دعوت به بزمی در دل تاریخ/نگاهی به کتاب نمایش و خنیا در ایران که به سیر تحول هنرهای نمایشی و رقص در ایران از دوران باستان تا اواسط دوره پهلوی دوم میپردازد
در تاریخ ایران شاید کمتر رقصندهای تصمیم گرفته باشد که پژوهشی عمیق درباره هنرهای نمایشی و خنیاگری در این سرزمین انجام دهد؛ تحقیقی که از دل اشراف حرفهای یک فرد بر عملی که انجام میدهد برآمده باشد، نه از دریافت یک تماشاگر.

در تاریخ ایران شاید کمتر رقصندهای تصمیم گرفته باشد که پژوهشی عمیق درباره هنرهای نمایشی و خنیاگری در این سرزمین انجام دهد؛ تحقیقی که از دل اشراف حرفهای یک فرد بر عملی که انجام میدهد برآمده باشد، نه از دریافت یک تماشاگر. مجید رضوانی فارغالتحصیل هنرهای نمایشی در فرانسه و ایران پس از آنکه سالها به تئاتر و شعبدهبازی در ایران پرداخت، در اواخر دهه 30 شمسی با دستاوردهای علمی و فرهنگی که نسبت به هنرهای نمایشی پیدا کرد، تصمیم گرفت پژوهشهای خود که در ابتدا مقالهای با نام «تاریخچه پایکوبی ایرانی» بود را در قالب یک کتاب منتشر کند.
او در این کتاب تنها بر دانش خود تکیه نکرده و سراغ هر سند و تاریخنگاری از توریستها و متفکران غربی که بهعنوان تماشاگر از بیرون به هنرهای نمایشی ایرانی پرداختهاند، رفته است. نسخه اصلی کتاب «نمایش و خنیا در ایران» در سال 1341 در پاریس منتشر شد و سال گذشته نشر نو پس از نزدیک به 60 سال، ترجمه فارسی آن را به بازار نشر داد. «نمایش و خنیا در ایران» به دو بخش اصلی تقسیم میشود؛ کتاب نخست: نمایش کهن و کتاب دوم: رامشگری. کتاب نخست بهترتیب از سلسله هخامنشیان شروع میشود و تا دهه 30 شمسی و شروع بهکار تئاترهای مدرن تهران به سبک غربی ادامه پیدا میکند. کتاب با روایتی دست اول از تاریخ نمایش، شمایلی از اجتماع ایران در پیوند با هنرهای نمایشی را هم بیان میکند.
نمایش در دوران باستان
در بخش نمایش در زمان هخامنشیان نویسنده سراغ قدیمیترین نسخههای موجود از نمایشهای اجرا شده در ایران میرود. در جایی با نام سرچشمه نمایش، نویسنده با اشاره به این نکته که نمایش حتی در نقطه آغاز حرکتاش بهواسطه اسطورهها جنبه دینی دارد، مینویسد: «این است معنای ژرف کهنترین متنهای نمایشی که از خاورزمین به میراث به ما رسیده است.
این را در بخشهای بهجامانده «تعزیه شهادت مردوک» میتوان بازشناخت که نمایش آن یکی از نقاط اوج جشن آکیبو در بابل یا همان جشن سال نو و مقارن با اعتدال بهاری است.» پس از این معرفی برای آشنایی بیشتر خواننده، بخشهای بهجامانده از این تعزیه که مربوط به یکی از خدایان بابل است، آورده شده. در اینجا کتاب سراغ جنگهای هخامنشیان و یونانیان میرود و با آوردن اسناد و نقلقولهایی، به این نکته میپردازد که پس از حضور یونانیها و تاثیرپذیری از فرهنگ ایرانیها آیا بهخاطر رقابت با پارسه (پرسپولیس) نبود که پادشاه یونان فرمان ساخت پارتنون و بیشتر ساختمانهای آتن را داد؟ و در ادامه نقلقولی از دوزی، تاریخنگار فرانسوی، آورده که در آن میگوید: «مدتها پیش از یونانیان، هنر نمایش در پارس شناختهشده بود.»
بعد از حمله اسکندر مقدونی به ایران، بهدلیل علاقه او به بزم و نمایش، این مسائل یکی از اعضای جداییناپذیر دربار او بودند. اسکندر سالن نمایشی در بابل ساخت و در کتاب به این اشاره شده که باتوجه به اسناد موجود در زمان اسکندر، خود سپاه او هم شبیه یک سیرک دورهگرد بود. رضوانی، نویسنده کتاب در بخشی هم به این موضوع پرداخته که تاریخنگاران از جایی بهبعد گفتهاند، اسکندر ایرانی شده بود و بهدلیل علاقهاش، هنر ایران را در دربار ارج میگذاشت.
پس از اسکندر، کتاب سراغ سلوکیان، اشکانیان و در پایان بخش دوران باستان به ساسانیان پرداخته. درباره زمان ساسانیان در کتاب آورده شده: «هنگام ضیافتهای پادشاه، شادی اجباری بود. فردی بهنام خرمباش پشت تخت شاهی قرار میگرفت و زمان خواندن و نواختن را تعیین میکرد.» در این بخش، درباره نوازندگان مشهور آن سالها یعنی نکیسا، سرکش و باربد هم اطلاعاتی تاریخی و حتی افسانهای آورده شده. رضوانی تنها به اسناد خارجی اکتفا نکرده و در صحبت از باربد سراغ اطلاعات شاهنامه فردوسی هم رفته است.
ایران پس از اسلام
با حمله اعراب به ایران، شکل حکومت و اجتماع دچار تغییرات بنیادینی میشود. اما نویسنده معتقد است، با وجود خیرهسری ویرانگر و استیلای اعراب، اما کنشهای نمایش دینی بهعنوان یک ویژگی بارز پایداری ملی و خلاقیت سرکوبنشدنی، تجلی پیدا کرده بود. در اینجا او تئاتر ایرانی پس از اسلام را به ششگونه نمایش دینی، مردمی، معرکهگیران، سایهبازی، لعبتبازی و تئاتر یا نمایشنو قسمت میکند و به تعریف هرکدام از آنها بهطور جداگانه میپردازد.
یکی از بخشهای اصلی کتاب، معرفی نمایش دینی پس از اسلام است که در قالب تعزیه و روضهخوانیها نمود پیدا میکند. شاید مهمترین موضوع در این بخش، پرداختن به تعزیه از دید توریستهای غربی است. آنها معتقدند، این نوع نمایش تمام وجود مخاطب را درگیر خود میکند.
در پایان این فصل، نویسنده سراغ تماشاخانههای جدید در تهران و نوع نمایش متاثر از غرب در دهههای 20 و 30 شمسی رفته. او با معرفی افرادی مانند عباس نصر و میرزا ملکمخان ـ بهعنوان نمایشنامهنویسان به سبک جدید ـ معتقد است، این نمایش سرشت خاص خود و اصالتاش را از دست میدهد و در تلاش است با تئاتر اروپا همسان شود.
نگاهی به تاریخ رامشگری
در فصل یا همان کتاب دوم، «نمایش و خنیا در ایران» سراغ تاریخچه رقص و حرکات موزون در ایران رفته. موضعی که آنهم پس از ساسانیان و ورود اسلام دچار تحول شده. او در بخشی از کتاب، ارکان رقص ایرانی را برشمرده و مراحل آن را معرفی میکند. شاید این اطلاعات برای اولینبار در کتابی به این شکل منتشر شده و یکی از وجههای قابلتأمل این کتاب را تشکیل میدهد.
نمایش خنیا در ایران
نویسنده: مجید رضوانی
مترجم: محمد زبار
انتشارات: نشر نو
قیمت: 300 هزارتومان