بحران معاملات و ۹ همت پولی که خارج شد/فعالان بازار سرمایه راهکارهای جلوگیری از ریزش پیاپی شاخصها را بررسی کردند
سه روز از بازگشایی بازار سرمایه پس از دو هفته تعطیلی تحمیلی گذشت و سرمایهها همچنان در حال خروج از این بازارند. در اولین روز هفته بیش از ۵۰ هزار واحد و در دومین روز بیشتر از ۷۷ هزار واحد از دست رفت و در سومین روز هفته بیش از ۵۶ هزار واحد افت رقم خورد تا شاخص روی عدد ۲ میلیون و ۷۸۸ هزار واحد بایستد.

سه روز از بازگشایی بازار سرمایه پس از دو هفته تعطیلی تحمیلی گذشت و سرمایهها همچنان در حال خروج از این بازارند. در اولین روز هفته بیش از 50 هزار واحد و در دومین روز بیشتر از 77 هزار واحد از دست رفت و در سومین روز هفته بیش از 56 هزار واحد افت رقم خورد تا شاخص روی عدد 2 میلیون و 788 هزار واحد بایستد. در بازار، فشار عرضه به حدی بود که بیش از 99 درصد نمادها در دامنه منفی قفل شدند و طرف تقاضا عملاً از معادلات بازار حذف شد و هیچ نشانهای از میل به خرید در میان فعالان بازار مشاهده نشد.
در سه روز متوالی این هفته فروش دست برتر را داشت و در مجموع 9 هزار و 299 میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد. روز شنبه 2 هزار و 266 میلیارد تومان از سوی حقیقیها از بازار بیرون کشیده شد. روز یکشنبه هزار و 908 میلیارد تومان خروج پول حقیقی از نمادهای کوچک و بزرگ اتفاق افتاد و دیروز پنج هزار و 125 میلیارد تومان از بازار بیرون کشیده شد. میل به نقدینگی و خروج سرمایه از بورس که ناشی از جنگ و تعطیلی 9 روزه این بازار است، دلیل مهم دیگری هم دارد: کاهش اعتماد سرمایهگذاران به بازاری که ریسک آن را این روزها بیش از هر زمانی تجربه میکنند.
پس از اصابت موشکها و پهپادهای اسرائیل به ایران، مقامات مالی کشور تصمیم به تعطیلی بازار گرفتند. حجتاله صیدی، رئیس سازمان بورس میگوید این تصمیم بسیار دشوار بود ولی برای حفظ نقدینگی، ناگزیر تصمیم به تعطیلی بورس گرفتیم. تعطیلی بازار سرمایه مسبوقبهسابقه است و در برخی کشورها در شرایط اضطرار اتفاق افتاده است. اما بازگشایی دوباره بدون برنامههای حمایتی و احتیاطی، ریسک خروج سرمایهها را از این بازار به همراه داشت که اتفاق افتاد. تنها در سه روز 9/2 هزار میلیارد تومان سرمایه از بازار خارج شد.
بازگشایی بورس با چنین دامنه نوسانی و اعلام حمایت جزئی در سطح 5/5 هزار میلیارد تومان، نتوانست مانع از تشکیل صفهای فروش شود. روایت صیدی از تصمیم ثانویه مقامات مالی برای این بازار سه سناریو را مطرح میکند که در هیچیک، الزامات لازم پیشبینی نشده است: «روز سهشنبه، نامهای خطاب به وزیر اقتصاد شامل الزامات و ملاحظات در قالب سه سناریو ارسال شد.
سناریوی اول، این بود که بازار با شرایط قبل از بسته شدن، البته با الزاماتی چون حمایت از بازار، عرضه نکردن سهام حقوقیها در بازار، دریافت خط اعتباری صندوقهای تثبیت و توسعه و... بازگشایی شود. سناریوی دوم این بود که در هفته اول، صندوقهای طلا و در هفته بعد سهام معامله شود. سناریوی سوم این بود که اگر دو سناریو اول و دوم محقق نشد، بازار همچنان بسته بماند. رونوشت این نامه به اعضای شواری عالی بورس نیز ارسال شد و در نهایت همگی از سناریوی اول حمایت کردند. برای حمایت از بازار مذاکراتی صورت گرفت و قرار شده حمایتهای قابل توجهی از بازار سرمایه صورت گیرد.»
منظور از حمایتها تزریق 5/5 هزار میلیارد تومان نقدینگی به بازار بود که یاری، معاون بورسها و ناشران سازمان بورس از آن خبر داد: «طی دو روز گذشته مجموعاً حدود 5/5 هزار میلیارد تومان منابع برای حمایت از بازار سرمایه تزریق شده و این روند با هماهنگی بانک مرکزی و صندوق تثبیت در روزهای آینده ادامه خواهد یافت. روز گذشته نزدیک به 4 هزار میلیارد تومان از منابع صندوقهای حمایتی وارد بازار شد.»
بانک مرکزی پای کار نیامد
نبود حمایت نهادهای ناظر و عدم تحقق وعدههای تزریق نقدینگی در بازار قابل لمس است. تزریق منابع در سطح 5/5 هزار میلیارد تومان بازاری که دچار بحران ترس شده را تثبیت نمیکند. با چنین اعدادی سناریوی بازگشت فوری به شرایط پیش از بحران، سناریویی بسیار خوشبینانه و با احتمال اندک است.
تزریق منابع از خطوط اعتباری بانک مرکزی پیشبینی نشده و نهایتاً صندوق توسعه ملی آن هم با سازوکارهای پیچیده خود، قبول حضور کرده است. بیعملی بانک مرکزی، نقد تند محمدرضا پورابراهیمی، دبیر کمیسیون اقتصادی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت را به دنبال داشت: «نظام ارزش ۳۰ هزار میلیارد تومانی صف فروش در بازار سهام در مقایسه با ارزش کل بازار سرمایه و همچنین ارقامی که بانک مرکزی برای حمایت از نظام بانکی تخصیص داده، رقم قابلتوجهی محسوب نمیشود. تنها اضافهبرداشت یک بانک از بانک مرکزی بالغ بر ۳۶۰ هزار میلیارد تومان بوده است.
این در حالی است که بانک مرکزی تاکنون حاضر به حمایت مؤثر از بازار سرمایه - که خود نقش مهمی در تقویت نظام بانکی دارد - نشده است. پرسش اینجاست که چگونه بانک مرکزی به یک بانک خاص، برخلاف ضوابط قانونی، چنین رقم سنگینی را اختصاص داده و پیشبینی میشود این عدد تا پایان سال از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان نیز فراتر برود، اما در قبال بازار سرمایه هیچ اقدام حمایتی مشابهی صورت نمیگیرد؟ بانک مرکزی در حالی به یک بانک خاص، خارج از ضوابط قانونی، ۳۶۰ هزار میلیارد تومان اضافهبرداشت داده که میتواند با رقمی بسیار پایینتر بازار سرمایه را تثبیت کند.
حتی اختصاص بهموقع خط اعتباری ۳۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومانی به صندوق تثبیت بازار میتوانست بخش زیادی از تقاضای فروش را کنترل کند. چگونه است که بانک مرکزی در این وضعیت حاضر به کمک به بازار سرمایه نیست؟ بازار سرمایهای که خود تقویتکننده نظام بانکی بانک مرکزی است!»
بیاعتمادی و ترس
کارشناسان معتقدند بازار سرمایه به اقدامات فوری نیاز دارد که مهمترین آن اعلام رسمی برنامه حمایتی دولت با ارقام واقعی و قابلاجرا، تزریق فوری منابع نقد از طریق صندوق تثبیت بازار با تمرکز بر نمادهای لیدر و نهایتاً حمایت روانی از بازار با اظهارنظر و تضمین سیاستی توسط مقامات ارشد اقتصادی است.
این هفته بازار دچار بحران معاملاتی شد که از بیاعتمادی و ترس نشأت میگیرد. صفهای فروش نه بر اساس تحلیل دادهها بلکه به دلیل شوک سیستماتیک و نبود قطعیت در سطح کلان بود. بازار، دیگر با اعداد و تحلیل بنیادین تصمیم نمیگیرد، بلکه کاملاً بر مبنای ترس، بیاعتمادی و پیشبینیناپذیری سیاسی واکنش نشان میدهد. علی فروزانفر نیز در خبرگزاری مهر نوشت سازمان بورس از ابزارهای در اختیار استفاده مناسبی نکرده است: «ابزارهای مشتقه، بهویژه اختیار خرید و فروش، وابسته مستقیم به دارایی پایه هستند، یعنی سهام. با بستهشدن بازار سهام، عملاً دارایی پایه از دسترس خارج شده و این ابزار کارایی خود را از دست داده است.
اگرچه تغییر تاریخ سررسید در قراردادهای اختیار معامله بههیچوجه امری متداول نیست، اما بررسی قواعد بورسهای معتبر جهانی از جمله در اروپا نشان میدهد که در شرایط خاصی نظیر جنگ یا وقوع بحرانهای شدید که بازارها را به تعطیلی میکشاند و معاملات متوقف میشود، این امکان قانونی پیشبینی شده که نهاد ناظر یا اتاق پایاپای با در نظر گرفتن شرایط، درباره تعویق یا تمدید تاریخ سررسید تصمیمگیری کند. این تصمیمات نه از سر مصلحتگرایی، بلکه برای حفظ منطق بازار، حفظ اعتماد عمومی و محافظت از سرمایه سرمایهگذاران اتخاذ میشود.
با این حال، سازمان بورس و اوراق بهادار ایران در واکنش به تعطیلی دوهفتهای بازار بهدنبال آغاز جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، بهجای بهرهگیری از چنین اختیاراتی، سازمان بورس نهتنها حاضر به استفاده از این ابزار حمایتی نیست، بلکه مدعی شده است که تغییر سررسید در این ابزار با «منطق بازار آپشن» سازگار نیست؛ و حتی برای دفاع از این استدلال، برخی کارشناسان را نیز به حمایت نظری فراخوانده است.»
این در حالی است که در بازارهای بینالمللی، از جمله بورسهای اروپا نظیر Eurex، ICE Futures Europe و Euronext، مکانیزم مشخصی برای چنین شرایطی پیشبینی شده است. در صورت وقوع بحرانهایی همچون جنگ، حمله تروریستی یا تعطیلی بازار پایه، نهاد ناظر اختیار دارد سررسید قراردادهای اختیار معامله را تمدید یا تسویه را با تأخیر انجام دهد تا از حقوق سرمایهگذاران حمایت کند. در برخی موارد مانند بورس Eurex، این تعویق میتواند تا ۱۵ روز کاری هم باشد و حتی قرارداد جدید با تاریخ تسویه متفاوت تعریف میشود.
به اقدام فوری بانک مرکزی نیاز است
سیاوش وکیلی کارشناس بازار سرمایه
سازمان بورس در نهایت یک نهاد رگلاتور و تنظیمگر است و طبیعتاً منابع مالی قابل توجهی در اختیار ندارد و فقط میتواند به نیابت از سهامداران و بر اساس وظیفه ذاتیای که دارد نسبت به برخی از اقداماتی که در بازار اتفاق میافتد واکنش نشان داده و سیاستگذاری کند. در بخش داخلی و درونی ساختارها با استفاده از تغییرات در دامنه نوسان و حجم مبنا و ساعت معاملاتی اصلاح میشود.
اما فراموش نکنیم در کشور یک جنگ اتفاق افتاده و این فضایی که امروز حاکم شده، ناشی از یک ریسک بسیار بزرگ در شرایط جنگی است که حتی برای اولین بار در کشور تجربه میشود. بایستی که بسیاری از متولیان کشور از حوزههای مختلف پای کار بیایند تا بازار سرمایه که بر اساس تعاریف کلاسیک آئینه تمامنمای اقتصاد کشور است، از بحران فعلی بیرون بیاید.
آنچه امروز روی تابلوی بورس شاهد هستیم ناشی از متغیرها و پارامترهای داخلی و درونبازاری نیست. اولین و دقیقترین جایی که میتواند وضعیتی که در بازار حاکم شده را بهبود ببخشد بانک مرکزی است. خطوط اعتباری دست بانک مرکزی است؛ متاسفانه ما میبینیم که یک دوگانگی در اقتصاد وجود دارد که بانک مرکزی از برخی بانکهایی که بر اساس تحلیلها، بانکهای ناتراز هستند حمایت میکند ولی ۵۰ هزار میلیارد تومان که امروز بازار سرمایه را میتواند از بحران بیرون بکشد را نمیپردازد.
وزارت اقتصاد و سازمان بورس بحث حمایتها را پیگیری میکنند و مکاتبات در حال انجام است ولی متاسفانه تنها جایی که اعلام آمادگی کرده صندوق توسعه ملی است که این صندوق هم رقم زیادی نمیتواند کمک کند و برای پرداخت نیز ساز و کارهای ویژه خود را دارد و بدون مجوز هیئت امنا و رئیسجمهور نمیتواند اقدامی انجام دهد. متاسفانه تاکنون شاهد هیچ اقدام عملی از سمت بانک مرکزی به عنوان متولی بازار پول نیستیم کما اینکه در همه کشورها هم که این وضعیت پیش میآید و دامنه موضوعات بازار سرمایه دامنگیر کل اقتصاد کشور میشود، بانکهای مرکزی با هر ساز و کاری ورود کرده و با خریدهایی که انجام میدهند جلوی ریزشهای پیاپی را میگیرند. واقعیت این است که ما باید مطالبه کنیم که بانک مرکزی به صورت ضربتی و فوری اقدامات حمایتی خود را شروع کند.
اشتباه محاسباتی سازمان بورس
حسین مقدسی کارشناس بازار سرمایه
تنها راهکاری که میتواند وضعیت فعلی بازار را بهبود ببخشد؛ اطمینان خاطر نسبت به معاملات این بازار است. این اطمینان خاطر باید وجود داشته باشد که در شرایط مشابه، تعطیلی اتفاق نخواهد افتاد. همچنین مسئولان باید در یک بازه یک تا دو هفته بازگشایی را با دامنه محدودی مثلاً در حد یک درصد انجام میدادند تا خروج سرمایه با شیب ملایمتری صورت بگیرد و راهکار دیگری که میشد اعمال کرد، افزایش حمایت از بازار بود. هرچند مسئولان به عدد 5/5 همت اشاره کردند اما این ارقام برای بورس در شرایط فعلی کافی نیست. ما فقط در روز اول بیش از 2 هزار میلیارد تومان خروج سرمایه از بورس را داشتیم که عدد بسیار بالایی است. به هر حال باید بپذیریم که فشار بسیار زیادی از سوی سهامداران وارد شده است. این فشارها هم ناشی از عدم اطمینان آنها به بازار است. امروز ریسک در بازار سرمایه به شدت افزایش پیدا کرده است.
هرچند اگر ترس را از معادلات حذف کنیم خواهیم دید که بورس بازدهی مناسبی برای سرمایهگذاران دارد. حتی بانکها میتوانند روی سرمایهگذاری در این بازار حساب کنند. من با تحلیل برخی افراد که از تزریق دستوری پول به بورس میگویند موافق نیستم و معتقدم اگر قرار است بانکها پولی به بازار سرمایه وارد کنند، به منظور سرمایهگذاری از سوی خود بانک باشد. واقعیت بازار نشان میدهد اینکه مسئولان دامنه نوسان را در هفته اول محدود نکردند یک اشتباه محاسباتی بوده است.
برنامه جدی دیده نشد
همایون دارابی کارشناس بازار سرمایه
در مجموع چند عامل را باید در نظر بگیریم؛ اول اینکه به هر حال اقتصاد کشور شرایط غیرسیستماتیک جدید را بهعنوان جنگ یا تجاوزات تجربه میکند و لازم است تدابیر جنگی برای حمایت از بنگاهها اندیشیده شود. قاعدتاً ما نمیتوانیم با همان سیاستهایی که قبل از این درگیری وجود داشت ادامه دهیم. رانت نرخ ارز، قیمتگذاری دستوری و نرخ بهره بالا، مشکلساز هستند. روز شنبه بازار با عدم تعادل عمدهای بازگشایی شد که بعد از دو هفته تعطیلی تا حدودی منطقی بود. به هر حال عدهای به نقدینگی نیاز داشتند ولی عدم حمایتی که روز شنبه انجام شد، باعث شد که فروش به بیش از ۲۰ همت برسد؛ به همین خاطر با 5/5 همت منابع، نمیشود بازار را به سادگی به تعادل رساند. لازم است وضعیت، جدیتر دنبال شود. وقتی نظام بانکی ۹۰ همت از بانک مرکزی برای به تعادل رسیدن برداشت میکند به بورس نیز باید ۳۵ تا ۵۰ همت تزریق شود تا بازار به تعادل برسد. اصولاً باید روی روشهایی که اعتماد را باز میگرداند کار کرد. در همه دنیا وقتی تنش یا بحرانی از این جنس رخ میدهد تزریق نقدینگی و حمایت از بنگاهها کار متداولی است. البته در میانمدت و بلندمدت میبایست تدابیر ویژه شرایط جنگی اندیشیده شود اما در حال حاضر و با ویژگیهایی که بازار ما دارد بدون تزریق نقدینگی امکان ایجاد تعادل در بازار بسیار کم است. زیرساختهای اینترنتی یا معاملات غیرحضوری بازار ما بسیار ضعیف است و چارهای نبود که بازار را برای حفظ امنیت فعالان تعطیل کنند اما میبایست برای بازگشایی فکرهای جدی میشد و تاثیرات این دو هفته تعطیلی در نظر گرفته میشد.
صندوق طلا را نبندید
میلاد یزدانپور کارشناس بازار سرمایه
در سه روز گذشته 186 هزار واحد از دست رفت و شاخص به کانال 2700 هزار واحد بازگشت. در همین دو روز سازمان بورس یکسری راهکار هم اعلام کرده؛ مثل تزریق پنج و نیم همت به بازار سرمایه. اما این ارقام نمیتواند در این شرایط راهگشا باشد.
اولین اصلی که در بازار مخصوصاً بورس ما باید وجود داشته باشد تا سرمایهها روند رو به رشد و صعودی و متعادل خود را پی بگیرند، وضعیت اطمینان سهامداران است. اطمینان از اینکه در مواقع بحران میتوانند به راحتی به سرمایههای خود دسترسی داشته باشند. وقتی این اطمینان وجود ندارد با تزریق پول آن هم در این حجم نمیتوان بازار را به تعادل رساند. چون نگرانی موجود در بازار مالی ایران به واسطه ریسک و ترس بازگشت مجدد جنگ قدرتی به مراتب بیشتر از این حمایتها دارد. همین موضوع باعث شد که نرخ دلار نیز در دو روز اول هفته افزایش پیدا کند.
شاخصها زمانی رشد میکند که مجدداً آرامش منطقهای و ژئوپلیتیکی برقرار شود و سهامداران مطمئن باشند که اتفاقی قرار نیست بیفتد. زمانی که بازارهایی که ماهیتاً ارزشمند هستند مانند بازار طلا و دلار صعودی میشوند و بازارهای پرریسک مثل بازار سهام ریزش میکنند، سیگنال میدهد که سرمایهگذار احساس خطر کرده و در واقع خبری را که حتی شاید درگیری مجدد ایران و اسرائیل در آینده باشد یا نباشد؛ پیش خور میکند. تا مادامی که این شرایط وجود دارد با تزریق پول زیاد نمیشود کاری انجام داد. چنین سیاستی ممکن است فقط در کوتاهمدت اثر مقطعی داشته باشد.
طبیعتاً افزایش نوسان سبب میشود که سهمها از صفهای فروش خارج شده و زودتر به نقاط تعادلی خود برسند ولی در شرایط فعلی افزایش نوسان فقط صرفاً یک راهکار موقتی است. واقعیت این است که ما در زمان بحران جنگ در برههای بعد از هک شدن نوبیتکس دیدیم تتر در محدوده 90 هزار تومان معامله میشد درحالیکه همان زمان دلار در محدوده ۹۴ هزار تومان بود. معنی این اعداد این است که این حجم از هیجان شما را به این نتیجه رسانده که ارزش این دارایی، عددی که اعلام شده نیست ولی فقط به واسطه اینکه یا نگران از بین رفتن سرمایه هستید یا به نقدینگی فوری نیاز دارید، از بازار خارج میشوید. یکی از کارهایی که سازمان بورس باید انجام دهد، این است که به سرمایهگذار اطمینان دهد بازار بعد از سپری شدن مدت تعطیلی به طور عادی به کار خود ادامه خواهد داد و در صورت بروز دوباره تنش، بورس با تعطیلی دوباره مواجه نمیشود و ارزش سرمایهها از بین نمیرود.
اشتباهی که مدیران سازمان داشتند این بود که حتی صندوقهای طلا و صندوقهای درآمد ثابت را بستند. این صندوقها اصلاً هیچ ارتباطی به بازار سهام ندارند. مردم به بورس اعتماد کردند؛ بخشی از سرمایه خود را در این صندوقها گذاشتند اما سرمایهگذار میخواهد این اطمینان خاطر را داشته باشد که هر زمان نیاز داشت یا هر زمان کشور دچار تنش شد، بتواند از سرمایه خود استفاده کند.
بستن صندوقها سبب میشود مردم دیگر اعتمادی به صندوقها نکنند و برای خرید طلا روی بازار سنتی و یا پلتفرمهای آنلاین حساب کنند. امروز لازم است مسئولین سازمان بورس به مردم اطمینان دهند که صندوق سهامی و صندوقهای طلا حتی در صورت بروز تنش، باز خواهند بود. البته طبیعتاً هنوز سرمایهگذاران میخواهند مقداری از سرمایه خود را خارج کنند. بنابراین باید اجازه دهیم زمان بخشی از نگرانیها را برطرف کند. اگر برای جلوگیری از فروش، دامنه نوسان را زیاد محدود کنیم شاید اثرات نامطلوبتری داشته باشد.