور نظاره‌گر هستم که چگونه این جنگ سرزمینم را نابود می‌کند، خانواده‌ام را آسیب می‌زند و آینده‌ همسایگانم را درهم‌می‌شکند. رویای سودانی غیرمستعمره و شکوفا، از همیشه دورتر به‌نظر می‌رسد. این احساس عمیق فقدان، پایه‌ی کنشگری من است. همین است که مرا وادار می‌کند از صدایم برای تحلیل این وضعیت استفاده کنم.»

ورود نجلاء به حوزه‌ حقوق زنان، برای عدالت‌جویی بوده و می‌گوید، «فرد مستقل» عمدتاً ساخته‌ای غم‌انگیز و غربی است که برای خدمت به سرمایه‌داری تولید شده است. «نجلاء التوم» درباره‌ تاثیر جنگ بر زندگی زنان سودانی می‌گوید، مهم‌ترین تغییرات صرفاً افزودن سختی‌ها نیست، بلکه فروپاشی نظام‌مند تار و پود زنان است: «قحطی مهندسی‌شده محصول جانبی جنگ نیست، بلکه سلاح جنگ است. خانواده‌ها در سراسر سودان، از دارفور تا کوه‌های نوبه، عمداً به گرسنگی کشیده می‌شوند و مردم سودان به نقطه‌ یأس مطلق رسیده‌اند. زنان به‌عنوان مراقبان اصلی، بیشترین فشار را تحمل می‌کنند و ناچارند نظاره‌گر گرسنگی فرزندان‌شان باشند و انتخاب‌های غیرممکن برای یافتن وعده‌ بعدی غذایی انجام دهند.»

او از معیشت زنانی روایت می‌کند که ازبین‌رفته و کشاورزی کوچک‌مقیاس و کار روزمزد که امنیت غذایی فراهم می‌کرد، فروپاشیده است. به گفته او، گزارش‌ها نشان داده‌اند زنانی که به‌عنوان فروشنده‌ غذا و چای کار می‌کنند، مرتباً توسط ارتش سودان (SAF) مورد حمله قرار می‌گیرند، به همدستی با نیروهای واکنش سریع (RSF) متهم می‌شوند و قتل فراقضایی به‌عنوان مجازات برای این زنان آسیب‌پذیر به‌کار گرفته می‌شود.

بی‌خانمانی و آوارگی هم بخش دیگری از بحران است: «زنان نه‌تنها درآمد، بلکه خانه‌ها و حس اجتماع خود را از دست داده‌اند و به آوارگان داخلی یا پناهنده تبدیل شده‌اند. این آوارگی استقلال‌شان را می‌گیرد و آن‌ها را کاملاً وابسته به نظام‌های کمک‌رسانی شکسته یا غایب می‌کند، درحالی‌که در معرض خشونت فراگیرند.» او ویرانی کامل امنیت فردی و جمعی را این‌گونه توضیح می‌دهد: «زنان زیر تهدید دائمی سوءاستفاده‌ی جسمی و روانی، تجاوز و خشونت جنسی زندگی می‌کنند؛ نه‌فقط از جانبRSF ، بلکه از طرف SAF و جناح‌های وابسته. این وضعیت وحشت دائمی، جنگی روانی علیه بدن و روح زنانه است و تجربه‌ بنیادی زن‌بودن در سودان را دگرگون کرده است. وحشت‌های جرائم جنسی ۲۰۰۳ در دارفور هنوز در هوا معلق‌اند و عدالت و پاسخگویی می‌طلبند.»

این‌میان بار مراقبتی زنان به‌شدت افزایش یافته است، با پراکندگی خانواده‌ها و کشته یا سرباز شدن مردان، زنان اکنون به‌تنهایی مسئول بقا هستند؛ مدیریت سرپناه اندک، تقسیم جیره‌های ناچیز غذا، تامین آب و هیزم، مراقبت از کودکان، بیماران و سالمندان، همه بدون هیچ دسترسی به خدمات بهداشتی. بااین‌حال به گفته نجلاء، زنان به معماران بزرگ‌ترین شبکه ‌ایمنی اجتماعی سودان تبدیل شده‌اند. بسیاری از آوارگان داخلی در خانه‌های بستگان در مناطق روستایی پناه گرفته‌اند و این «میزبانی اجتماعی» عمدتاً توسط زنان، سازماندهی و مدیریت می‌شود: «جایگاه زنان به‌شکلی پیچیده تغییر کرده، هم هدف استراتژی نظامی بی‌رحمانه‌اند و هم مهندسان تاب‌آوری جمعی.»

خشونت جنسیتی و جنسی در طول جنگ نه‌تنها افزایش یافته، بلکه به ویژگی نظام‌مند و استراتژیک این جنگ تبدیل شده است، عمدتاً توسطRSF. به گفته نجلاء، این خشونت محصول جانبی جنگ نیست، بلکه سلاحی حساب‌شده برای ارعاب و تنبیه جوامع است: «سازمان ملل موارد بی‌شماری را تأیید کرده، اما ابعاد واقعی خشونت به‌دلیل گزارش‌نشدن گسترده غیرقابل تصور است.

بازماندگان با دیواری از مصونیت، انگ اجتماعی عمیق و فروپاشی تقریباً کامل نظام‌های بهداشتی و حقوقی مواجه‌اند. تجاوزهای جمعی اغلب همراه با دشنام‌های قومی رخ می‌دهند و زنان در خانه‌ها، مسیر فرار و حتی بیمارستان‌ها هدف قرار می‌گیرند. جهان باید این کارزار ترور جنسی را همان‌گونه که هست، بشناسد و اقدام فوری و قاطع بین‌المللی انجام دهد.»

جنگ، فقر و تبعیض

«موزان النیل»، نویسنده سوسیالیست و فعال اجتماعی، در جریان انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ و سال‌های پس از آن در سودان به‌عنوان نویسنده و سخنران عمومی فعال بوده و با کمیته‌های مقاومت و سایر نهادهای مردمی همکاری داشته است. او که یکی از فعالان پرتلاش و همیشه حاضر در اعتراضات است، در راهپیمایی فمینیستی سودان در سال ۲۰۲۲ شرکت کرده و سال‌هاست که به‌عنوان پژوهشگر بر مسئله به‌حاشیه‌راندگی اقتصادی و حقوق اقتصادی زنان کارگر تمرکز دارد.

«موزان» از تجربه‌های شخصی خود در سودان به «هم‌میهن» می‌گوید: «چندین‌بار حضور عمومی من واکنش‌های زن‌ستیزانه برانگیخت. همچنین در نهادهای سیاسی که مدتی کوتاه به آن‌ها پیوسته بودم، با رفتارهای زن‌ستیزانه مواجه شدم. بااین‌حال امتیازات اجتماعی و اقتصادی‌ام تا حد زیادی مرا از شدیدترین اشکال خشونت و جرائم علیه زنان مصون نگه داشت. این تجربه باعث شد به اهمیت ابعاد اقتصادی در تحلیل جرائم علیه زنان، توجه ویژه‌ای پیدا کنم.»

به باور «موزان النیل»، تاثیر جنگ بر زندگی زنان، بسته به پیشینه اجتماعی-اقتصادی آنان متفاوت است: «زنان مناطق حاشیه‌ای یا گروه‌های به‌حاشیه ‌رانده‌‌شده با تشدید به‌حاشیه‌رانی تاریخی، خشونت، جنگ و آوارگی روبه‌رو هستند. صاحبان قدرت هم با بهره‌گیری از روایت‌های جنگی، سرکوب این زنان را توجیه می‌کنند؛ برای نمونه، جرم‌انگاری دست‌فروشان زن چای و غذا و معرفی آن‌ها به‌عنوان خائن و قربانی خشم گروه‌هایی که برای نخستین‌بار جنگ را تجربه می‌کنند. در مقابل، زنان طبقه متوسط و مناطق مرکزی و مرفه سودان، اغلب برای نخستین‌بار مستقیماً با خطرات جنگ، تهدید جان، ازدست‌دادن دارایی و درآمد مواجه شده‌اند.»

او توضیح می‌دهد که جنگ بر نقش‌ها و جایگاه اجتماعی زنان سودانی اثر گذاشته است: «در میان طبقه متوسط و بالای متوسط، می‌توان دید که زنان به نان‌آور اصلی بسیاری از خانواده‌ها تبدیل شده‌اند، درحالی‌که مردان برای سازگاری با شرایط جدید دچار مشکل هستند. بااین‌حال برتری اجتماعی مردان همچنان حفظ شده است.» «موزان النیل» معتقد است که خشونت‌های جنسیتی یا جنسی در دوران جنگ افزایش یافته است: «بله. این الگو در همه جنگ‌های سودان تکرار شده است.» 

زنان انقلابی، زنان قربانی

«دالیا عبدالمنعم»، فعال مدنی سودانی، اکنون در قاهره مصر زندگی می‌کند؛ جایی‌که پس از آغاز جنگ ناگزیر به مهاجرت به آنجا شد. او سال‌ها در حوزه حمایتگری و تحلیل مسائل سودان فعالیت کرده و از سال ۲۰۱۱ در جنبش‌های سیاسی جوانان، حضوری پررنگ داشته و تمرکز اصلی فعالیت‌هایش بر آگاهی سیاسی و مشارکت اجتماعی بوده است.

او به «هم‌میهن» می‌گوید، حضور یک زن سودانی در عرصه سیاسی به‌طور اجتناب‌ناپذیری با کار روی حقوق زنان گره می‌خورد؛ او یادآور می‌شود که در دوران رژیم «عمرالبشیر» و قوانین نظم عمومی، زنان فعال و سیاسی مستقیماً هدف قرار می‌گرفتند. کافی بود زنی صریح و سیاسی باشد تا به هدفی آشکار بدل شود. دالیا از تجربه‌های شخصی خود می‌گوید: «به زنان صرفاً شعار داده می‌شود اما هیچ‌وقت جایگاهی واقعی بر سر میز تصمیم‌گیری نداریم.

این در حالی است که زنان سودان همیشه سیاسی بوده‌اند، در تمام انقلاب‌ها در خط‌مقدم ایستاده‌اند و صدای تغییر بوده‌اند. اما هر زمان تغییری رخ‌داده، دوباره به‌حاشیه رانده‌شده‌ایم.» او می‌گوید: «از نظر سیاسی، زنان همچنان به‌حاشیه رانده‌می‌شوند، هرچند تلاش‌هایی برای گنجاندن آن‌ها در مذاکرات وجود دارد. اما از نظر اجتماعی، بیشترین آسیب را دیده‌اند: از خشونت و قحطی گرفته تا تجاوز، جرائم جنسی و آوارگی.»

عبدالمنعم تاکید می‌کند که خشونت‌های جنسی در سودان هرگز متوقف نشده‌اند. به گفته او، آنچه ثبت می‌شود تنها نوک کوه یخ است: «هربار که روستایی از کنترل RSF خارج می‌شود، گزارش‌های خشونت جنسی منتشر می‌شود و هربار که آن‌ها منطقه‌ای را تصرف می‌کنند، موارد تجاوز افزایش می‌یابد.» این خشونت‌ها معمولاً در قالب تجاوزهای گروهی، ازدواج اجباری و بردگی جنسی رخ می‌دهند اما امکان حمایت بسیار محدود است: «مراکز درمانی تخریب‌شده یا تعطیل‌اند، کیت‌های پزشکی تجاوز نابود شده و قربانیان به داروهای حیاتی دسترسی ندارند. علاوه بر این، انگ اجتماعی مانع می‌شود بسیاری از زنان، موارد تجاوز را گزارش دهند.»

از مقاومت تا اتاق‌های پاسخ اضطراری 

با تمام رنج‌هایی که زنان سودانی با آن مواجهند، واکنش فعالان و فمینیست‌های سودانی الهام‌بخش بوده و سازمان‌های زن‌محور و داوطلبان زن، ستون‌فقرات بقا در جامعه‌اند. آن‌ها با منابع اندک، در خط‌مقدم ایستاده‌اند و به نیازهای زنان پاسخ می‌دهند، اما به‌شدت نیازمند حمایت مستقیم و پایدار برای ادامه این تلاش‌هایند.

فعالان به‌ویژه نسل جوانی که انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ را رهبری کردند، با مداخله‌ فوری و مردمی واکنش نشان می‌دهند. کمیته‌های مقاومت پس از گسترش جنگ به سازمان‌های مردمی وسیع‌تری به‌نام «اتاق‌های اضطراری» تبدیل شده‌اند. اما حل بحران خشونت جنسی تنها با کمک‌های بشردوستانه ممکن نیست. به‌گفته فعالان زنی که با «هم‌میهن» گفت‌وگو کرده‌اند، مقیاس عظیم جرائم جنسی، نیازمند تدوین یک قرارداد اجتماعی جدید است تا ننگ و سرزنش از دوش بازماندگان برداشته شود.

آن‌ها می‌گویند، باید با نهادهای به‌ویژه رهبری دینی و سنتی وارد گفت‌وگو شوند و گفتمان عمومی ایجاد کنند که بازمانده را به‌عنوان قربانی جنایتی بزرگ معرفی کند. کودکان متولدشده از تجاوز نیز باید فضایی از کرامت و ارزش انسانی در جامعه داشته باشند. «نجلاء التوم» دراین‌باره می‌گوید: «زبان فمینیسم لیبرالی کافی نیست. ما به زبان جدیدی نیاز داریم؛ زبانی که فعالان تحصیلکرده بتوانند موثر با جوامع خود در روستاهای جزیره و سنار وارد تعامل شوند. کار واقعی و دشوار در همان گفت‌وگوهای آرام و شجاعانه درون جوامع در حال انجام است و تمرکز ما باید آنجا باشد.»

«موزان النیل» درباره شکل وقوع این خشونت‌ها و امکان حمایت از بازماندگان می‌گوید: «بسیاری از «اتاق‌های وضعیت اضطراری» ــ که پس از جنگ ۲۰۲۳ به‌عنوان ساختارهای مردمی برای کمک متقابل ایجاد شدند ــ سیستم‌هایی برای حمایت از قربانیان خشونت جنسیتی راه‌اندازی کرده‌اند.»

به باور او، «اتاق‌های اضطراری» مهم‌ترین شکل واکنش موثر در برابر خشونت‌ها هستند، اما همزمان نقدی جدی به بخشی از فعالان و روشنفکران دارد: «بخش بزرگی از فعالان و روشنفکرانی که خود را فمینیست یا انقلابی می‌دانند، مواضعی واپس‌گرا و متمایل به دولت یا طرف‌های درگیر جنگ اتخاذ کرده‌اند؛ آن هم با این توجیه که شرایط جنگ نیازمند حمایت از دولت یا نیروهای واکنش سریع (RSF) برای بازگشت به وضعیت عادی است.»

او درباره نوع حمایت بین‌المللی یا رسانه‌ای موثر هم توضیح می‌دهد: «به‌باور من، بدون یک جبهه انقلابی ضدجنگِ قدرتمند در داخل سودان، کار چندانی از بیرون برنمی‌آید. بااین‌حال پوشش رسانه‌ای که بی‌عدالتی‌های تحمیل‌شده بر مردم سودان را در چارچوب الگوهایی نشان دهد که پیش از جنگ هم وجود داشته‌اند، می‌تواند مفید باشد. چنین رویکردی فضای سوءاستفاده طرف‌های درگیر جنگ را برای گروگان‌گرفتن افکار عمومی درازای امنیت و بازگشت به «وضع عادی» محدود خواهد کرد.»

«دالیا عبدالمنعم» هم از شجاعت فعالان زن می‌گوید: «کاری که آن‌ها انجام می‌دهند معجزه‌آساست. در محیطی پرخطر و سرشار از آزار، بازداشت و نبود امکانات پزشکی و روانی، همچنان ادامه می‌دهند.» او بر اهمیت حمایت جهانی تاکید می‌کند: «باید همچنان درباره سودان صحبت کرد، باید از جامعه جهانی مطالبه اقدام شود و عاملان خشونت علیه زنان پاسخگو شوند. این جنگ بیش از دو سال است که نادیده گرفته شده و فاجعه انسانی هرروز عمیق‌تر می‌شود.»

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار