دست خدا در کار است
نتایج این فصل فوتبال باشگاهی اروپا عجیب وغریب است. درحالی که تیمهای ملی اروپایی جز چند استثناء روزگار فرود خود را از سر میگذرانند و درگیر تغییر نسل و در جستوجوی تغییر سبک هستند تا هژمونی آرژانتین و لاتینهای اروپا (اسپانیا و پرتغال) و منتخب اروپا-آفریقا (فرانسه) را پایان دهند؛ فوتبال باشگاهی قاره سبز همچنان صدرنشین و بیجایگزین است.

نتایج این فصل فوتبال باشگاهی اروپا عجیب وغریب است. درحالی که تیمهای ملی اروپایی جز چند استثناء روزگار فرود خود را از سر میگذرانند و درگیر تغییر نسل و در جستوجوی تغییر سبک هستند تا هژمونی آرژانتین و لاتینهای اروپا (اسپانیا و پرتغال) و منتخب اروپا-آفریقا (فرانسه) را پایان دهند؛ فوتبال باشگاهی قاره سبز همچنان صدرنشین و بیجایگزین است.
نه سرمایهگذاری میلیارد دلاری عربستان، نه موج ستارگان بازنشسته در لیگ آمریکا، نه نظم و برنامهریزی ژاپن و چین و کرهجنوبی و نه حتی سیل استعداد در لیگهای آمریکای لاتین، نتوانسته خدشهای بر جایگاه، شأن و اعتبار فوتبال باشگاهی اروپا وارد کند. اتفاقاً، با رفتن ستارگان نسل قبل (و در رأس آنان مسی و رونالدو) از فوتبال اروپا، میدان برای تغییر نسل و ظهور ستارگان جدید باز شده است. بارسای ژاوی فصل قبل، پرچمدار اصلی این تغییر بود. اسطوره سابق آبی-اناریها به جوانان نوپایی میدان داد که این فصل زیر دست هانسی فلیک به بلوغ رسیدند و تا یک قدمی کسب سهگانه پَر کشیدند.
اگر نبود گل دقیقه ۹۳ اینتر، حالا بارسا شانس جام اروپایی را هم در کنار دو جام ملی داشت. اما معجزهآساتر از لحظه گل حذف بارسا از اروپا، زننده آن بود: فرانچسکو آچربی؛ مدافع ۳۷ ساله اینتر که در ۱۰سال اخیر دو بار سرطان را شکست داده و ناگاه در لحظهای نامنتظره، در نقطهای نامنتظره حاضر شد و توپ را به سقف دروازه کوبید. گویی، دست خدایی که مارادونا میگفت، اینبار حتی معجزهوارتر از آن گل تقلبآلود خود را نمایاند. آن گل، البته بیشتر بویی از شرارت و شیطنت با خود داشت.
اما این گل را گویی خود خدا کاشته و پرورده و به ثمر رسانده بود. اگر در آن شب شکست ناباورانه در جوزپهمهآتزا، دست خدا علیه بارسا بود؛ در داخل اسپانیا، بارها و بارها با آنان بود. بارسا چه در لیگ و چه در حذفی، فصلی معجزهآسا را پشت سر نهاد. در لیگ، درحالیکه با بردهای قاطع ابتدای فصل پیش میتاخت و حریفان را یکبهیک کنار میانداخت؛ ناگاه گویی همای سعادت از شانهاش جست و نوار پیروزیها را از هم گسست. چنین بود که ناگهان بارسا نهفقط از صدر به زیر آمد که عقبافتادگیاش از دو دشمن مادریدی (رئال و آتلتیکو) در مقطعی به ۷ امتیاز رسید.
همه امیدها برای قهرمانی پَر کشیده بود که ناگهان ورق برگشت. شکستها و تساویهای مادریدیها، فاصله ظاهراً پرنشدنی را از بین برد و در ادامه کار طوری پیش رفت که امروز بارسا ۷ امتیاز از رئال و ۱۲ امتیاز از اتلتیکو پیش است و تنها با کسب سه امتیاز از سه بازی باقیمانده، رسماً قهرمان میشود. این سبقت معجزهآسا بهشکلی دیگر در فینال حذفی اسپانیا هم تکرار شد. درحالیکه تا لحظات پایانی بازی، رئال دو بر یک از بارسا پیش بود؛ اشتباهی عجیب از دفاع و دروازهبان رئال سر زد تا مهاجم کاتالان با فرصتطلبی، بازی را مساوی کند و به وقت اضافه بکشاند.
در وقت اضافه هم، گلی عجیب به ثمر رسید. استاد پاسهای ناممکن، لوکا مودریچ، در دادن یک پاس ساده در منطقه خطر دفاعی اشتباه کرد و توپ زیر پای ژول کونده، افتاد و او با شوتی پشت محوطه، گل آخر بازی و جام را زد. گلزنی این دفاع راست که حتی در سانترهایش هم چندان دقیق و توانا نمینماید؛ همانقدر عجیب بود که پاس اشتباه استادی چون مودریچ. معجزههای بارسا اما در این فصل فقط همین نبود.
بردن چهار الکلاسیکوی یک فصل، کم از معجزه نیست. باید یاد آوریم که چنین رکوردی تنها در دوران کوتاه حضور معجزهگر بیرقیب، مارادونا، در بارسا رخ داده بود؛ در فصل ۱۹۸3-۱۹۸2. حالا اما پس از ۴۲ سال رکورد مارادونا (خدای فوتبال) و سزار منوتی (فیلسوف فوتبال و سرمربی آرژانتینی وقت بارسا و قهرمان جامجهانی ۱۹۷۸) تکرار شده است؛ اما نه با نابغهای چون مارادونا که جهانی را به بغل پایی میفریفت. با جوانانی پرورده و بالیده آکادمی بارسا، لاماسیا. ستارگانی چون یامال، پدری، گابی و حتی مدافعی چون کوبارسی. نوجوانانی ۱7-۱6 ساله که لباس غولهایی چون مسی، اینیستا، پویول و ژاوی را بر تن کردهاند و جهانی را انگشت به دهان به تماشای خویش واداشتهاند.
معجزه برد چهار الکلاسیکو در یک فصل (حتی گواردیولا رکورد ۵ برد پیاپی را در دو فصل رقم زد)، وقتی بیشتر خود مینماید که بهیاد آوریم در این چهار مسابقه، بارسا حداقل ۳ گل به ثمر رساند؛ کاری که بارسا با مارادونا هم نتوانسته بود. معجزههای مارادونا اما پس از مرگ او یکییکی بدیل و رقیب مییابد. همچنان که انتظار ۳۶ ساله پس از قهرمانی آرژانتین در جامجهانی ۱۹۸۶، تنها یک سال پس از مرگ مارادونا در جام ۲۰۲۲ پایان یافت. همچنان که ناپولی پس از دو قهرمانی ایتالیا با حضور مارادونا در فصول ۱۹۸7-۱۹۸6 و ۱۹90-۱۹89 دیگر هیچگاه فاتح اسکودتو نشده بود تا آنکه دو سال پس از مرگ مارادونا در فصل ۲۰۲3-۲۰۲2 توانست بیش از سه دهه انتظار قهرمانی را پایان دهد.
آنها در فصل جاری لیگ ایتالیا هم تا این لحظه صدرنشین هستند؛ گرچه تنها با یک امتیاز برتری بر اینتر. بااینحال، گویی دست خدا در کار است. در فصلی که دیگر اسطورههای قرن بیستویکمی (مسی و رونالدو) جایی در اروپا ندارند؛ گویی این سایه اسطوره قرن بیستمی (مارادونا) است که معادلات را رقم میزند. مگر آنکه نفرین پاریس که کیلیان امباپه، مسی و نیمار را به رئال، آمریکا و عربستان فراری داد؛ معجزهای فراتر از معجزهها شکل دهد و لیگ قهرمانان را برای اولینبار نصیب میلیاردرهای فرانسوی کند. آنهم در فینال مونیخ. شهری که هربار میزبان فینال بوده، تیمی قهرمان شده که سابقه قهرمانی نداشته است.
شاید فراتر از آن، دست خدا در کار باشد تا پس از رساندن اینتر با گل لحظات آخر بازیکنی با دو بار سابقه سرطان به فینال؛ اینبار قرار باشد جام را به پدری ببخشد که کودک خردسالش را با سرطان از دست داد. لوئیز انریکه، سرمربی بارسایی پاریسنژرمن...