روزنامهها بوی زیتون میدادند/درباره بازنمایی مسئله فلسطین در رسانههای عربی
هنوز دولت اسرائیل تشکیل نشده بود که رسانههای عربی بهعنوان بازتابدهنده افکار عمومی و تا حدودی اندیشه نخبگان به مخالفت با تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین پرداختند.

هنوز دولت اسرائیل تشکیل نشده بود که رسانههای عربی بهعنوان بازتابدهنده افکار عمومی و تا حدودی اندیشه نخبگان به مخالفت با تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین پرداختند. بهصورت دقیقتر میتوان گفت در دهههای نخست قرن بیستم، مطبوعات عربی در فلسطین، مصر، سوریه و لبنان بهشکلی فعال با پروژه صهیونیستی مخالفت میکردند.
روزنامههایی چون «فلسطین» (تأسیس ۱۹۱۱ در یافا)، «الکرمل» (تأسیس ۱۹۰٨ در حیفا توسط «نجیب نصار») و «الأهرام» (در مصر)، در یادداشتها، سرمقالهها و گزارشهای خود، خطر مهاجرت یهودیان به فلسطین را یادآور میشدند. در همین دوره، مفاهیمی چون «حقوق اعراب در فلسطین» و «خطر تقسیم» بهصورت جدی وارد گفتمان عمومی شدند. پس از تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، مسئله فلسطین به موضوعی محوری در جهان عرب تبدیل شد و توجه مطبوعات به آن افزایش یافت. تمرکز مطبوعات بر مستندسازی «یومالنکبة» (اشاره به روز اعلام موجودیت اسرائیل)، کوچ اجباری فلسطینیها و رنج آوارگان بود.
مطبوعاتی چون «القبس» کویت، «الثورة» سوریه، «الجمهوریة» مصر و دیگران، بهشکل مستمر گزارشهایی از اردوگاههای آوارگان، تجاوزات نظامی و قطعنامههای شورای امنیت منتشر میکردند. البته باید توجه داشت که در آن دوران افزون بر مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیز رسانههای مهمی برای بازتاب مسئله فلسطین در جهان عرب بودند. در دهههای ۵۰ و ۶۰، رادیو به ابزار اصلی رساندن پیام مقاومت فلسطینی به تودههای عرب بدل شد. رادیو صوتالعرب از قاهره که توسط «احمد سعید» مدیریت میشد، به سمبل حمایت رسانهای از مبارزه فلسطین تبدیل شد.
همچنین «إذاعة صوت» فلسطین در دمشق، صدای رسمی سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) بود که با پخش سرودها، پیامهای یاسر عرفات و اخبار جبهات مقاومت، نقش مهمی در شکلدهی به هویت فلسطینی ایفا کرد. در دهههای ۶۰ و ۷۰ نیز با اوجگیری مبارزات مسلحانه فلسطینی، پوشش رسانهای در مورد عملیات مقاومت و انتفاضهها افزایش یافت. با گسترش تلویزیون در دهههای ۷۰ و ۸۰، تصویر به بخش جداییناپذیر از روایت فلسطین تبدیل شد. تلویزیون لبنان در دوره جنگ داخلی و حضور فلسطینیها در بیروت، تصاویری از اردوگاههای «صبرا» و «شتیلا» پخش میکرد.
تلویزیون سوریه در کنار «رسانههای بعثی»، با سبک خاص خود، فلسطین را نماد ستیز با استعمار جهانی معرفی میکرد. اما نقطهعطف تصویری، شاید دهه ۹۰ و ظهور ماهواره بود؛ وقتی الجزیره در سال ۱۹۹۶ آغازبهکار کرد، فلسطین به مسئلهای روزانه در خانههای عربی تبدیل شد. پخش زنده انتفاضه دوم، پوششهای مستقیم از جنین و نابلس و مصاحبه با رهبران حماس، فتح و جهاد اسلامی، همه باعث شد بازنمایی فلسطین از سطح خبر، به سطح هویت و فرهنگ ارتقاء یابد.
در مقابل، تلویزیونهایی چون العربیه (سعودی) و شبکههای دولتی عربی مانند تلویزیون مصر، اردن و مراکش، سعی میکردند بازنمایی ملایمتری از بحران داشته باشند؛ گاهی تمرکز بر دیپلماسی و کنفرانسهای صلح و گاهی سانسور بخشی از خشونتهای اسرائیلی. در دهههای ۸۰ و ۹۰، چهره مسئله فلسطین در رسانهها بیش از هرچیز با یاسر عرفات گره خورده بود. مصاحبههای تلویزیونیاش، سخنرانیهایش در سازمان ملل و نشستهایش با رهبران عرب، مدام پخش میشد. پس از سال 1993 و در پی امضای توافقنامه اسلو توسط عرفات، مطبوعات عربی به بررسی روند سازش سیاسی و پیامدهای آن بر مسئله فلسطین پرداختند و همچنان بر وضعیت سرزمینهای اشغالی تمرکز داشتند.
اما با آغاز قرن ۲۱، تصاویر تغییر کردند؛ کودک شهید «محمد الدرة» در آغوش پدرش، تصاویری از خرابههای غزه، یا «شیخ احمد یاسین» در صندلی چرخدارش؛ اینها به نمادهای رسانهای نسل جدید مقاومت بدل شدند. با ظهور شبکههای اجتماعی، نوع جدیدی از بازنمایی شکل گرفت. کلیپهایی از مقاومت، شهادتطلبی یا حتی زندگی روزمره فلسطینیها در اردوگاهها، حالا در عرض چندساعت به میلیونها مخاطب در سراسر جهان عرب میرسند.
کمپینهای مجازی چون #الاقصى_ینتفض یا #غزة_تحت_القصف، برای نخستینبار امکان مشارکت عمومی در روایت فلسطین را ایجاد کردند؛ دیگر فقط روزنامهنگاران روایت نمیکنند، بلکه مردم هم روایتگر هستند. درمجموع در تمام این دههها، مسئله فلسطین نهفقط یک «موضوع خبری» که «آینهای» برای بازتاب هویت، سیاست، وحدت یا حتی انشقاق در جهان عرب بوده است. رسانهها با همه تفاوتهای ایدئولوژیک و فنیشان، بخشی جداییناپذیر از سرگذشت این سرزمیناند؛ سرزمینی که تصویرش هنوز هم هرروز در صفحه تلویزیونها و گوشیهای مردم عرب در حال بازنمایی است.