| کد مطلب: ۴۸۶۴۳

علی باقری فعال سیاسی اصلاح‌‏طلب: تحریم‏‌ها دست‏پخت پرمدعاهای مطالبه‏‌گر است

علی باقری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگویی که با خبرنگار «هم‌میهن» داشت، با بیان اینکه «منطق افرادی که با گفت‌وگو کردن مخالف هستند را نمی‌فهمم»، معتقد است که در وضعیت فعلی کشور باید برای پیشبرد اهداف همزمان هم به گفت‌وگو با جهان ادامه داد، هم اینکه قدرت دفاعی کشور را افزایش داد و البته برای افزایش انسجام ملی تلاش کرد.

علی باقری فعال سیاسی اصلاح‌‏طلب: تحریم‏‌ها دست‏پخت پرمدعاهای مطالبه‏‌گر است

علی باقری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگویی که با خبرنگار «هم‌میهن» داشت، با بیان اینکه «منطق افرادی که با گفت‌وگو کردن مخالف هستند را نمی‌فهمم»، معتقد است که در وضعیت فعلی کشور باید برای پیشبرد اهداف همزمان هم به گفت‌وگو با جهان ادامه داد، هم اینکه قدرت دفاعی کشور را افزایش داد و البته برای افزایش انسجام ملی تلاش کرد. 

‌درباره این ماجرای اخیر پیرامون مکانیسم ماشه، تحلیل شما از ماجرا چیست و به‌نظرتان دولت و مجموعه جمهوری اسلامی باید چه سیاستی را در پیش بگیرند؟ 

دو کار همزمان و به‌شکل موازی باید در این مورد انجام شود. اولین کار این است که براساس اسناد حقوقی موجود که منبعث از خود برجام است، به‌دلیل تخطی‌هایی که طرف اروپایی و آمریکا داشته‌اند، به‌لحاظ حقوقی این حقی است که وجود ندارد. یک بحث این است که این موضع حقوقی پی گرفته شود که در این ارتباط هم به‌نظر می‌رسد جای کار وجود دارد.

در کنار آن، به‌نظر می‌رسد که ارتباط با اروپا در ماه‌های گذشته، شاید با قدرت بیشتری امکان داشت که پی گرفته شود. وقتی زمینه‌های گفت‌وگو با آمریکا فراهم شد، سیر ارتباطات ما با کشورهای اروپایی، روند میرایی را پیدا کرد و طبیعتاً این روابط غیردوستانه‌تر شد. حال اینکه ما می‌دانستیم چنین ابزاری در اختیار اروپایی‌هاست و می‌توانند برای سهم‌خواهی هم که شده با این برگ بازی کنند.

شاید امید زیادی از نظر حقوقی وجود نداشته باشد، اما به‌نظر می‌آید که در کنار پیگیری حقوقی، تقویت مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک با طرف‌های مختلف ازجمله آمریکایی‌ها در نظر گرفته شود. اگر زمینه گفت‌وگو فراهم شود، نباید استنکاف کرد و باید این گفت‌وگوها را با طرف‌های مختلف، جدی ادامه داد. نکته سومی که باید مورد اشاره قرار بگیرد، تقویت ارتباطات با کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی، منهای غرب است که نمونه آن را اخیراً در اجلاس شانگهای مشاهده کردیم. 

‌یکی از بحث‌هایی که طی چندروز اخیر وجود داشته، موضعی است که تندروهای اصول‌گرا در قبال ماجرای اسنپ‌بک گرفته‌اند، ولی نمی‌گویند که تحریم‌هایی قرار است برگردد که در زمان ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد اعمال شده بود. تحلیل‌تان از این موضوع چیست و این رفتارها را ناشی از چه می‌دانید؟ 

ابتدا باید از وجود این نگاه غیرملی که در این رفقا و رقبای سیاسی ما وجود دارد، ابراز تأسف کرد. اصل رقابت در حوزه سیاست، به‌رسمیت شناخته‌شده است ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که مرز این رقابت‌ها، قاعدتاً منافع ملی کشور است. نکته اول این است که در این شرایط خطیر کشور، هو کردن اقداماتی که در گذشته با تصمیم مجموعه نظام گرفته‌ شده است، رفتار غیرمسئولانه‌ای است که به‌هیچ‌وجه قابل دفاع نیست. البته ما از این دوستان تندرو اصولگرای‌مان، در سال‌های گذشته زیاد از این رفتارها دیده‌ایم و برای‌مان عادی شده و از این رفتارهایشان شگفت‌زده نمی‌شویم.

اما به‌رغم این موضوع، انجام‌دادن این رفتارها و این ادبیات، باز هم از قبح این عمل کم نخواهد کرد. نکته بعدی این است که بارها گفته شده، معاهده برجام در شرایطی منعقد شده است که کشور در آن مقطع با شش قطعنامه تحریمی متوالی مواجه بوده و توازن قوا در مذاکرات، به‌گونه‌ای نبوده که کشور ما دست بالا را داشته باشد. بر اثر سیاست‌هایی که از سال 84 به‌بعد در دولت آقای احمدی‌نژاد اعمال شد، به‌مدت 8سال در فضای دیپلماتیک جهانی، کشور ما با افول جایگاه در توازن بین‌المللی مواجه شد و از نظر قدرت دیپلماتیک در وضعیت پایینی قرار داشتیم. در هر گفت‌وگو و قاعده بین‌المللی هم، این قدرت است که تعیین وضعیت می‌کند.

این مدعیان امروز، باید توجه کنند که در ابتدای دهه 90، دست پایین را آنها در عرصه دیپلماتیک برای کشور ایجاد کردند و موقعیت‌های درخشانی را در آن 8 سال از دست دادند. اگر اسنپ‌بک در معاهده گنجانده شده، صرفنظر از اینکه حق دوطرفه بوده، باید توجه کرد که طرف‌های مذاکره‌کننده ایرانی هم قطعاً آن‌موقع متوجه بودند که وجود این بند در معاهده، می‌تواند مخاطراتی را به‌دنبال داشته باشد، منتها باید به واقعیت‌های صحنه مذاکره هم توجه کرد.

نکته بعد در این ارتباط این است که همانطور هم که آقای ظریف اخیراً اشاره کرده‌اند، نهایت این است که اگر طرف اروپایی بتواند اسنپ‌بک را اعمال کند و آن را به کرسی بنشاند، تازه شرایط کشور به شرایطی برمی‌گردد که قبل از روی کار آمدن دولت آقای روحانی داشتیم. یعنی درواقع برجام، یک تنفس‌گاهی را برای کشور به مدت 10سال ایجاد کرد. این پرمدعاهایی که امروز مطالبه‌گر چرایی نقص‌های برجام هستند، خودشان را به تغافل زده‌اند که تحریم‌ها مربوط به چه زمانی است و نهایتاً اعمال اسنپ‌بک، وضعیت را به شرایطی برمی‌گرداند که دستپخت این جریان سیاسی در دوره آقای احمدی‌نژاد برای کشور بوده است. 

‌یکی دیگر از مباحث، موضوع گفت‌وگو است. اصلاح‌طلبان مدافع گفت‌وگو هستند و می‌گویند با گفت‌وگو باید مسائل را حل کرد اما دیدگاهی در بین اصول‌گرایان وجود دارد که می‌گوید، باتوجه به تجربه‌های قبلی نباید مذاکره کرد یا اینکه فقط به‌سمت شرق حرکت کنیم. به‌نظرتان در این موضوع جمهوری اسلامی باید چه کند؟ 

نکته‌ای که وجود دارد این است که من اساساً منطق افرادی که با گفت‌وگو کردن مخالف هستند را نمی‌فهمم. یک استدلالی که بعد از جنگ در بین آنها به گوش می‌رسد، این است که گفت‌وگو و دیپلماسی را در مقابل تجهیز قدرت دفاعی کشور قرار می‌دهند و آن را منکوب می‌کنند که کاملاً دوگانه باطلی است. خیلی روشن است که مخالفت با گفت‌وگو کردن و پیگیری ابزار دیپلماتیک در مواجه با شرق و غرب و قدرت‌های منطقه‌ای، اساساً فاقد منطق است. گفت‌‌وگو قرار نیست که قدرت دفاعی ما را کم کند یا اینکه مانع از تقویت قدرت دفاعی کشور ما شود. شما دو مسیر متفاوت برای تامین منافع ملی کشور در مقابل خود دارید.

همینطور که گفت‌وگو و دیپلماسی با جهان یک ابزار به‌شمار می‌رود، قدرت بازدارندگی هم یک ابزار است که مجموعه همه اینها یعنی هم گفت‌وگو، هم قدرت بازدارندگی درنهایت باید در خدمت منافع ملی کشور قرار بگیرند. من اصلاً نشنیده‌ام که مخالفان گفت‌وگو استدلالی ارائه دهند که چه زیانی از انجام گفت‌وگو با طرف‌های غربی در موضوع هسته‌ای وجود داشته است. قرار نیست که به مجرد پذیرفتن گفت‌وگو، در پای میز مذاکره شما تعهدی را امضاء کنید و متعهد به کاری شوید.

شما گفت‌وگو می‌کنید و در تلاش هستید تا از طریق گفت‌وگو، بخشی از منافع کشور را تامین کنید. اگر هم موفق نشوید که هیچ بخشی از منافع را تامین کنید، درنهایت این است که شما به نقطه ابتدای گفت‌وگو خواهید رسید. به‌عبارتی درصورت نتیجه نداشتن گفت‌وگو، شما چیزی را از دست نمی‌دهید. مگر اینکه استدلال شود که ورود به گفت‌وگو، عزم کشور را برای تجهیز بازدارندگی، سرد یا تضعیف خواهد کرد که این موضوع هم با هوشیاری قابل اجتناب است. اگر گفته می‌شود، مذاکراتی که با آمریکایی‌ها داشتیم، باعث شد در جنگ 12روزه ما غافل‌گیر شویم، اگر اینگونه باشد و آن را به‌عنوان درس عبرت یاد می‌کنند، این نشانه ضعف ما بوده است. ورود به عرصه دیپلماتیک که نباید ما را از این غافل کند که توان دفاعی‌مان را تقویت نکنیم.

اینها به‌هیچ‌وجه مقابل هم نیستند. یک حرکت جامع در دفاع از تمامیت ارضی کشور، حرکتی است که یک بال دیپلماتیک و یک بال نظامی و بازدارندگی دارد و در کنار همه اینها، چنین حرکتی یک موتور محرکه اصلی دارد که این موتور محرکه هم انسجام ملی و حضور آحاد و اقشار مردم برای دفاع از کشور است که آن هم مستلزم ابزارها و به خدمت گرفتن شیوه‌هایی از حکمرانی است که آن هم در جای خود قابل‌بحث است و می‌توان به‌صورت مجزا درباره این موتور محرکه صحبت کرد. 

‌از جنگ 12 روزه یاد کردید. یکی از مسائلی که این روزها از سوی برخی چهره‌ها بیان‌شده این است که باید تلاش کرد تا سایه جنگ را از سر ایران دور کرد و دوباره آن روزها تکرار نشود. در این مسیر چه کاری می‌توان انجام داد؟ 

همه نکاتی را که در سوال‌های قبل به آن اشاره کردم، نکته‌هایی هستند که می‌توانند احتمال بروز جنگ را پایین بیاورند. حفظ انسجام ملی و درواقع ایجاد روحیه در خدمت منافع ملی کشور بودن ـ که البته مستلزم اصلاحات در شیوه حکمرانی ماست ـ در کنار تلاش برای برطرف‌کردن نقاط ضعف و کاستی ما در امکانات دفاعی و نظامی‌مان که در این 12 روز نقاط ضعف و قوت آن اشکار شد، می‌توانند به ما کمک کنند. همینطور داشتن یک دیپلماسی فعال نیاز است که ملت‌ها و دولت‌ها همراه ما شوند. اینها درمجموع همانطور که قدرت کشور را اضافه می‌کند، به همان میزان می‌تواند از احتمال درگیرشدن در یک جنگ مجدد هم جلوگیری کند. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار