فرجام جنگ تجاری
دور اخیر مذاکرات تجاری میان ایالات متحده و چین در ژنو و لندن، چیزی بیش از یک تسکین موقت در مناقشه میان دو اقتصاد بزرگ جهان به همراه نداشت.

دور اخیر مذاکرات تجاری میان ایالات متحده و چین در ژنو و لندن، چیزی بیش از یک تسکین موقت در مناقشه میان دو اقتصاد بزرگ جهان به همراه نداشت. علیرغم تلاشهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای معرفی این تدابیر مقطعی به عنوان یک «توافق» به نفع آمریکا، چین برداشت متفاوتی از نتایج دارد و معتقد است که در این نبرد پیروز میدان است.
از منظر پکن، این کشور طوفان را پشت سر گذاشته و از آن با اعتماد به نفس بیشتر، خودباوری بیشتر و اعتقادی راسختر به ثمربخش بودن راهبرد بلندمدت خود، خارج شده است. از زمان آغاز جنگ فرسایشی تجاری میان چین و آمریکا در سال ۲۰۱۸، چین یک دستورالعمل راهبردی تدوین کرده است که ترکیبی از استراتژیهای تدافعی و تهاجمی را برای کاهش آسیبپذیری خود در برابر تعرفهها و تحریمها به کار میگیرد.
در جبهه تدافعی، چین مسیر جریانهای تجاری خود را تغییر داده، سپری در برابر نظام مالی جهانی مبتنی بر دلار ایجاد کرده و سرمایهگذاری در فناوریهای بومی را تسریع نموده است. این کشور همچنین تلاش هماهنگی را برای تقویت مصرف داخلی آغاز کرده است. در جبهه تهاجمی، چین کنترلهای صادراتی خود را تشدید کرده و آمادگی خود را برای اقدامات تلافیجویانه سریع و دقیق به نمایش گذاشته است.
در همین حال، دولت ترامپ -شاید ناخواسته- وابستگی صنایع آمریکا به چین برای تأمین فلزات خاکی کمیاب و سایر ورودیها را برملا کرده است. اختلال در تجارت دوجانبه که ناشی از تعرفههای ترامپ بود، تولیدکنندگان آمریکایی را با چالش جدی مواجه کرده و آنها را وادار به پرداخت هزینههای گزاف برای تأمین مواد اولیه نموده است. دولت چین با اعمال کنترل بر صادرات فلزات خاکی کمیاب در اوایل ماه آوریل، ابزاری قدرتمند برای وارد آوردن فشار بر کسبوکارهای آمریکایی یافته است. نمایشهای نامنظم تعرفهای ترامپ، یک پیروزی تبلیغاتی برای حزب کمونیست چین (CPC) به ارمغان آورده است.
برای بسیاری از دولتهای جنوب جهانی که به مدل توسعه غربی با دیده تردید مینگرند، تابآوری چین در برابر فشار آمریکا به ادعای شیجینپینگ مبنی بر اینکه جهان در حال تجربه «تغییرات بزرگ بیسابقه در یک قرن» است، اعتبار میبخشد. از دیدگاه دولت چین، عزم دولت ترامپ برای جداسازی دو اقتصاد به هر قیمتی، نقطه اوج تلاشهای آمریکا برای سرکوب خیزش چین است.
در حالی که چین خواهان جنگ تجاری یا جداسازی اقتصادی نیست، اما حاضر است ریسک یک جنگ تجاری را که ممکن است ایالات متحده در آن بازنده باشد، بپذیرد و ترجیح میدهد به جای سر خم کردن در برابر ترامپ، مسیر جداسازی را در پیش گیرد. به همین دلیل است که رهبران، صاحبان کسبوکار و کارآفرینان چینی بر ایجاد تابآوری و اتکا به خود متمرکز شدهاند که این امر، پیش از هر چیز، به معنای کاهش وابستگی به بازارها و فناوری ایالات متحده است. اگرچه هیچچیز قابل مقایسه با تقاضای مصرفکننده و نوآوری فناورانه در آمریکا نیست اما شرکتهای چینی اکنون شانس خود را برای رقابت در بازار آمریکا و دسترسی به محصولات پیشرفته آن نزدیک به صفر میبینند و بر همین اساس عمل میکنند.
بازگشت چشمگیر شرکت هوآوی پس از تحریمها و محدودیتهای آمریکا، نمونهای گویا از این رویکرد است. البته تعرفههای ترامپ دردناک هستند و رهبران چین از این موضوع آگاهند. این تعرفهها میتوانند بهویژه به بخش تولیدات سبک با ارزش افزوده پایین چین -مانند پوشاک و کفش- آسیب جدی وارد کنند. اما کاهش صادرات ممکن است در نهایت با تسریع یکپارچگی صنعتی، خارج کردن شرکتهای عقبمانده از گردونه رقابت و بهبود بهرهوری، به نفع چین تمام شود. تأثیر بلندمدت سیاستهای تعرفهای ترامپ عمیقتر است.
همانطور که سرکوب شرکتهای هوآوی و ZTE جاهطلبیهای فناورانه چین را به شدت تقویت کرد، محدودیتهای ژئواکونومیک جدید نیز کار را برای رهبران حزب کمونیست در بسیج مردم در برابر آنچه «تحقیر خارجی» تلقی میشود، آسانتر کرده است. توقف موقت تعرفهها، که تنها فرصتی برای صادرکنندگان جهت ارسال سریع کالاها فراهم میکند و زمینهساز تنشزدایی نیست، این احساسات را تغییر نداده است.
با توجه به اینکه شوک تعرفهای ترامپ با سال پایانی چهاردهمین برنامه پنجساله چین همزمان شده است، سیاستگذاران تلاش کردهاند تا با محرکهای مالی و پولی، مصرف داخلی را تقویت و از کسبوکارهای کوچک حمایت کنند اما این اقدامات، نقایص ساختاری اقتصاد -یعنی نرخ پایین مصرف خانوار- را برطرف نخواهد کرد. چنین توازن مجددی احتمالاً سالها به طول خواهد انجامید.