| کد مطلب: ۴۲۸۶۳

خودکشی و هم‌آیندی بن‌بست‌ها در ایلام

خودکشی در ایلام را از نظرگاه جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی، باید نتیجه هم‌آیندی چندین بن‌بست ساختاری، فرهنگی، روانی، مدیریتی و جغرافیایی تلقی کرد.

خودکشی و هم‌آیندی بن‌بست‌ها در ایلام

خودکشی در ایلام را از نظرگاه جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی، باید نتیجه هم‌آیندی چندین بن‌بست ساختاری، فرهنگی، روانی، مدیریتی و جغرافیایی تلقی کرد. این هم‌آیندی، شرایطی را ایجاد کرده که در آن، خودکشی نه یک استثناء، بلکه یک پدیده اجتماعی بازتولیدشونده، است؛ پدیده‌ای که طی بیش از سه دهه، در قالب‌های متنوع و در بسترهای گوناگون بازتولید و تکرار شده است. شاید بتوان اهم این بن‌بست‌ها را در موارد زیر دانست:

بن‌بست جغرافیایی: ایلام به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، فاصله طولانی با مراکز بزرگ اقتصادی و تجاری کشور، کمبود زیرساخت‌های مناسب برای حمل‌ونقل ازجمله عدم اتصال به شبکه ریلی کشور، عدم‌دسترسی به آزادراه، فقر شدید بزرگراه، باعث کاهش فرصت‌های تجاری و شغلی، کاهش سرمایه‌گذاری، کاهش درآمدهای خصوصی و عمومی، افزایش نرخ تورم و بیکاری، استفاده نکردن مناسب از منابع طبیعی و کشاورزی، باعث مهاجرت به شهرهای بزرگ و مراکز شهری این استان شده و پیامدهای نامناسب اجتماعی ازجمله انزوای فرهنگی، احساس بیگانگی اجتماعی و ارتباط کم با سایر مناطق کشور، احساس محرومیت و نابرابری منطقه‌ای و گسترش مسائل و آسیب‌‍هایی چون فقر، اعتیاد و درنهایت خودکشی شده است.

ساختارهای بن‌بست‌آفرین: اغلب ساختارهای اجتماعی در ایلام سنتی بوده و به‌جای آن‌که بستری برای رشد و تحرک اجتماعی باشند، خود به موانعی برای پیشرفت تبدیل شده‌اند. ساختارهای ایلی، طایفه‌ای و قومی، در برخی موارد شکاف‌های اجتماعی را تعمیق کرده و فرصت‌های برابر را محدود کرده‌اند. در چنین شرایطی، افراد نه براساس شایستگی، بلکه بر مبنای روابط خاص‌گرایانه از منابع و امکانات بهره‌مند می‌شوند. این وضعیت، مشارکت پایین زنان در عرصه‌های عمومی، احساس ناعدالتی، انسداد اجتماعی و کاهش امید به بهبود شرایط را در ایلام تشدید کرده است.

بن‌بست فرهنگی: ایلام با نوعی تعارض ساختاری میان ارزش‌های سنتی و سبک زندگی مدرن روبه‌روست. اغلب نسل‌های قدیمی هنوز در چارچوب نظم طایفه‌ای و هنجارهای سنتی زندگی می‌کنند، درحالی‌که نسل‌های جوان‌تر با ارزش‌های فردگرایانه، ارتباطات جهانی‌شده و تحولات فرهنگی جدید خو گرفته‌اند. این گسست نسلی، به سردرگمی هویتی و تضعیف پیوندهای خانوادگی انجامیده و در برخی موارد، زمینه‌ساز بروز آسیب‌های روانی و گرایش به خودکشی شده است.

اذهان به بن‌بست رسیده: زندگی در محیطی که مسیرهای رشد و پیشرفت آن مسدود شده‌اند، بر نحوه تفکر و توانایی حل مسئله افراد تأثیر مستقیم می‌گذارد. ضعف در آموزش مهارت‌های زندگی، سطح پایین تاب‌آوری در مواجهه با چالش‌ها و ناتوانی در حل تعارضات و مدیریت هیجانات باعث شده که بسیاری از افراد در شرایط بحرانی، راهی برای برون‌رفت نیابند. این ناتوانی شناختی و روانی، همراه با احساس ناکامی مداوم، خودکشی را به‌عنوان آخرین راه‌حل ممکن برای فرار از بن‌بست‌های زندگی مطرح می‌کند.

مدیریت در بن‌بست: مدیریت در ایلام بیش از آن‌که مبتنی بر شایسته‌سالاری باشد، بر پایه روابط خاص‌گرایانه، انتصابات غیرتخصصی و ملاحظات ایلی و طایفه‌ای شکل گرفته است. این رویکرد، منجر به حضور برخی مدیران شده، که فاقد تخصص و درک عمیق از مسائل استان و ناتوان از ارائه راهکارهای علمی و عملی هستند. در چنین فضایی، سیاست‌گذاری برای کاهش آسیب‌های اجتماعی ازجمله خودکشی، به‌جای آن‌که بر تحلیل‌های علمی استوار باشد، عمدتاً واکنشی، سطحی و فاقد برنامه‌ریزی راهبردی است. نتیجه چنین مدیریتی، تداوم بیش از سه دهه‌ای مسئله خودکشی، به‌عنوان بخشی از واقعیت اجتماعی این استان است.

نتیجه‌گیری

هم‌آیندی این بن‌بست‌ها، ایلام را به محیطی تبدیل کرده که در آن نشاط، سرزندگی، شور زندگی و انگیزه برای پیشرفت، به‌شدت کاهش یافته است. در چنین شرایطی، زندگی فاقد هیجان و چشم‌انداز روشن است. بدون اصلاحات بنیادین در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی، آموزش مهارت‌های زندگی و تقویت تاب‌آوری روانی و اجتماعی، این بحران نه‌تنها مهار نخواهد شد، بلکه در آینده با اشکال پیچیده‌تری ظهور و بروز خواهد یافت.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار