| کد مطلب: ۴۲۷۳۵

دنیای بی‌قانون/چرا جنگ‌ها رو به افزایش است؟

زمانی نه‌چندان دور، ما در یکی از صلح‌آمیزترین دوران تاریخ مدرن زندگی می‌کردیم. بر اساس آمار و ارقام «برنامه داده‌های منازعات اوپسالا»، سال ۲۰۰۵ کمترین تعداد مرگ‌ومیر ثبت‌شده در منازعات مسلحانه را از زمان جنگ جهانی دوم به خود اختصاص داد.

دنیای بی‌قانون/چرا جنگ‌ها رو به افزایش است؟

سایمون کوپر ستون‌نویس فایننشال‌تایمز

زمانی نه‌چندان دور، ما در یکی از صلح‌آمیزترین دوران تاریخ مدرن زندگی می‌کردیم. بر اساس آمار و ارقام «برنامه داده‌های منازعات اوپسالا»، سال ۲۰۰۵ کمترین تعداد مرگ‌ومیر ثبت‌شده در منازعات مسلحانه را از زمان جنگ جهانی دوم به خود اختصاص داد. اما چه زود ورق برگشت! «موسسه تحقیقات صلح اسلو» گزارش می‌دهد که سال گذشته، ۶۱ «منازعه دولتی» وجود داشته که بیشترین میزان از سال ۱۹۴۶ محسوب می‌شود. حالا درگیری اسرائیل و ایران را هم به این فهرست اضافه کنید. چرا این همه جنگ وجود دارد؟

تنها چیزی که بدتر از یک نیروی پلیس مغرض و بی‌رحم است، نبود یک نیروی پلیس است. جهان در این قرن، شاهد این تغییر شگرف بود. دهه ۱۹۹۰، اوج فعالیت دو «پلیس جهانی» یعنی ایالات متحده و سازمان ملل بود. پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰، قطعنامه سازمان ملل به کشورهای عضو اجازه داد تا ارتش صدام را از کویت بیرون کنند. در آن دهه، پلیس آمریکایی در سراسر جهان گشت‌زنی می‌کرد و به دنبال انحصار تقریباً کامل خشونت بین‌المللی بود. «جامعه بین‌الملل» (به معنای آمریکا و دوستانش) تنها جنگ‌های داخلی را در مناطق قابل مهار تحمل می‌کرد: سومالی، رواندا، یوگسلاوی.

هنجارهای صلح‌آمیز در اواخر دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید، زمانی که برخی معاهدات مین‌های زمینی، تسلیحات شیمیایی و میکروبی را ممنوع کردند و دیوان کیفری بین‌المللی را ایجاد نمودند. اما پس از آن، حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ هر دو پلیس را فلج کرد: سازمان ملل را، زیرا آمریکا بدون رضایت آن عمل کرد، و بعدها، خود آمریکا را، پس از اینکه آن جنگ فاجعه‌بار تابوی ماندگاری را در داخل کشور در مورد اعزام نیرو به خارج از کشور ایجاد کرد. به مرور و با اوج‌گیری دوباره چین و روسیه، «جامعه بین‌الملل» به تدریج از هم پاشید.

بی‌قانونی جهان در اوت ۲۰۱۳ آشکار شد، زمانی که باراک اوباما هشدار داده بود که حملات شیمیایی «خط قرمز» او در سوریه خواهد بود. اما او هچ اقدامی نکرد؛ بدین ترتیب، این واقعیت بر همگان معلوم شد که پلیس آمریکایی بازنشسته شده است. در ادامه، ولادیمیر پوتین به گرجستان و سپس به اوکراین حمله کرد.

دولت‌های یاغی و پیامدهای جهانی

کشورها به یاغی تبدیل شدند، غیرنظامیان را سلاخی کردند، اما تقریباً هیچ بهایی نپرداختند. تصور کنید اگر یک «جامعه بین‌الملل» واقعی وجود داشت و اسد یا پوتین، یا جورج بوش پسر را به خاطر «جنگ جهانی علیه تروریسم»، یا محمدبن سلمان را به خاطر جنگ در یمن، یا پل کاگامه رئیس‌جمهور فعلی رواندا را به خاطر تبدیل شدن به پوتین آفریقای مرکزی، یا اسرائیل را به خاطر نابودی غزه و آپارتاید کرانه باختری مجازات می‌کرد، همانطور که عراق را در سال ۱۹۹۰ مجازات کردند. شورای امنیت سازمان ملل عملاً در جنگ‌های هند و پاکستان، اوکراین و غزه ساکت نشسته است. استیون اورتز، مدیر موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا، می‌گوید: «هنجار عدم استفاده از خشونت برای حل و فصل درگیری‌های سیاسی عملاً از بین رفته و به پدیده‌ای مسری بدل شده است.»

آمریکا دیگر ولو در ظاهر هم به هنجارها احترام نمی‌گذارد. بمباران ایران بدون مجوز کنگره یا شورای امنیت و سازمان ملل، به‌طور قابل بحثی هم قانون اساسی آمریکا و هم قوانین بین‌الملل را نقض کرده است. دونالد ترامپ در مقابل تمام مهاجمان بین‌المللی سکوت و رواداری پیشه کرده است و حتی گاه آنها را ستایش نیز می‌کند. تنها منطقه درگیری که او تا به حال در آن «نیروی زمینی» پیاده کرده، لس‌آنجلس است.

ترامپ همچنین پلیس جهانی را که البته ناکارآمد بود، از بودجه محروم کرد. او تعداد کارکنان شورای امنیت ملی، وزارت امور خارجه و سازمان‌های اطلاعاتی را کاهش داد و یک کارمند ۲۲ ساله ستاد انتخاباتی را به سمت بسیار حساس ریاست بخش مبارزه با تروریسم وزارت امنیت داخلی منصوب کرده است. مجموعه سیاسی-امنیتی عظیم واشنگتن اکنون با استیو ویتکاف، سرمایه‌گذار املاک، جایگزین شده است؛ فردی که اولین بار با پرداخت هزینه ساندویچ ترامپ در یک ساندویچ‌فروشی نیویورکی مورد توجه او قرار گرفت. روشن است که ویتکاف در حد و اندازه عقد همزمان قراردادهای صلح در اوکراین، غزه و ایران نیست. در حالی که اسرائیل برای جنگ با ایران برنامه‌ریزی می‌کرد، ایالات متحده صرفاً با حالتی خواب‌آلود پشت سرش حرکت کرد.

رونق پهپادها در عصر بی‌قانونی

در این دنیای بی‌نظم و بی‌قانون، سلاح جدیدی جنگ را ارزان‌تر و آسان‌تر کرده است. در سال ۲۰۱۸، هنوز تعداد کشته‌شدگان پهپادی در سراسر جهان به زحمت به بیش از ۱۰۰۰ نفر می‌رسید. امروز، پهپادها حدود ۷۰ درصد از مرگ‌ومیرها در جنگ اوکراین را به خود اختصاص می‌دهند.

اوکراین فقیر، با برخی توجیه‌ها، خود را «رهبر جهان در جنگ پهپادی» می‌خواند. هدف این کشور تولید 4/5 میلیون پهپاد در سال جاری است. حتی شورشیان حوثی یمن نیز می‌توانند با حمله پهپادی به کشتی‌ها، باعث افزایش تورم جهانی شوند. محققان موسسه استراتژی و فناوری کارنگی ملون می‌نویسند: «یک مهندس در میانمار می‌تواند از درون غار، با استفاده از چاپگر سه‌بعدی، قطعات جمع‌آوری شده از پهپادهای تجاری چینی و دانش به دست آمده از اتاق‌های گفت‌وگوی آنلاین، پهپادهایی برای شورشیان بسازد.»

پهپادها ماه به ماه پیشرفت می‌کنند و محاسبات ژئوپلیتیکی را تغییر می‌دهند. چین، تولیدکننده غالب پهپادهای تجاری در جهان، می‌تواند از پهپادهای نظامی در کنار محاصره دریایی برای تسلیم تایوان استفاده کند، بدون نیاز به یک حمله خونین دریایی؛ و دسته‌های پهپادی کنترل‌شده با هوش مصنوعی که تقریباً غیرقابل مهار هستند، می‌توانند به دست تروریست‌ها نیز بیفتند.

راه‌حل چیست؟ بازگشت به هنجارهای بین‌المللی

چه کاری می‌توان انجام داد؟ اورتز می‌گوید: در غیاب یک پلیس جهانی، می‌توانیم به فکر ایجاد نیروهای پلیس منطقه‌ای باشیم، چیزی شبیه به «همسایگان مراقب اروپایی». اما او اذعان می‌کند که همه این راه‌حل‌ها شکننده به نظر می‌رسند. واقعیت این است که «بی‌قانونی، هنجار تاریخی در امور بین‌الملل» است. پس از یک وقفه کوتاه و دلپذیر، دوباره به همان نقطه بازگشته‌ایم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
سرمقاله
آخرین اخبار