بودجهای برای سینما یا تشریفات؟ تحلیلی بر تخصیص ۱۸ میلیارد تومانی وزارت ارشاد به خانه سینما
براساس سند رسمی منتشرشده از سوی سازمان امور سینمایی کشور، خانه سینما در تیرماه ۱۴۰۴ مبلغ ۱۸ میلیارد تومان بودجه مستقیم دریافت کرده است.

براساس سند رسمی منتشرشده از سوی سازمان امور سینمایی کشور، خانه سینما در تیرماه ۱۴۰۴ مبلغ ۱۸ میلیارد تومان بودجه مستقیم دریافت کرده است. این مبلغ در قالب یک تفاهمنامه ششبندی برای حمایت از فعالیتهای صنفی و گسترش سینمای ملی به تصویب رسیده است. اما بررسی دقیق جدول تفکیکی این مبلغ نشان میدهد که تخصیصها، بیش از آنکه بر اولویتهای اصلی صنف تمرکز داشته باشند، درگیر عناوین کلی، تشریفات و فعالیتهای غیرشفاف هستند.
این الگوی بودجهریزی، نه به تقویت استقلال سینمای ایران منجر خواهد شد، نه به پایداری ساختار صنفی آن. اکنون خانه سینما بهعنوان دریافتکننده مستقیم این اعتبار موظف است پاسخگو باشد: چه سازوکاری برای توزیع این منابع اتخاذ شده؟ سهم هر صنف چقدر است؟ و مهمتر از همه، چه گزارشی از عملکرد این بودجه در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت؟
۱- امور رفاهی، معیشتی و درمانی سینماگران|4/5 میلیارد تومان:در نگاه اول، این رقم مهمترین بخش حمایتی بودجه بهنظر میرسد. پرداخت برای رفاه و درمان سینماگران، بهویژه در وضعیتی که بخش بزرگی از اعضای صنوف فاقد پوشش بیمهای پایدار و منظم هستند، اقدامی ضروری است. اما تا زمانی که سازوکار تخصیص، شاخصهای ارزیابی و اطلاعاتی درباره تعداد بهرهمندان منتشر نشود، خطر «توزیع رانتی» این منابع وجود دارد. تجربه سالهای اخیر نشان داده که بخش قابل توجهی از کمکهای حمایتی نه به بدنه واقعی صنف، بلکه به گروهی محدود و نزدیک به ساختارهای رسمی میرسد.
۲- برگزاری جشنها و آیینهای صنفی| ۴ میلیارد تومان: آیا در شرایطی که سینمای ایران با کاهش تولید، افت سرمایهگذاری و مشکلات اساسی در اکران و پخش مواجه است، برگزاری جشنهای پرهزینه اولویتی واقعی برای صنف بهشمار میرود؟ تخصیص این رقم بالا به مراسم و آیینها، گواهی است بر غلبهی نگاه ویترینی بر سیاستگذاری فرهنگی. این رویکرد که تمرکز را از مسائل ساختاری به ظواهر مناسکی منتقل میکند، بارها مورد انتقاد بدنه مستقل سینماگران بوده است. این درحالیاست که بسیاری از همین صنوف، حتی دفتر ثابت یا امکانات اولیه برای فعالیت ندارند.
۳- فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی| 4/5 میلیارد تومان: یکی از مبهمترین و در عین حال پرهزینهترین بندهای تفاهمنامه، همین ردیف سوم است. عبارت «فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی» نه مصداق دقیق دارد، نه زمانبندی و نه گروه هدف. چه فعالیتهایی؟ با چه خروجیهایی؟ و چه کسانی ذینفع واقعی آن هستند؟ چنین کلیگوییهایی، دست مسئولان اجرایی را برای هزینهکرد نامشخص و فاقد پاسخگویی باز میگذارد. درحالیکه این مبلغ میتوانست به آموزش تخصصی، تولید آثار تجربی یا حمایت از سینمای مستقل اختصاص یابد.
۴- توسعه سامانههای الکترونیک و هوشمندسازی| نیم میلیارد تومان: در شرایطی که بسیاری از صنوف حتی فاقد ساختار اداری دیجیتال و سامانه ارتباطی منسجم هستند، این مبلغ نسبتاً اندک برای هوشمندسازی میتوانست نقطهی آغاز مثبتی باشد. اما سابقه اجرایی چنین پروژههایی در نهادهای فرهنگی نشان میدهد که اغلب به سامانههایی بیکاربرد، ناکارآمد یا صرفاً تبلیغاتی ختم شدهاند. بدون توضیح مشخص درباره نوع سامانه، کاربرد آن و بهرهبرداران نهایی، این بند نیز بیش از آنکه یک تحول ساختاری باشد، به یک نمایش فرمگرایانه میماند.
۵- حق عضویت در مجامع بینالمللی| 1/5 میلیارد تومان: در میان ردیفهای بودجه، بهوضوح مبلغی برای پرداخت حق عضویت فدراسیون تهیهکنندگان است که بهنظر میرسد بهصورت ارزی و منظم پرداخت میشود. این درحالیاست که انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران سالهاست بهدلیل ناتوانی در پرداخت حق عضویت، از عضویت رسمی در فدراسیون جهانی منتقدان بازمانده است. بر چه اساسی اولویت فرهنگی پرداخت به فیاپف بوده و نه فیپرشی؟ اگر هدف تعامل جهانی و دیپلماسی فرهنگی است، چرا بدنهی فکری و تحلیلی سینما، یعنی منتقدان، از این مسیر حذف شدهاند؟ این تصمیم، بیش از آنکه ناشی از محدودیت بودجه باشد، بهنظر میرسد بازتاب یک سیاستگذاری جانبدارانه و غیرمتعادل در حمایت از بخشهای خاصی از سینماست.
۶- برگزاری نشستها و نظارت بر فعالیت صنوف| ۲ میلیارد تومان: نشستهای تخصصی، جلسات هماندیشی و نظارت صنفی در ساختار حرفهای سینما بسیار مهماند. اما صرف دو میلیارد تومان برای برگزاری جلسات، درحالیکه برخی صنوف از کمترین امکانات برای تعامل درونی محروماند، گواهی است بر اولویتبندی معکوس. آیا گزارشهای مستندی از این جلسات منتشر خواهد شد؟ آیا نتایج آن به بهبود فرآیندهای صنفی منجر میشود؟