نتیجه مستقیم حملات آمریکا
نیکول گراجوسکی: چیزی که از زمان حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران به شکل اساسی تغییر کردهاست، گفتمان حاکم در ایران در مورد تسلیحات هستهای است.

نیکول گراجوسکی: چیزی که از زمان حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران به شکل اساسی تغییر کردهاست، گفتمان حاکم در ایران در مورد تسلیحات هستهای است. آنچه تا پیش از این در قالب اشارههای مبهم یا در چارچوب عینک انرژی مسالمتآمیز هستهای مطرح میشد، حالا به یکی از کانونیترین اظهارنظرهای امنیت ملی تبدیل شدهاست.
در دو سال گذشته، بیانیههای مقامها، نمایندگان مجلس و فرماندهان نظامی ایران، کاملاً صریحتر شده و مجادله در خصوص احتمال تسلیحاتیسازی برنامه هستهای وارد مباحث عمومی شدهاست اما در پی جنگ ۱۲روزه، شکاف همیشگی میان تندروهایی که خواستار تشدید فعالیتهای هستهای بودند و میانهروهایی که خواهان خویشتنداری بودند، کاهش پیدا کردهاست. نخبگان ایرانی روزبهروز بیشتر «راهبرد در آستانگی» را نوعی سوءمحاسبه ارزیابی میکنند و فشار داخلی برای ایجاد بازدارندگی واقعی افزایش پیدا میکند.
در عین حال همسویی روزافزون ایران با روسیه، چین و کره شمالی، مسیر بالقوه انتقال فناوری و همکاریهای فنی را بیش از پیش محتمل میکند. تحول رویکرد ایران به آرایش هستهای سختگیرانهتر، از طریق ابزارهای قانونی و سیاسی که با هدف قطع نظارت و ایجاد کنترل ملی کامل طراحی شدهاند، در حال رسمی شدن است. روز ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵ (۴ تیر ۱۴۰۴) پارلمان ایران با رای قاطع نمایندگان به مصوبهای برای قطع همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی رای دادند که بر اساس آن از این پس هماهنگی برای دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات ایران باید با مجوز شورای عالی امنیت ملی انجام شود.
به اضافه اینکه این قانون مجازاتهایی را برای افرادی در نظر گرفتهاست که بدون مجوز اجازه بازرسی از تاسیسات هستهای ایران بدهند. رایگیری برای این مصوبه با ۲۱۰ رای موافق و فقط دو رای ممتنع با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل همراه شد. از بین رفتن نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی احتمال مهمترین نتیجه بلندمدت عملیات آمریکا و اسرائیل خواهد بود. ایران پیش از این، کاهش همکاریها با آژانس را اعلام کردهبود. به گفته ایران دلیل این کاهش همکاری در میان گذاشتن اطلاعات از سوی آژانس در مورد تاسیساتی بود که مورد حمله قرار گرفتهاند. برای مثال سازمان انرژی اتمی ایران تاکید کرد که آژانس حمله آمریکا و اسرائیل را محکوم نکرد و مدیریت آژانس «به دلیل این تصمیم با عواقب مستقیم مواجه خواهد شد.»
واقعیت این است که آژانس این حملات را محکوم کرد، اما نه تا حدی که مقامهای ایرانی را راضی کند. این امر باعث شد آژانس بینالمللی انرژی اتمی که باید یک دیدبان بیطرف سازمان ملل باشد، به یک طرف همدست در حملات به تاسیسات هستهای ایران معرفی شود. بدون نظارت آژانس ایران میتواند برنامه محرمانه بازسازی تاسیسات هستهای خود را بدون هرگونه نظارت و بازرسی پیش ببرد و جامعه بینالملل هرگونه نظارتی را بر فعالیتهای هستهای ایران از دست خواهند داد.
به دلیل این حملات و چالشهایی که به دلیل جابهجایی مواد به مناطق مختلف برای راستیآزمایی توسط ایران ایجاد شدهاست و به اضافه به دلیل آسیبدیدگی تاسیسات، آنچه مورد نیاز بود، تشدید دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود و نه کاهش آن. با تعلیق دسترسیها و سوگیری گفتمان سیاسی به سمت حمایت از تسلیحاتیسازی برنامه هستهای، به نظر میرسد حتی با توجه به عدم قطعیت در مورد وضعیت ظرفیتهای فیزیکی هستهای ایران، خطوط قرمز داخلی در ایران در حال برطرف شدن هستند.
روشن است که ایران عزم راسخی برای بازسازی برنامه هستهای دارد اما توانمندی ایران برای از سرگیری سریع سازوکار عملیاتی غنیسازی و مسیر تسلیحاتی، همچنان سوالی بدون جواب است. میزان آسیب دقیقی که به تاسیسات زیرزمینی در اصفهان، نطنز و فردو وارد شدهاست، هنوز نامشخص است و این شکاف در آگاهی را فقط دسترسی آژانس میتواند پر کند.
انتخاب بین ازسرگیری فعالیتهای هستهای، به ارزیابی ایران از تهدیدهای جاری نظامی، منابع قابل دسترسی و اهداف راهبردی بستگی دارد. تلاش برای بازسازی دقیق و کامل برنامه هستهای ممکن است چندین سال طول بکشد، اما نتیجه آن میتواند برنامهای تابآورتر و توانمندتر باشد. اما در عوض اگر ایران بتواند مواد موجود و متخصصانش را به سرعت جمعآوری کند، یک برنامه متمرکز بر تسلیحات، میتواند به سرعت در عرض چند ماه اجرایی شود.