چه کسی پزشکیان را لبه پرتگاه میبرد؟
آقای پزشکیان، از وقتی که لایحه عجیب دولت شما به مجلس رفته است، و مجلس هم مانند بازیکن خط حملهای که جلو دروازه خالی پاس گل از رقیبش گرفته، دوفوریتی آن را تصویب کرده، دائم این شعر سایه در سرم میچرخد. «دیدی آن یار که بستیم صد امید در او/ چون به خون دل ما دست گشود، ای ساقی؟»

آقای پزشکیان، از وقتی که لایحه عجیب دولت شما به مجلس رفته است، و مجلس هم مانند بازیکن خط حملهای که جلو دروازه خالی پاس گل از رقیبش گرفته، دوفوریتی آن را تصویب کرده، دائم این شعر سایه در سرم میچرخد.
«دیدی آن یار که بستیم صد امید در او/ چون به خون دل ما دست گشود، ای ساقی؟»
یا آن سخنِ شما که گفتید در برابر فیلترینگ تمامقد میایستید، خاطرم میآید و به این فکر میکنم که چه شد که حالا در برابر ما تمامقد ایستادهاید؟ به این فکر میکنم که اگر امروز رقیب شما بهجای شما در پاستور نشسته بود، لااقل با حیا و شرم بیشتری این لایحه را «تقدیم» چنین مجلسی میکرد. به این فکر میکنم که اگر این لایحه در دولت قبل به مجلس رفته بود، خانم سخنگوی دولت شما که به ما نقد میکنند: «لایحه را با دقت بخوانیم»، خودشان برای نام بردن از مهرشاد شهیدینژاد، در میتینگ تبلیغاتی شما، میتوانستند مصداق افراد مجرم این لایحه باشند.
راستش را بخواهید، خیلی به سخنان شما از نهجالبلاغه و اخلاقیات مورد بحث در آن فکر نمیکنم. ما دیگر در برابر این یکی، «سر» شدهایم. سر شدهایم از بس کسانی با خرج کردن از دین و معنویت، ما مردم را به رنج دعوت کردند و خودشان یا خانوادهشان همزمان مشغول ساختن بهشت زمینی بودند. عجالتاً روی صحبت با آن سخنانیست که خاص شما بود و آن مردم دلسردی که هیچ امیدی به تغییر نداشتند را پای صندوق آورد و شما به اعتماد و لطف همان مردمی که با هزار تردید رای دادند، از صندوق بیرون آمدید. شما وعده داده بودید که هیچ کاری را بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسی و متخصصان انجام نمیدهید.
اگر قول شما را صادق بگیریم، باید پرسید: کدام کارشناس و متخصص در اطراف شما، چند روز بعد از حمله اسرائیل، میان بیآبی کمسابقه، ناترازی برق، رکود و تورم، آسیبهای روانی جامعه پساجنگ و هزاران مشکل ریز و درشت دیگر، گفت که تنظیم چنین لایحهای فوریت دارد؟ آن لشکر متخصص رسانه و ارتباطات حلقههای دور و نزدیک شما، چطور به شما نگفتند که چنین لایحهای اساساً عبث است و جز بدنام کردن شما و دولتتان، مطلقاً هیچ تأثیری در عالم واقع نخواهد داشت؟ چطور آن کارشناسان به شما نگفتند که دوران کنترل به سبک قرون وسطی دیگر به یک شوخی تبدیل شده است.
نگفتند که در استراتژیهای رسانهای، دیگر هیچ چیز مستقیم و ساده انجام نمیشود؟ کارشناسانی که قبل از انتخابات وعدهشان را میدادید، نگفتند که مهمترین جریانهای خطدهی اخبار اصلاً در ایران نیستند که شما بخواهید ذیل قانون با آنها برخورد کنید؟ آنها به لطف همین تنگناهای چند دههای رسانهای و صداوسیمای فاجعه، همچون هیولایی در اتاق نشیمن همه ایرانیان نشستهاند و بر ذهن و باورشان خیمه زدهاند.
آنها نگفتهاند که بیشتر جریانسازیِ خبرهای جعلی (یا بعضاً خبرهایی که شما دوست دارید جعلی باشد)، توسط لشکری از ترولهای توئیتری و کانالهای تلگرامیای انجام میشود که نه نامی دارند و نه نشانی که شما بخواهید پیگیری کنید؟ متخصصان معتمدتان نگفتند بدون همین قانون هم، هر وقت خواستند روزنامهنگار و دیگرانی را که با اسم و رسمشان نقدی کوچک یا بزرگ داشتند، تحت فشار و بگیر و ببند گذاشتند؟ نگفتند بهجای اینکه نگران امنیت ملی در چند کانال و شبکه مجازی باشید، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور را به خط کنید، مو را از ماست بکشید و بپرسید چه شد که آن رژیم خبیث تا عمق وجودی دولت و ملت ما نفوذ کرده؟
به شما نگفتند که در چنین وضعیتی، حتی صحبت از چنین لایحهای انگشت گذاشتن بر زخم مردمی زخمیست که هر روز بیشتر از شما و وعدههایتان ناامید میشوند؟ آقای پزشکیان، فیلم سوتهدلان مرحوم حاتمی را حتماً دیدهاید. اگر ندیدهاید هم که حیف... . یکجا مجید دوکله در جواب برادرش که میگوید «امروز دوشنبهست، نه جمعه»، میگوید: «آقام تو تقویم نوشته امروز جمعهست. واسه من جمعه، جمعهی آقامه؛ شنبه، شنبهی آقامه؛ خواه مرده، خواه زنده...» الان مسئله این است که تقویم خیلی از مردم، تقویمی است که جمعهاش دوشنبه است؛ اما برای آنها، ملاک همان تقویم است.
کاش کسی از میان متخصصان شما میگفت که با پاره کردن آن تقویم و دیگر تقویمها، کسی تقویم شما را باور نمیکند.شما اعتبار جمع کنید تا جمعه، جمعهی شما شود. متأسفانه خلاف این رویه، طرح چنین لایحهای حتی راه را دورتر و دورتر میکند. حتی مسئله این نیست که این لایحه عبث، قانون شود یا نه؛ مسئله، زخم عمیق به اعتمادی نحیف بود. حتی پس گرفتن لایحه چیزی را حل نمیکند. صادقانه به مردم توضیح دهید که چه شد وسط اینهمه بلا، اندیشه دولت به لبه این پرتگاه رفت.